(پژوهشی جامع در خصوص اشکال، علل و پیامدهای کار کودکان)
چکیده
تعدادی از مطالعات برخی از اشکال کار کودکان ازجمله کار در خیابان را مطالعه کردهاند، اما مطالعهای وجود ندارد که بهصورت نظاممند به اشکال مختلف کار کودکان، زمینهها، ویژگیها و پیامدهای آنها در شهر تهران بپردازد. در این مطالعه با استفاده از روش کیفی به مطالعه اشکال کار کودکان در تهران پرداختهشده است. مطالعه با استفاده از روش نظریه زمینهای انجامشده است و برای گردآوری دادهها از فنون مصاحبه و مشاهده برمبنای روش نمونهگیری هدفمند، گلوله برفی و نظری استفادهشده است. جامعه مطالعه پژوهش سه دسته کودکان، کارفرمایان آنان و متخصصان حوزه کودکی هستند. بهمنظور تحلیل یافتهها از روش کدگذاری سه مرحلهای برای ساخت نظریه کار کودکان استفادهشده است. یافتهها نشان میدهد کودکان در شهر تهران به اشکال مختلفی از کارها ازجمله بدترین شکل کارها مشغول به کار هستند.
مناسبات این کارها از سه دسته خویشاوندی، کارفرمایی و سازمانیافته است. زمینههای عمده کار کودکان شکاف توسعه در پهنه سرزمینی کشور، جنگ و فقر در کشور افغانستان، فقر خانوارها، فرهنگ برخی از اجتماعات درباره کودک کار، بازار کار غیررسمی و زمینههای قانونی و اجرای قانون است. همچنین دلایل کودکان و خانوادههای آنان بهمنظور کار تأمین بخشی از هزینهها، یادگیری مهارت در غیاب پیوند بین تحصیل و اشتغال و عدم امکان رفتن به مدرسه است. راهبردهای عمده کودکان و خانوارهای آنان تعدادی از کنشها بهمنظور ارتقاء و درآمد بیشتر و کاهش مخاطرات کار است. کودکان در کار علاوه بر آنکه استثمار میشوند، اشکال مختلف کارها بسته به شرایط و ویژگیهایشان بهسلامت جسم و روان آنان آسیب میزنند و در اجتماعیشدن مؤثر آنان اختلال به همراه میآورد.
شکل شماره 1. عوامل زمینهای مؤثر در کار کودکان، بر اساس چارچوب اکولوژیکی برونفنبرنر (لیائو و هونگ، 2011: 568)
برونفنبرنر نظام زمان را بهعنوان گذار زمان تعریف کرد که تغییر یا ثبات در طول زمان در ویژگیهای فردی یا محیطی که فرد در آن قرار دارد را میانجیگری میکند. در زمینه کار کودکان این نظام به تغییر و تحولات کار کودکان در طی زمان اشاره میکند.
نظام کلان: بهعنوان طرح فرهنگی برای ساختارها و فعالیتهای اجتماعی در سایر سطوح نظام در نظر گرفتهشده است. سطح کلان نظام شامل باورهای فرهنگی، فرصتها و خطرات ساختاری است که شرایط و فرایندهای نظام خرد را شکل میدهد. این عوامل عبارتاند از نظام سیاسی-اقتصادی، قوانین کار کودکان و ارزشهای فرهنگی. در نظام سیاسی و اقتصادی نابرابری و فقر از عوامل تعیینکننده کار کودکان است. نابرابری باعث توزیع چوله منابع در میان اقشار جامعه میشود و به فقر اقشار پایین دامن میزند، خانوارهای این اقشار نیز بهمنظور جبران بخشی از هزینههایشان کودکانشان را وارد چرخه کار میکنند.
رانجان نشان داده است که نابرابری در درآمد بهصورت مثبت با کار کودکان رابطه دارد، چراکه کارگرانی که بهرهوری پایین و درنتیجه، درآمد کمتری دارند، کمتر قادرند در حوزۀ تحصیل فرزندانشان سرمایهگذاری کنند (وایت، 2009). حتی اگر در اجتماع فرصتهای متناسب با تحصیلات وجود نداشته باشد، والدین کودکانشان را از فرستادن به مدرسه یا ادامه آن منع میکنند، چراکه فکر میکنند تحصیل تنها باعث هدر رفت زمان یادگیری مهارتهای شغلی و اشتغال میشود (امرسون و ناب، 2006). همچنین نابرابری به مهاجرت از مناطق روستایی به شهری دامن میزند و به تولید فقر شهری میانجامد (سنسوی بهار، 2014). مهاجرات حتی میتواند در عرصه بینالمللی رخ دهد. زمینههای قانونی به قوانینی اشاره دارد که کار کودکان را منع نمیکنند و یا در صورت منع سازوکارهای برای اجرای قوانین تدارک نمیبیند.
چگونگی تعریف جامعه از دوران کودکی بر شیوههای کار کودکان تأثیر میگذارد. اعضای برخی از اجتماعات بر این باوراند کار برای کودکان میتواند منجر به اجتماعیشدن سالم آنها در دنیا کار و بزرگسالی شود (فایف، 1989). برای مثال قبل از انقلاب صنعتی کار کودکان معمول بود و آنان همراه با والدین خود در مزارع یا خانه کار میکردند. حتی زمانی که کار کودک با محیط خانوادگی در ارتباط و همچنین معمول نیست، مفید دیده میشود، چراکه به درآمد خانواده کمک میکند و آنان را برای ورود به بازار کار در آینده آماده میکند، همچنین به آنها کمک میکند تا از فعالیتهای خیابانی خطرناک همچون جرم و فحشا دورنگه داشته شوند (ولف و دیکسون، 2002).
نظام بیرونی: این نظام از روابط بین دو یا چند خرده سیستم تشکیلشده است، اما فرد مستقیماً در یکی از آنها درگیر است. برای مثال اگرچه سیاستهای دولت و برداشتهای عمومی از حقوق کودکان بهطور مستقیم بر کار کودکان تأثیر نمیگذارد اما میتواند محیط خانواده و مدرسه کودکان را شکل دهد، یا عدم به رسمیت شناختن عمومی کار کودکان بهعنوان نقض حقوق بشر از سوی دولت باعث ایجاد بیعلاقگی و پذیرش نسبت به کار کودکان میشود (لیائو و هونگ، 2011).
نظام میانه: بهعنوان روابط متقابل بین دو یا چند خرده نظام که شامل افراد میشود ترسیمشده است. تعاملات در یک خرده نظام (مثلاً خانواده) ممکن است بر تعاملات در دیگری تأثیر بگذارد (همچون مدرسه). عدم دسترسی به تحصیلات یکی از تعیینکننده کار کودکان است. احتمالاً کودکان بهویژه در مناطق روستایی به دلیل محیط بد مدرسه، ترک تحصیل میکنند. کمبود منابع آموزشی، معلمان فاقد صلاحیت و امکانات نامطلوب مدرسه بهتدریج منجر به افزایش ترک تحصیل میشود. جوانانی که دسترسی اندکی به منابع آموزشی کافی دارند یا اصلاً دسترسی ندارند، گزینههای کمی دارند جز اینکه بهعنوان کودک کار درآیند.
در این خرده نظام یکی دیگر از عوامل کار کودکان فقدان مشارکت والدین است. عدم مشارکت والدین در آموزش فرزندانشان، همراه با تحصیل ناکافی، احتمال کار کودکان را افزایش میدهد. سطح تحصیلات والدین و ادراک آنها در مورد اهمیت آموزش، تعیینکننده اصلی حضور کودکان در مدرسه است (لیائو و هونگ، 2011).
نظام خرد: این نظام شامل اثرات مستقیمی است که افراد یا گروههای از افراد را در برمیگیرد. این سطح بهعنوان الگوی از فعالیتها، نقشهای اجتماعی و روابط بین فردی که فرد در یک محیط مستقیم تجربه میکند به تصویر کشیده شده است (برونفنبرنر، 1994).
محیط خانواده: فقر خانوارها یکی از علل اصلی کار کودکان است. برای بسیاری از خانوارهای فقیر بقاء آنها بستگی به این دارد که همه اعضای خانواده در تأمین نیازها مشارکت داشته باشند. کار کودک بهعنوان رفتاری منطقی تأمینکننده بخشی از منبع درآمد خانواده است. برای مثال در برخی از کشورها همچون چین به دلیل اینکه آموزش ابتدایی رایگان نیست خانوادههای فقیر قادر به تأمین هزینههای آن نیستند و گزینههای کمی برای کودکان بهجز کار باقی میماند (لیائو و هونگ، 2011). همچنین سطح تحصیلات خانوار (تحصیلات پایین)، اندازه آن (خانوادههای پرجمعیت) و باورهای والدین منجر به مشارکت کودکان در کار میشود. اینکه والدین چگونه دوران کودکی و کار کودک را تصور میکنند، بر فرآیندهای تصمیمگیری و شیوههای تربیت فرزندان تأثیر میگذارد (سنسوی بهار، 2014).
ویژگیهای کودک: ویژگیهای همچون سن، جنسیت، موقعیت جغرافیایی محل زندگی و ترتیب تولد میتواند تعیینکننده کار کودکان و شکل آن باشد. در خانوارهای که دارای چند فرزند هستند، کودکان بزرگتر به دلیل تواناییهای فیزیکی، مهارتهای اجتماعی یا بلوغ، بیشتر درگیر کار میشوند (گروتارت و کانبور، 1995) یا کار کودکان در مناطق روستایی بیشتر شایع است و دختران در این مناطق بیشتر از مناطق شهری کار میکنند (وامقی و یزدانی، 1398). سن و جنسیت همچنین تعیینکننده شکل کار کودک است. برای مثال کار کودکان در خیابان در بعد از 15 سالکی کاهش پیدا میکنند چراکه این دسته از کودکان جذابیتشان را برای برانگیختن همدلی مشتریان بالقوه از دست میدهند و ممکن از است به مشاغلی دیگر روی بیاورند (سنسوی بهار، 2014).
ادبیات تجربی
بسیاری از پژوهشهای در جهان کار کودکان را محصول فقر خانوادهها دانستهاند بهگونهای که خانوارهای فقیر بخشی و حتی در برخی از مواقع همه هزینههای زندگی خود را از راه کار کودکان تأمین میکنند (خان و هسکت، 2010؛ کانگراجل و نیلسن، 2001؛ سالمون، 2005؛ سنسوی بهار، 2014 و 2016؛ کاظیم، 2012؛ ماکوناچی و هیلسونگ، 2016)، پژوهشهای داخلی نیز فقر خانوارها را یکی از پیشرانهای کار کودکان شناسایی کرده است. فقر خانوارها جلوههای مختلفی دارد که اهم آنها عبارتاند از بیسوادی و کمسوادی والدین، بیکاری، کار فصلی و روزمزد، فقدان درآمد مکفی، زن سرپرست بودن خانوار و تعداد بالای اعضای خانوار. عواملی همچون اعتیاد و تنفروشی که از جلوههای فقر هستند باعث خروج کودکان از خانواده میشوند، یا کودکان خانوادههای دارای اعتیاد در کنار تأمین هزینههای خانواده، در برخی از موارد هزینههای مواد مخدر را نیز تأمین میکنند (افراسیابی و دیگران، 1400؛ حسینی، 1384؛ زارع شاهآبادی و دیگران، 1388؛ قاسمی و دیگران، 1397؛ وامقی و دیگران، 1390؛ 1392 و 1394). رئیس دانا (1382) سیاستهای بازارگرایی و تعدیل ساختاری افراطی را علل فقر بخشی از خانوارها و کار کودکان میداند، در کنار این علل او به عوامل دیگری همچون بیعدالتی، نبود نظارتهای دولتی در دفاع از حقوق کودکان و نبود نظارتهای تضمینی اشاره میکند.
افزایش هزینههای تحصیل جلوهای دیگر از فقر است. برخی از مطالعات نشان دادهاند یکی از دلایل کودکان برای کار تأمین هزینههای تحصیل است. همچنین ناتوانی تأمین هزینههای تحصیل به خارجشدن از چرخه تحصیل و کار منجر میشود. نداشتن اسناد شهروندی همچون شناسنامه نیز باعث میشود کودکان نتوانند به تحصیل بپردازند ازاینروی چیزی بهجز کار برای آنان باقی نمیماند (افراسیابی، 1400؛ وامقی و دیگران، 1392). برخی از مطالعات نشان دادهاند کاربردی نبودن تحصیلات باعث شده خانوادهها کودکانشان از مدرسه خارج کنند و وارد چرخه کار کنند، چراکه بر این باورند تحصیل منجر به اشتغال برای آنان نمیشود (کریمیان و دیگران، 1395).
سنسوی بهار (2016) با بررسی دیدگاه مادران کرُد در ترکیه نشان داده است ترتیب تولد، جنسیت و موفقیت یا ادامه تحصیل عوامل مهم در فرایند تصمیمگیری برای کار کودکان است بهگونهای که کودکان بزرگسالتر بیشتر در کار مشارکت دارند و ترتیب تولد با چشمانداز تحصیلی کودکان تعدیل میشود. جنسیت تأثیری بر اینکه آیا کودکان کار کنند یا خیر نداشت اما در تعیین محل کار کودکان مؤثر بوده است. یافتهها بین کار کودکان و تحصیلات نیز دوسویه بوده است، بهگونهای که کار کودک بر تحصیل اثرگذار بود اما موفقیت و حضور در مدرسه تصمیمات کار کودکان را شکل داده است.
مهاجرتهای داخلی و خارجی که ناشی از نابرابری و جنگ است منجر به اسکان طیف گستردهای از فقرا و جنگزدگان در کلانشهرها شده است. بسیاری از این مهاجران نمیتوانند با شیوههای زندگی در جامعه شهری خود را انطباق دهند آنگاه کار برای کودکان آنان یک جایگزین است (خان و هسکت، 2010؛ زارع شاهآبادی 1388 و وامقی و دیگران، 1390). نگرشهای فرهنگی به کار کودکان از این لحاظ که کار، کودکان را برای زندگی آینده آماده میکند یکی دیگر از عوامل است. البته این نگرشهای و عوامل آنها در میان اجتماعات مختلف همچون کولیها و روستایان متفاوت است (وامقی و دیگران، 1392؛ ایمانی و نرسیسیانس، 1390). عوامل دیگری همچون نابسامانی خانواده ازجمله طلاق، بیسرپرستی یا سرپرست نامناسب، زندگی با نامادری و ناپدری، قومیت (کودکان گروههای قومی بیشتر کار میکنند)، جنسیت (پسران بیشتر از دختران در کار حضور دارند)، سن (کودکان بزرگسالتر بیشتر کار میکنند)، درگیر با مسائل دیگر همچون آسیبهای اجتماعی منجر به کار کودکان شدهاند.
تعدادی از مطالعات نشان دادهاند کودکانی که در خانواده خشونت را تجربه میکنند برای دورماندن از این فضا به خیابانها و کار در آنجا روی میآورند (قاسمی و دیگران، 1397 و وامقی و دیگران، 1390). به لحاظ سویه تقاضا نیز مطالعات نشان دادهاند کودکان نیروی کار ارزان، مطیع، بدون توقع و فاقد آگاهی از حقوحقوقشان برای کارفرمایان هستند، ازاینرو آنها ترجیح میدهند کودکان را بهکارگیرند (کریمیان، 1395).
کار همچنین با پیامدهای زیادی همراه است، شناسایی پیامدهای کار کودکان خیابانی موردتوجه مطالعات بوده است بهگونهای که مواردی همچون طولانی بودن ساعات کار، وضعیت تغذیه نامناسب، گرسنهماندن، تحمل سرما و گرما، تصادف با ماشین، مریضشدن، تجربه خشونتها، قربانی جرمشدن، دستگیری و توقیف اجناس، احساس شرمندگی و حقارت، عدم برخورداری از عوامل محافظتکننده همچون مدرسه، حمایتهای خانوادگی، تماس با دارو دستههای خیابانی، یادگیری رفتارهای پرخطر همچون اعتیاد و بزهکاری، بیمارها (داخلی، اسکلتی و عضلانی، پوستی همچون سالک و قارچ پوست، ویروسی ازجمله هپاتیت)، دزدیدهشدن بهویژه برای دختران را شناسایی کردهاند (قاسمی و دیگران 1397؛ وامقی و دیگران، 1390 و 1392).
کودکانی که در بخش کشاورزی کار میکنند بهویژه کودکان روستایی نیز در معرض مخاطرات سلامت زیادی قرار دارند، اما به دلیل تعداد زیادی افرادی که در این بخش کار میکنند، سن پایین شروع به کار، ماهیت خطرناک کار، فقدان مقررات، نامرئیبودن کار، محرومیت از تحصیل، اثرات فقر و نگرشها و تصورات ریشهدار در مورد کار کودکان در مناطق روستایی مقابله با آن دشوار است. از عمده مسائل مرتبط با سلامت در این بخش عبارتاند از ساعات کار طولانی، سخت و طاقتفرسا بودن به لحاظ فیزیکی، کار در گرمای شدید و گرمازدگی، کار با ابزارآلات برش خطرناک، ضخمیشدن و صدمهدیدن به دلیل سقوط اشیاء، اختلالات اسکلتی، دررفتگی و پیچخوردگی عضلات، کشیدگی، مسائل پوستی، مجروح و کشتهشدن توسط وسایل نقلیه، قرارگرفتن در معرض صدای بلند که میتواند به شنوایی آسیب برساند، قرار گرفتن در معرض آفتکشهای سمی و گردوخاک، صدمات، گزیدگی حشرات و بیماریهای ناشی از حیوانات اهلی و وحشی (آرنولد و دیگران، 2020؛ مول و دیگران، 2005؛ هرست، 2007؛ میرکزاده و دیگران، 1395). پیامدهای کار در کورههای آجرپزی عبارتاند از کیفیت پایین محل زندگی و عدم دسترسی به خدمات شهری، کار در گرما، نبود تسهیلات بهداشتی و محروم بودن از آنها، آسیبهای پوستی و حرکتی و زخمیشدن (صفی خانی، 1395).
کودکان در کارگاها با مواد شیمایی و فلجشدن، آسیبهای جسمی و روانی، تجربه خشونت، استثمار و محدودشدن به فضای کارگاه مواجه هستند (وامقی و دیگران، 1392). در زبالهگردی کودکان با مسائلی همچون ساعات کار طولانی، زخمیشدن به دلیل تماس با وسایل برنده در زبالهها، تماس با مواد بیماریزای موجود، انتقال ویروس هپاتیت، بیماریهای پوستی و عفونی، آسیبهای عضلانی، تجربه خشونت و قربانی جرمشدن، استثمار و غیره مواجه هستند (انجمن حمایت از حقوق کودکان، 1398). کارهای دیگر همچون کارهای خانگی، کار در بخش غیررسمی، ساختمان و معادن نیز سلامت کودکان را در ابعاد مختلف به خطر میاندازد. برخی از پیامدهای همچون ترک تحصیل، ترکیب کار با تحصیل که فشار مضاعفی را به کودکان وارد میکند و محرومشدن از امکان بازی و کودکی از پیامدهای همه کارها هستند (زندرضوی و پورانارکی، 1390؛ فیروزآبادی و رضانیاکان 1393؛ قاسمی و دیگران 1397، لیائو و سانگ هونگ، 2010 و غیره).
روششناسی
روش پژوهش حاضر تحقیقی کیفی است که در سال 1399 در شهر تهران انجام شد. راهبرد مورداستفاده نظریه زمینهای است. جامعه موردمطالعه شامل سه دسته کودکان (318 نفر)، کارفرماها (17 نفر) متخصصان حوزه کودک یعنی فعالان حوزه کودک در سازمانهای مردمنهاد، اساتید و کارشناسان در وزارت رفاه و سازمان بهزیستی (20 نفر) است. شیوه نمونهگیری ترکیبی از شیوههای نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی بود. ابزارهای جمعآوری داده شامل مصاحبههای نیمهساختاریافته، عمیق و مشاهده بود. انجام مصاحبهها و مشاهده و حتی تحلیل یافتهها توسط گروه پژوهش انجام شد که بر روایی کار افزوده است. برای تحلیل دادهها از روش کدگذاری (باز، محوری و گزینشی) استفادهشده است. بهمنظور اعتمادپذیرکردن یافتهها، از افراد و فنون مختلف برای گردآوری و تحلیل دادهها استفادهشده است، دادهها از میان گروههای مختلف جمعآوریشده، مقولههای احصا شده و یافتههای پژوهش توسط گروه پژوهش و متخصصان حوزه کودکی مرور شده است تا هم به غنای آن افزوده شود و هم از سوگیریهای احتمالی کاسته شود.
یافتهها
ویژگیهای جمعیتشناسی و برخی از یافتههای دیگر
یافتهها نشان میدهد 84 درصد از کودکان پسر و 16 درصد دختر هستند، 1.02 درصد در گروه سنی 3 الی 7 سال، 44.89 درصد در گروه 8 الی 13 سال و 54.08 درصد در گروه 14 الی 17 سال هستند. 3 درصد از کودکان کار بومی، 3 درصد کولی یا غربتی، 18 درصد مهاجر داخلی و 76 درصد مهاجر خارجی هستند. 40 درصد از مهاجران خارجی بهصورت قانونی وارد کشور شده بودند و 60 درصد بهصورت غیرقانونی. تحصیلات پدر و مادر کودکان به ترتیب 61 و 66 درصد بیسواد، 19 و 17 درصد ابتدای، 12 و 9 درصد راهنمایی، هر دو 5 درصد دبیرستان و دیپلم، 3 و 1 درصد کارشناسی و 2 درصد سواد قرانی برای مادران. عوامل فقدان درآمد سرپرست در خانوار عبارتاند از سکونت در شهر یا کشور دیگر، ازکارافتادگی و بازنشستگی، فوت، بیماری، اعتیاد، زندانی بودن و طلاق و متارکه. 18 درصد از کودکان 4 الی 8 ساعت در روز کار میکنند، 55 درصد 8 الی 12 ساعت، 22 درصد 12 الی 16 ساعت و 5 درصد 16 ساعت و بیشتر. میزان درآمد روزانه برابر با 36 درصد 10 الی 50 هزار تومان، 14 درصد 51 الی 100 هزار تومان، 37 درصد 101 الی 200 هزار تومان و 13 درصد بیش از 200 هزار تومان در روز. 45 درصد از کودکان آزار جسمی، 49 درصد آزار روانی و 6 درصد آزار جنسی را تجربه کرده بودند. 16 درصد از کودکان گفتهاند در طول کار قادر به گرفتن مرخصی نیستند یا نمیتوانند غیبت کنند و محل اسکان 68 درصد از کودکان همراه با خانواده یا اقوامشان است، 23 درصد بهصورت مجردی بیرون از محل کار زندگی میکنند و 9 درصد در محل کار اقامت دارند.
اشکال کار کودکان:
جدول صفحه بعد مهمترین ویژگیهای اشکال کار کودکان و پیامدهای آنها را نشان میدهد. در زیر به توضیحات بیشتر درباره هر یک از این کارها در شکل دستهبندیتر پرداخته میشود:
کار در کارگاهها:
این شکل از کارگاه طیف مختلفی از کارها مانند کارگاههای تولیدی کیف، کفش و پوشاک؛ خیاطی، مکانیکی، جوشکاری و کار در ضایعات، کار در کارگاههای نجاری و کارگاههای تولید گل را در برمیگیرد. هدف از این نوع کارها بیشتر یادگیری حرفه برای ایجاد شغل در آینده است؛ هرچند که کودکان نیمنگاهی نیز به درآمد آن دارند. یکی از دلایل خانوادهها برای فرستادن یا بردن کودکانشان به این کارها بهمنظور یادگیری حرفه این است که تحصیل منجر به اشتغال و درآمد برای آنان نمیشود. کودکان نقل کردهاند، «بابام گفت برو یه کاری یاد بگیر، درس زیاد بهدرد نمیخوره» و «میخوام یه کاری یاد بگیرم؛ بزرگ شم، نمیشه همهش سر چارراه باشم». برخی از کودکان نیز به یادگیری مهارتهای فنی همچون مکانیکی علاقه دارند. مناسبات کار در این شکل از کارها اکثراً از نوع کارفرمایی و خویشاوندی است. در بسیاری از موارد تجربه خشونتها کلامی و حتی فیزیکی بهمنظور یادگیری حرفه از سوی کارفرمایان در این کار شایع است.
همچنین در بیشتر کارها کودکان در طول همهی روزهای هفته ازجمله جمعه کار میکنند که جای برای کودکی باقی نمیگذارد. حضور کودکان مهاجر از مناطق مختلف کشور در این کارگاهها بسیار شایع است که شب را اکثراً در محیط همین کارگاهها سپری میکنند. به باور تعدادی از کارشناسان کار کودکان در کارگاهها نسبت به کار در خیابانها بسیار دشوارتر است و با تبعات آسیبگونه بیشتری مواجه است ازجمله عدم نظارت، عدم رعایت ایمنی و بهداشت، آسیبدیدن و نقص عضو، عدم پاسخگویی کارفرما، دستمزد حداقلی، سوءاستفاده و استثمار، عدم حق اعتراض، نداشتن آزادی برای تعیین ساعات شروع و پایان کار، ساعات کاری طولانی، نداشتن اوقات فراغت و تفریح، مشاهده انواع رفتارهای غیراخلاقی کارفرما و سایر همراهان او همچون اعتیاد، مصرف مشروبات الکی، روابط جنسی خارج از عرف، قاچاق، تضعیف اعتمادبهنفس کودکان، تجربه آزارها و تعرض، عدم ارتباط با جامعه و مردم.
یکی از فعالان حوزه کودک در سازمانهای مردمنهاد گفته است: «من بهشخصه ترجیح میدم بچه تو سرچهاراه خیابون کار کنه تا تو کارگاه، ببینید در کارگاههای بچه که اعتمادبهنفسی نداره در مقابل کارفرما، و اینو میدونه کارفرما، که حتی خانواده این بچه هم کارگر کارفرما است، مثلاً میگمی وقت بچهای براش مشکلی پیش بیاد این حسرو داره که آلان میره به مادرش یا پدرش میگه اما در کارگاه این وجود نداره». یکی دیگر از متخصصان گفته است «در خیابان بچه آزادتر هست برای پول و رفتوآمدش. بچه تو کارگاه خیلی توسریخور و مظلوم هست و اعتمادبهنفس پایین دارد. ولی در خیابان اعتمادبهنفس بیشتری دارند و با مردم در ارتباطه ولی کارگاه حرفی برای گفتن نداره».
جدول شماره 1. اشکال کار کودکان مطالعه شده، ویژگیها و پیامدهای آنها
نوع کار | وظایف | مناسبات کار | ساعات کار | قومیت | جنسیت | پیامدها | محل |
کارگاههای تولیدی (کیف، کفش، پوشاک و غیره) | پادوی، وسطکاری، برش، قالبسازی نقش، دوخت، خیاطی، دکمهدوزی، چکش زدن، چسبزدن | کار در قالب شبکههای خویشاوندی و روابط کارفرمایی |
12 |
ایرانی و افغانی با غلبه ایرانی |
اکثراً پسر |
کار در ساعات غیرمعمول، کار با مواد شیمیایی و قابل اشتعال، زخمیشدن دستها و قطع عضو به هنگام کار با ماشینآلات و ابزارهای کار، تنفس مواد شیمایی و عادتکردن به آن، جابهجای بار سنگین، تجربه آزارها، رفتارهای پرخطر، مشاهده رفتارهای خارج از عرف کارفرما همچون روابط جنسی و مصرف مواد. | مناطق مرکزی شهر |
مکانیکی |
تعمیر قطعات مختلف، شستشو قطعات، تعویض روغن، تمیز کردن مغازه، آوردن قطعات از مغازههای دیگر و غیره. | کار در قالب شبکههای خویشاوندی و روابط کارفرمایی |
12 |
ایرانی و افغانی |
پسر |
قرارگرفتن در معرض مونوکسید کربن، بنزین، سروصدا، سوختگی، صدمه دیدن، تجربه خشونت، کار در محیطهای سرد و گرم، ساعات کار طولانی و خستگی مفرط و نداشتن اوقات فراغت. | فرحزاد، کن، آزادی، جنوب شهر |
جوشکاری و کار در ضایعات | جوشزدن، برش قطعات، جابهجای و حمل بار، جمعآوری و تفکیک ضایعات. | کار در قالب شبکههای خویشاوندی و روابط کارفرمایی |
12 |
ایرانی و افغانی با غلبه ایرانی |
پسر |
کار طاقتفرسا، آسیبدیدن چشم و گوش، کار در محیطهای بسیار گرم و پرسروصدا، حمل بار سنگین، زندگی و کار در مکانهای خشن و کثیف، کار با دستگاه، سوختگی، صدمه دیدن و شکستگی، مشکلات تنفسی و ریوی به دلیل وجود گازهای سمی در قوسهای/جوش الکتریکی و مشکلات ارتوپدی در ناحیه ستون فقرات به دلیل شکل نشستن |
خلازیر، اتابک و … |
باربری | جابهجای با چرخدستی | روابط کارفرمایی و سازمانیافته | 10 | ایرانی و افغانی | پسر | جابهجای بار سنگین، تجربه خشونت، کار در مکانهای شلوغ، پیادهروی طولانی، احساس درد در عضلات، آسیب دیدن اسکلتها، درگیری کودکان باهم، تنش با شهروندان، کار در گرما و سرما. | بازار تهران |
کورههای آجرپزی | تولید خشت/اجر و انبار کردن آنها | خویشاوندی و کارفرمایی |
11 |
ایرانی و افغانستانی | پسر و دختر | کار در جلوی آفتاب و محیط گرم، زخمیشدن دستها، آسیبدیدگی، زندگی در محیط فاقد کیفیت و خدمات و تغذیه نامناسب. | شمسآباد و جنوب تهران |
کشاورزی |
کاشتن و برداشت محصولات، وجین کردن، بستهبندی، سمپاشی، آبیاری و بارزدن. |
خویشاوندی و کارفرمایی |
11 |
ایرانی، افغانستانی و پاکستانی |
پسر و دختر |
کار در سرما و گرما و جلوی آفتاب، زخمی شدن، قرار گرفتن در معرض مواد سمی و فاضلاب، ساعات کار طولانی، کار فیزیکی طاقتفرسا، کمردرد، کار در داخل گردوخاک و گاهی اوقات همره با گلولای، آفتابسوختگی، مزاحمت حشرات، مواجه با برخی از حیوانات خطرناک، جابهجای بار سنگین، درد، عدم دسترسی به خدمات و امکانات بهداشتی |
مناطق جنوبی و غرب تهران |
کارگاههای تولید گل |
جابهجای بار، حمل بار با چرخ ازجمله بار مشتریان، مراقبت از گلها، تمیز نگهداشتن محوطه کار و مغازهها. |
کار در قالب شبکههای خویشاوندی، روابط کارفرمایی و سازمانیافته |
10 |
افغانستانی |
پسر |
کار در ساعات غیرمعمول، کمخوابی، کار در محیط شلوغ، زندگی در محلهای اشتراکی پرسروصدا و عدم امکان استراحت مناسب. |
محلاتی و خاوران |
زبالهگردی |
جدا کردن زبالهها از داخل سطلهای زباله و تفکیک آنها به هنگام کار یا در سایتهای زباله. | کار در قالب شبکههای خویشاوندی، روابط کارفرمایی و سازمانیافته |
14 |
اکثراً افغانستانی |
پسر |
بریدهشدن دست با زبالههای تیز و برنده، قرار گرفتن در معرض مواد خطرناک ازجمله ضایعات بیمارستانها، حشرات، بیمارهای ازجمله هپاتیت، ایدز، اختلالات اسکلتی، مرگ، سوءتغذیه، تجربه خشونتها، قربانی جرم شدن، تنفس بوی بد زبالهها و سطلهای زباله، محل اسکان و خواب ناامن و غیربهداشتی، عدم دسترسی به خدمات شهری و تغذیه نامناسب. | تمام مناطق شهر ازجمله سایتهای بازیافت و گودهای تفکیک زباله |
کار در خیابان |
فروش محصولات، عرضه خدمات و تکدی گری
|
خویشفرمایی (فاقد مناسبات کاری) | 8 | ایرانی، افغانستانی و پاکستانی | پسر و دختر | پیادهرویهای طولانی و سرپا ایستادن و لذا خستگی مفرط، تجربه خشونتها، درگیری باهم، تصادف و زخمیشدن، سوءتغذیه و تغذیه نامناسب، یادگیری رفتارهای پرخطر و مشاهده مسائل غیراخلاقی، توقیف اجناس و جمعآوری شدن، کار در گرما و سرما، تنفس هوای آلوده، قربانی جرمشدن، احساس شرمندگی و حقارت. | بیشتر در مناطق شمالی شهر تهران |
کار در میادین میوه و ترهبار | تخلیه بار، تمیز کردن میوهجات و سبزیها، مرتب کردن آنها، فروش محصولات به مشتریان و تمیز کردن محل کار. | کار در قالب شبکههای خویشاوندی، روابط کارفرمایی و سازمانیافته |
13 |
ایرانی با غلبه کُردها |
پسر |
کمخوابی، زندگی در خوابگاههای جمعی و عدم امکان خواب و استراحت مناسب، قرار گرفتن در معرض رفتارهای آسیبزا، بیحرمتی، زندگی بهدوراز خانواده، کار در ساعت غیرمعمول، جابهجای بار سنگین، استنشاق گردوخاک، بریدهشدن دستها به هنگام کار با ابزارها، احساس خستگی مفرط، یادگیری برخی از رفتارهای پرخطر مانند مصرف مواد مخدر و مشروبات الکی یا روابط جنسی پرخطر در محیط کار از دیگران و تجربه خشونت. |
تمام مناطق شهر |
کار خانگی |
نظافت منزل، مراقبت از سالمندان و کودکان و نوزادان، خرید، آشپزی، بستهبندی، تمیز کردن سبزی و غیره. | شبکههای خویشاوندی و روابط کارفرمایی |
– |
ایرانی و افغانی با غلبه ایرانی |
اکثراً دختر |
انجام کار زیاد، تنهایی، افسردگی، اضطراب، روزهای کار طولانی و خستهکننده، حمل بارهای سنگین، دست زدن به وسایل خطرناک مانند چاقو، قابلمه داغ، تبر و داس، محل زندگی و غذای ناکافی و ناسالم، رفتارهای خوار و بیحرمت کننده ازجمله آزارهای جسمی، کلامی و جنسی. |
تمام مناطق شهر |
شاگرد سوپری و سایر مغازهها |
چیدن قفسهها، حمل و جابهجای بار، رسیدگی به مشتریها و کار در قالب پیک. | شبکههای خویشاوندی و روابط کارفرمایی |
13 |
ایرانی و افغانستانی |
پسر |
ساعات طولانی کار و طاقتفرسا بودن آن، نداشتن خواب و استراحت کافی، صدمه دیدن، جابهجای بار زیاد و سنگین و در برخی از موارد کار بهدوراز خانواده و خوابیدن در داخل مغازه. |
تمام مناطق شهر |
کار در کارواش | شستن ماشینها، تمیز کردن محوطه کارگاه و جابهجای بار | مناسبات کارفرمایی | 13 | ایرانی و افغانستانی | پسر | کار در سرما و گرما، کار با مواد شوینده و مشکلات تنفسی و پوستی، تجربه خشونت، عدم دریافت دستمزد، عدم محل اسکان و خواب مناسب | تمام مناطق شهر |
کار در کارگاههای نجاری | جابهجای بار ازجمله الوار، برش الوار، میخ و چسب زدن، انبار کردن، بارزدن کالا |
مناسبات کارفرمایی |
12 |
افغانی و ایرانی |
پسر |
آسیبدیدگی، جابهجای بار سنگین، تنفس برادهها، نقص عضو، مشکلات تنفسی و تغذیه نامناسب. | همچون مرتضی گرد، شوش و فرحزاد |
کار در کارگاههای بلورسازی | بستهبندی بلورها و جابهجای و انبار کردن آنها | شبکههای خویشاوندی و روابط کارفرمایی | 10 | بیشتر افغانی | پسر و دختر | کار در محیط گرم، گرما زندگی، مشکلات تنفسی، امکان سوختی | جنوب شهر همچون خیرآباد و اسلامشهر، سهراه ورامین |
کشاورزی:
کار کودکان در این بخش اکثراً بهصورت فصلی است و بسته به فصل کار دارد که بیشتر کارها در فصل تابستان و سپس پاییز و بهار است. هدف کودکان از ورود به این کار کسب درامد است. کودکان یا در قالب دستههای دوستی و یا خویشاوندی در کار حضور پیدا میکنند که همینها از منابع حمایتی آنان است. در فصل کار اکثراً محل اسکان آنان در داخل آلونکهای دستساز در داخل مزارع است که فاقد بسیار از امکانات ابتدایی و دسترسی به خدمات است که آنان را در معرض آسیبهای جسمی قرار میدهد. کار در تمام ایام هفته، ساعات کار طولانی در طی روز، کار سنگین و طاقتفرسا به همراه کار در گرما از مهمترین مسائل این کار است. یکی از کودکان نقل کرده است: «دیگه سختیش اینه همهش باید جلوی آفتاب کار کنی، هوا گرمه، پشهم اذیت میکنه».
در فصلهای دیگر که از میزان کار و احتیاج به نیروی کار کاسته میشود کودکان ممکن است وارد کارهای دیگر همچون زبالهگردی شوند. همچنین باید گفت ازآنجاکه مزارع کشاورزی معمولاً لا در مناطقی دور از شهر قرار دارند، این گروه از کودکان از جریان اصلی جامعه، تحصیل، خدمات سازمانهای مردمنهاد و بسیاری امکانات رفاهی و شهری به دور هستند.
کار در خیابان:
کودک در خیابان طیف مختلفی از کارها همچون گلفروشی، تکدیگری، دستفروشی، اسفند دودکردن، وزنکشی، نوازندگی، تمیزکردن شیشه خودرو، سبزیفروشی، فال فروشی، نوازندگی، باربری و غیره را انجام میدهند. کودکان از سنین بسیار پایین –در برخی از موارد از 4 سالگی- وارد این شکل از کارها میشوند. آنان برای بار اول از طریق یکی از اعضای خانوادهشان یا دوستانشان وارد کار میشوند. به سبب آنکه کودکان بهتر میتوانند حس ترحم دیگران را برانگیزند و درآمد بیشتری کسب کنند، والدین انگیزۀ بیشتری دارند تا از کودکانشان برای چنین کاری استفاده کنند. هدف از انجام این کارها کسب درآمد است. در برخی از موارد، والدین کودک ممکن است در خیابان، با فاصلۀ اندک مراقب فرزندانشان باشند. حضور کودکان افغانی و کولیها در کارهای خیابانی بسیار شایع است. آنها برخی از فضاهای شهری را همچون چهارراه خاصی را بهعنوان قلمرو خودشان مشخص کردهاند و از ورود دیگران به آنها جلوگیری میکنند ازاینرو نزاع میان کودکان برای حفظ قلمرو بسیار شایع است. در برخی از مواقع ورود به قلمرو مستلزم پرداخت هزینه است.
یکی از کودکان روایت کرده است: «… اینا میگن ما دهساله اینجا کارکردیم، این چارراه از ما شده، من میگم کو سندش پس، بعد به خاطر همین، یه روز دیگه هم دعوا شد». تجربه زیسته در خیابان به کودکان دانش گونهشناسایی مشتریان، نحوه جلب ترحم آنان و دفاع از خود در مقابل خطرات کار را آموخته است. این دسته از کودکان هستند که مشمول طرحهای ساماندهی میشوند بسیاری از آنها تجربه دستگیری و جمعآوری را دارند. در این کارها همانطور که کودکان در سن پایین وارد چرخه کار میشوند با افزایش سن باید از کار خارج شوند چراکه دیگر نمیتوانند ترحم و نظر شهروندان را برای کسب درآمد جلب کنند.
کار در میادین میوه و ترهبار:
کودکانی که در این شکل از کار، کار میکنند اکثراً مهاجران ایراناند و بهدوراز خانوادهها یا همراه با یکی از آنها در این میادین کار میکنند. در این میادین کار کاملاً سازمانیافته است و تحت نظارت سازمان میادین میوه و ترهبار شهرداری تهران انجام میشود. آنان روزانه 9 ساعت بهصورت رسمی موظف به کار هستند و حدود چهار ساعت را نیز بهصورت غیررسمی کار میکنند، مثلاً شبها به فواصل مختلف بارها را خالی میکنند، یکی از کودکان نقل کرده «ترهبار ساعت کار نداره»، یعنی ساعات بسیاری را باید کار کنند. دستمزد کودکان بهصورت هفتگی تعیین میشود که اکثراً هفتهای هشتصد هزار تومان دریافت میکنند، البته زمانی که بخواهند به منزل برگردند یا به پول نیاز داشته باشند آن را از کارفرما طلب میکنند.
در ایام مرخصی و تعطیل به آنها دستمزدی پرداخت نمیشود. فعالیتهای آنان تحت نظارت ناظرین میادین است و درصورتیکه تخلفی مرتکب شوند، مانند اینکه با مشتری رفتار مناسبی نداشته باشند، لباس فرم نپوشند، میوهها و سایر اقلام بیکیفیت در داخل پالتهای میوه باشد، ناظران با آنان برخورد میکنند که در بسیاری از موارد همراه با تحقیر است. تقریباً همه کودکان به این کار به چشم کار موقت مینگرد البته برخی از آنان ممکن است در همین صنف باقی بمانند و در آینده غرفه اجاره کنند و میوهفروش شوند.
زبالهگردی:
کودکانی که زبالهگردی میکنند اکثراً مهاجران افغانستانی هستند، البته تعدادی از کودکان ایرانی از اقوام مختلف نیز در این حیطه فعالیت دارند. شهرداری تهران جمعآوری و تفکیک زبالههای خشک مناطق را به پیمانکاران واگذار کرده است. پیمانکار نیز ممکن است جمعآوری زبالهها را خودش مدیریت کند یا در سازوکاری دیگر آن را به افراد دیگر واگذار کند، مانند واگذاری به افغانستانیهایی که به آنان «ارباب»، «سرگود» یا «سرگاراژ» میگویند. برای دستیابی به سود بیشتر، کارفرمایان جمعآوری زبالهها را به دو نوبت صبح و شب تقسیم کردهاند؛ در نوبت صبح اکثراً افرادی زبالهها را جمع میکنند که در بخش پسماند مناطق 22گانه شهر کار میکنند و تحت نظارت شهرداری منطقه قرار دارند؛ بنابراین در این نوبت کمتر از کودکان کار استفاده میشود.
در نوبت بعدازظهر بیشتر کودکاناند که مشغول جمعآوری زباله هستند، آنان از حدود ساعت چهار بعدازظهر شروع به کار میکنند و تا نزدیک ساعت دوازده شب و حتی بیشتر به کار ادامه میدهند، برخی از آنها بهصورت ماهیانه مبلغی را به کارفرما تحت عنوان «رسوم» پرداخت میکنند تا اجازۀ کارکردن در منطقه را داشته باشند و برخی دیگر مجبورند زبالهها را به نرخی مشخص به کارفرما بفروشند که معمولاً این قیمت بسیار ناچیز است. برای افرادی که در این بخش فعالیت میکنند معمولاً کارت فعالیت صادر میشود و عکس آنها در تلفنهای همراه «گشتیهای» کارفرما ذخیره میشود تا بر آنها نظارت شود و شخصی بهصورت غیرمجاز وارد این عرصه برای کار نشود. یکی از کودکان زبالهگرد دربارۀ نحوۀ ورود به مناطق چنین بیان کرده است: «ما اینجا رسوم میدیم؛ ماهی 3 میلیون میدیم بذارن کار کنیم.
اگه رسوم ندیم، اونا میان میگردن، ببین هرکی پول نداده، میگیرینش میزننش»، به همین دلیل کودکان در این شکل از کار خشونت زیادی را تجربه میکنند. ابزار کار کودکان در این شکل از کار معمولاً کتفی (نوع خاصی از گونی برای جابهجایی زباله) و چرخدستی است. محل اسکان این افراد معمولاً در داخل سایتهای تفکیک زباله در مناطق جنوب و جنوب غربی و شرقی شهر تهران است. آنها برای جمعآوری زباله با کامیونهایی که اجاره کردهاند از این مناطق به داخل شهر تهران میآیند و بعد از اتمام ساعت کار، همان کامیونها آنها را با زبالهها به محل اسکانشان بازمیگردانند.
شاگرد سوپری و سایر مغازهها:
کودکان افغانستانی و ترکزبان بیشتر در این کارها حضور دارند. در سوپرمارکتها ساعات کاری از صبح تا حدود یازده شب ادامه دارد. گاه محل اسکان بعضی از این کودکان داخل همان مغازههاست و بنابراین همیشه برای کارفرمایانشان در دسترس هستند تا آنها را بهکارگیرند. کودکان در طیف دیگر از مغازهها همچون لوازمیدکی فروشیها، اغذیهفروشیها و رستورانها، قصابیها و مرغ فروشیها، لباسفروشیها، کارواشها و قنادیها کار میکنند. کار آنها اشکال مختلفی همچون پارهوقت، نیمهوقت و تماموقت را در برمیگیرد و بسته به آن دستمزد دریافت میکنند. کودکان در این کارها همهی روزههای هفته و تعطیلات را کار میکنند. در برخی از مواقع کودکان در این کار همچون کار در کارواش هیچ دستمزدی دریافت نمیکنند و کارفرما تنها به آنها جای خواب میدهد و درآمد آنان از انعام مشتری است. کودکی نقل کرده است «اینجا کارگر انعامیام، اینجا حقوق نداریم».
کورههای آجرپزی:
این کورهها بیشتر در جنوب و جنوب غرب تهران قرار دارند. کار در این کورهها اکثر ا به شکل خانوادگی است و کودکان در کنار خانوادههایشان کار میکنند. همین امر باعث شده است کودکان بر درآمدشان کنترلی نداشته باشند و کارفرما دستمزد آنها را مستقیماً به سرپرست خانوار یا پدرشان پرداخت کند. کودکی در پاسخ پرسش از دستمزدش گفته است: «پولم رو نمیدونم، دست بابامه. بابام میگیره، برای خونه خرج میکنه». ساعات کار در این کورهها نیز بسیار طولانی است. کودکان در بسیاری از مواقع مجبورند صبح زود از خواب بیدار شوند و به کار در این کورهها تا اوایل شب بپردازند.
کار در فصل تابستان در این کورهها بیشتر رونق دارد و در فصلهای دیگر به محل اقامت خود در شهرستان بازمیگردند. البته محل اقامت تعدادی از خانوارها در داخل همین کورهها است. این کورهها اکثر ا در بیرون از شهر هستند و کسانی که در این کورهها کار میکنند ارتباط بسیار اندکی با جامعۀ شهری دارند. ازاینرو فاصلۀ مکانی آنها با شهر به طرد اجتماعی این افراد منجر شده است. به دلیل عدم دسترسی به مدارس و نبود سازمانهای مردمنهاد در این مناطق، بیشتر کودکان این مناطق از تحصیل بازمیمانند و یا در برخی از مواقع به روستاها یا شهرهای اطراف برای تحصیل مراجعه میکنند که به سبب هزینهها و سختیهایی که دارد، تعداد این کودکان اندک است.
کارگاههای بلورسازی:
بیشتر کودکانی که در این بخش فعالیت میکنند مهاجران اتباع هستند که به همراه خانوادههایشان زندگی میکنند. کار دختران نیز در این صنف رایج است. براساس قوانین کار، کار کودکان زیر 15 سال در این کارگاهها ممنوع است اما بسیاری از این کارگاهها از طریق دوربینهای مداربسته کنترل میشوند و زمانی که ناظران کار از این کارگاهها بازدید میکنند، عوامل کارفرما از درهای پشتی کودکان را خارج میکنند. کودکان و بسیاری از زنان شاغل در این بخش بیمه ندارند و در برخی از مواقع کارفرماها از پرداخت دستمزد کودکان خودداری میکنند و کار را رها میکنند. کودکی راجع به کاری که در این کارگاه انجام می دهد گفته است: «جنس روی میلههاست، من میرم توی کوره میذارم، میآرم، حواسم هست، سریع برمیدارم که دستم نسوزه، ولی یه بار سوخت».
کارخانگی:
کودکان خانگی یا کارگران خانگی کودکانی هستند که در خانوارهای افراد دیگر کار میکنند. برخی از کودکان نیز ممکن است در منزل خود به کار بپردازند. کارهایی که این کودکان انجام میدهند عبارتاند از: کارهای روزمرۀ خانه، تهیۀ غذا، نظافت و شستوشو، مراقبت از کودکان کارفرما و همراهی کردن آنان بهنگام رفتن به مدرسه، مراقبت از بزرگسالان و افراد ازکارافتاده، باغبانی و کمک به کارفرمایان در ادارۀ کسبوکارهای کوچک. کارهای که کودکان در منزل خود انجام میدهند عبارتاند از پاک کردن سبزی و دستهبندی آن، قالیبافی، بستهبندی برخی از کالاها همچون جوراب، تزئین زیورآلات روی اجناس دیگر مانند پارچه و غیره. تعدادی از کودکان ممکن است به همراه والدین خود به منازل دیگر بروند و کارهای همچون نظافت منزل را انجام دهند، کودکی در این باره گفته است «با مامانم میرم تمیزکاری؛ مامانم زمین رو تمیز میکنه، من میرم ظرفا رو میشورم». ازآنجای که این شکل از کارهای تحت کنترل خانوادهها است کودکان بهویژه دختران کنترل چندانی بر درآمدشان ندارند.
مدل زمینهای کار کودکان:
در جدول زیر ابتدا فرایند کدگذاری ترسیم و جایگاه مقولهها در مدل ترسیم شده است و سپس در مدل در فرایندی منطقی زمینه و پیامدهای کار کودکان را به تصویر کشیده است. در سطح ساختاری علل کار کودکان عبارتاند از شکاف توسعه، تنش و منازعات در کشور افغانستان، فقرخانوارها، فرهنگ برخی از اجتماعات و باورها آنان درباره کودک، مهاجرت و تأمین هزینههای مهاجرت. شکاف توسعه به توسعه نابرابری اشاره دارد که در پهنه این سرزمین نقش گسترانیده است. سیاستهای توسعه از اوایل این سده چند استان مرکزی مانند تهران را هدف قرار داده است و بیشتر صنایع و فعالیتهای خدماتی در این بخش از کشور استقراریافتهاند و سایر مناطق بهویژه مناطق پیرامونیتر کشور از توسعه از هر نوع آن محروم ماندهاند.
درنتیجه این فرایند بخشی زیادی از افراد بهویژه کودکان از مناطق پیرامونیتر به تهران برای پیدا کردن کار مهاجرت میکنند. کشور افغانستان بهعنوان همسایه شرقی ایران در چند دهه اخیر درگیر بیثباتیها و منازعات شده است که باعث ناامنی گستردهای در این جامعه شده است. ناامنی در کنار فقر شدید جامعه افغانستان بهویژه در مناطق روستایی به مهاجرت از این کشور به ایران دامن زده است. همچنین تشدید تحریمها و شیوع ویروس کرونا با افزایش تورم و تعطیلی برخی از کسبوکارها به فقر برخی دیگر از خانوادهها و کار کودکان دامن زده است.
در ایران و افغانستان فرهنگ برخی از اجتماعات بهگونهای است که بر این بارواند فرزندشان از سنی به بعد دیگر کودک نیست و میتواند کار کنند. به باور آنها برخی از کارها همچون آنهای که کودکان در آن مهارتی را یاد میگیرند آنان را برای به عهده گرفتن مشاغل در آینده آماده میکند. مددکار یکی از سازمانهای مردمنهاد در منطقۀ غنیآباد در همین رابطه معتقد بود: «ببینید یه سری اصلاً تو افغانستان انگار مثلاً بچه به یک سنی میرسه میگه احساس گناه میکنه نمیره سرکار، چون تو فرهنگشونه، من بارها کیسرو دیدم میاد اینجا مثلاً میگه خانوم برای من کار پیدا کنید، من میگم خوب تو هنوز باید درس بخونی، تو که نباید بیای کار کنی میگه نه خانوم من به این سن رسیدم دیگه باید کار کنم. […] اینا تو همون سن بچگی مثلاً دوزاده سیزدهسالگی اگر کار نکنن غیرعادین».
مهاجرت و هزینههای آن نیز یکی دیگر از دلایل کار کودکان است. کودکان افغانستانی چه بهصورت تنها و چه زمانی که به همراه خانوادهشان به ایران مهاجرت میکنند –چه بهصورت قانونی و چه بهصورت غیرقانونی- هزینههای مهاجرت آنان زیاد است. هزینههای مانند هزینه پاسپورت و اقامت در قالب مهاجرت قانونی و هزینههای مسیر و قاچاقچیها در مهاجرتهای غیرقانونی. گاهی اوقات ایران برای خانوادههای افغانستانی یک مسیر میانه است که به اروپا مهاجرت کنند. آنان مدتی را در ایران اسکان میگزینند و کار میکنند تا بتواند هزینههای مهاجرت به اروپا را تأمین کنند. مددکار اجتماعی فعال در حوزه کودکان گفته است: «خانوادهی اتباعی داریم که اینجا شما بازدید از منزل میرین کاملاً صفره، ولی شما ببینید این ذهن چی میگه، وقتی یه خانوادهی پنج تا پسر داره براش ماهی یک و هفتصد کار میکنن، مثلاً اون خانواده نباید وضعیتش این باشه، یهویی متوجه میشیم که فلانی عید مهاجرت کرد، رفت ترکیه، خب، اینام هزینهی قاچاقچی و اینا چیز کمی نیست، مثلاً خانواده دارم میان سی میلیون فقط پول داده که از افغانستان به بدترین نحو اومده ایران، حالا شما فکر کنید همین هزینه قراره برای ترکیه خرج بشه».
جدول شماره 2- فرایند کدگذاری و جایگاه مقولهها
ردیف | کدهای باز | مقوله | جایگاه مقوله |
1 | نبود کار و فقر در شهرستان، مهاجرت به دلیل فقر، بیکاری عامل مهاجرت بینشهری، مهاجرت غربتیها برای کار، مهاجرت برای حرفهآموزی، مهاجرت همراه با خانواده، مهاجرت به دلیل نبود کار در کشور مبدأ، وجود فرصتهای کار در تهران و درآمد بیشتر در تهران. | شکاف توسعه |
علی |
2 | مهاجرت به دلیل جنگ و ناامنی، شرایط اقتصادی نامناسب افغانستان، تخریب مدارس توسط طالبان و تأمین هزینههای مهاجرت. | تنش و منازعات در کشور افغانستان | |
3 | گسترش بازار کار غیررسمی به دلیل فرار از نظارت، بهکارگیری نیروی کار ارزان در بازار کار غیررسمی، ایجاد کارگاه در بافت مسکونی بهمنظور عدم نظارت و پرداخت اجاره کمتر، عدم نظارت بر کارگاهها در مناطق مرکزی شهر، حضور کودکان و مهاجران در بخش غیررسمی. | بازار کار غیررسمی | |
4 | تورم و فقر شدن خانواده، کافی نبودن درآمد خانواده، پرجمعیت بودن خانواده مهاجرین، تأثیر کرونا بر کسادی مشاغل، تأمین هزینههای خانواده، شروع به کار از زمان اعتیاد پدر، اولویت تأمین نیازهای خانواده، عدم حضور دائم پدر در خانواده به دلیل اعتیاد، ترجیح کار به درس، نقص عضو و از کارافتادگی سرپرست خانوار، از کارافتادگی والدین، کار برای پرداخت بدهی خانواده، نبود درآمد ثابت و پایدار در خانواده، فوت پدر، سابقه جرم و زندانی شدن پدر، بیماری سرپرست خانواده، کار بهمثابه دوری از خشونت خانواده برای کودک، از دست دادن سرمایه خانوادگی به دلیل قمار پدر، بیکاری پدر و انتظار از کار کودک. | فقر و جلوههای آن | |
5 | باور به کار کودک جهت آماده کردن او برای زندگی، تعریف محدود از کودکی، ازدواج در سن کودکی و داشتن فرزند، کار برای تأمین هزینههای ازدواج، فرهنگ بازنشستگی زودهنگام پدر دلیل کار کودک و طولانی ماندن حضور دختران کولی در خیابان. | فرهنگ اجتماعات | |
6 | علاقه کودک به کار گلفروشی، استقلال کودک برای فکر کردن و کار کردن، تأثیر کار و درآمد بر علاقه کودک، تمایل کودک برای نشان دادن استقلال مالی خانواده، انگیزه برای مهارتآموزی و پیشرفت در کار، هویتیابی از طریق داشتن کار و درآمد، داشتن درآمد و یادگیری مهارت، علاقه به کار در کارگاه و کمک به پدر. | علاقه و انگیزه به کار | |
7 | نزدیک بودن به محل کار دلیل انتخاب آن و استقرار برخی کارهای در برخی از مناطق شهر. | محل سکونت |
زمینهای |
8 | عدم امکان انتخاب برخی از مشاغل به دلیل محدودیت سن، ترجیح کارفرما برای استخدام کودکان کم سن و سال به دلیل مطیع بودن، خروج دختران افغان از خیابان بعد از بلوغ و شروع کار در خیابان از سن پایین. | سن | |
9 | حضور بیشتر برخی از اقوام در برخی از کارها و تقسیم خطوط مترو و فضاهای شهری براساس قومیت. | قومیت | |
10 | نگرشهای جنسیتی، خروج دختران افغانی از کارهای خیابانی بعد بلوغ، تقسیمکار مبتنی بر جنسیت، پسرانه شدن برخی از کارها به دلیل خروج دختران در سنین بالاتر از کار، حضور دختران در کارهای خانگی، عدم حضور دختران در برخی از اشکال کار. | جنسیت | |
11 |
دستگیری از سوی پلیس، تغییر کار به دلیل طرحهای جمعآوری، دستگیری و انتقال کودک به افغانستان، چشمپوشی از کار کودک از سوی نهادهای مسئول، جمعآوری توسط بهزیستی، تغییر شغل به دلیل محدود شدن باربری، ممانعت از بهکارگیری کودکان در کارهای کشاورزی، فراری دادن کودکان از کارگاه به هنگام حضور بازرسان کار، رسمیت بخشیدن به کار کودک با دادن یونیفرم کار، نبود نظارت بازرسان سازمان کار، مصونیت قانونی برای استفاده از کودک کار در کارگاههای زیر 5 نفر و قانونی بودن کار کودکان بالاتر از 15 سال. | نحوه اجرای قوانین و نظارت بر آن |
مداخلهگر |
12 | پیشنهاد کار توسط هموطن، مهاجرت به همراه اقوام و آشنایان، تشویق کودک برای مهاجرت به ایران، مهاجرت نوبتی اعضای خانواده برای کسب درآمد، رفت آمد به شهر محل سکونت و تمایل به مهاجرت به کشورهای اروپایی. | شبکههای مهاجرین | |
13 |
قدرت کارفرما در تعیین ساعات کاری و میزان دستمزد، نداشتن قدرت نه گفتن، پرداخت هزینه به شهرداری برای تأمین چرخ و لباس، اخراج از کار به دلیل صدمه زدن به خود، لزوم رعایت قوانین و مناسبات کار در اشکال کار سازمانیافته، جریمه شدن از سوی پیمانکار به دلیل خارج شدن از منطقه کار، وضع قراردادهای دلبخواهی توسط کارفرما، پرداختن کمسیون در باربری، نداشتن قرارداد، قراردادهای کوتاهمدت و سکوت خانواده در برابر کارفرما به دلیل قدرت او. | روابط قدرت | |
14 | کار برای پر کردن اوقات فراغت در تابستان، اهمیت پاکیزگی محیط کار برای کودک، نگرش به دختران، باور به کار کردن دختران در خانه، حساسیت نسبت به کار دختران بعد از بلوغ، | ارزشها و نگرشها | |
15 | خانوادگی بودن برخی از کارها و ورود کودکان به آن، ورود به کار جدید به دلیل وابستگی به خانواده، کار با پدر به دلیل شرایط مناسب، ترجیح کارفرما برای استفاده از کودکان و کاریابی برخی از سمنها برای کودکان. | بهنجارسازی و میانجیگری | |
16 |
محدودیت کاری اتباع در آییننامه مشاغل اتباع، ایجاد محدودیت سکان برای اتباع در برخی از استان کشور، تبعیض براساس ملیت کودک، عدم امکان ایجاد حساب بانگی برای کودکان اتباع، نداشتن اسناد هویتی در میان غربتیها، محدودیت قائل شدن برای دختران، تبعیض نیروی انتظامی نسبت به اتباع، محدودیت کار برای دختران افغانی در خیابان تا سن معین، اولویت به استخدام کارگران بومی نسبت به اتباع، تنوع بیشتر مشاغل برای پسران، محرومیت مهاجران از حمایتهای قانونی کار و نژادی پرستی کودکان ایرانی نسبت به کودکان اتباع در کار و مدرسه. |
تبعیضهای قومیتی و جنسیتی |
|
17 |
حمایت سمنها از کودک، اعتماد کودک به خانواده، ارتباط خوب کارفرما با کودک، وجود فضای زنانه در محیط کار برای دختر، ارتباط تلفنی مستمر با خانواده، حمایت تحصیلی سمنها از کودکان کار، حمایت سمنها از کودکان بیمار و خانوادههای بیمار آنان، احساس امنیت به دلیل داشتن روابط اجتماعی، احساس امنیت از حضور اعضای فامیل در کار، نظارت والدین در خیابان بر کودکان، حضور والدین در کارگاه، حمایت کارفرما از تحصیل کودک، آموزش حقوق کودک به کودکان، ارائه خدمات بهداشتی برای کودکان، ارائه خدمات توانمندسازی، ایجاد فضای بازی برای کودکان در سمن، حمایت از خانوادههای کودکان کار، پرداخت هزینههای تحصیل، برگزاری کارگاههای آموزشی برای کودکان، خانوادههای آنان و کارفرما، تلاش سمن برای تحصیل کودکان اتباع در مدارس، برقراری ارتباط با کارفرما برای ادامه تحصیل و کاهش مخاطرات کار و نظارت کارگران بزرگسالتر بر کودک. |
حمایت، مراقبت و مراقبت از کودک |
تعاملات/ راهبردها |
18 |
پذیرش تقدیر الهی برای پذیرش شرایط دشوار زندگی و کار، درماندگی کودک در مقابل آزار دیگران، ناتوانی در بیان احساسات به دلیل تنهایی، عدم توانایی پیگیری قانونی به دلیل مهاجر بودن، بیدفاع بودن در برابر آزار دیگران، بیان نکردن تجربه آزار برای حفظ شغل، توجیه بدرفتاری کارفرما توسط والدین، هراس کودک اتباع از ارتباط با جامعه جدید، ترک کار به دلیل سنگینی وظایف محوله، توان کنترل خشم، اضافهکاری برای افزایش درآمد، ترک کار به دلیل خستگی مکرر، هماهنگی با سرویس رفتوآمد برای ارتقاء امنیت، پاتوق بندی محل کار، آسیب زدن به خودرو طرح ساماندهی، فرار از دست مأموران شهرداری، تمایل به دریافت دستمزد بهصورت هفتگی به دلیل عدم امنیت، کمک گرفتن از پلیس و حمایت از دوستان در درگیریها. |
کنشهای فعالانه و منفعلانه |
|
19 |
رایگان نبودن آموزش برای کودکان اتباع، عدم تطابق نظام آموزشی ایران با افغانستان و تأخیر در تحصیل، ترک تحصیل به سبب کار، بازماندگی از تحصیل به دلیل مهاجرت، ترک تحصیل به دلیل فقر، عدم اجازه پدر برای تحصیل دختر، محدودیتهای مدارس برای تحصیل اتباع، انتظار یکسان مدارس از کودکان عادی و کار، ترکیب کار با تحصیل و تجربه فشار مضاعف. | محرومیت از تحصیل |
پیامدها (منفی و مثبت) |
20 |
نداشتن اوقات فراغت، نبود مرخصی به دلیل روزمزد بودن، درآمد بیشتر در روزهای تعطیل، نبود روز تعطیل در کارواش ازجمله در جمعه، اوقات فراغت محدود به استراحت و خواب، سنینی فشار اقتصادی دلیل عدم مرخصی، بیرون ماندن تا ساعات پایانی شب به بهانه کار، نداشتن اوقات فراغت به دلیل دو شغله بودن، نبود تسهیلات و امکانات اوقات فراغت، تأمین هزینهها غذا بهصورت استقراض، تغذیه نامناسب در حین کار، حذف وعده غذایی به هنگام کار، تغذیه نامناسب کودکان در کارهای خیابانی، تأمین غذا برای کودکان خیابانی، محدود بودن اقلام و تنوع غذایی و انجام کار سنگین و طولانی به همراه غذای نامناسب. |
فراغت و تغذیه |
|
21 | زخمی شدن، مریض شدن، نقض عضو، از دست دادن بینایی در کارواش، آسیب دیدن به دلیل نداشتن ابزار کار، کوتاهی کارفرما در مهیاکردن امکانات بهداشتی، کمخوابی و تجربه فشار، هزینههای بالایی درمان و عدم مراجعه، شرایط نامساعد بهداشتی و تهویه کارگاه، محل اسکان غیربهداشتی، اثرات سوءتغذیه و عدم فراهم کردن ابزارها و تجهیزات از سوی کارفرما. | مشکلات سلامت | |
22 |
منزوی شدن کودک در محیط کار به دلیل سن پایین، تمسخر از سوی همکاران و ترک کار، عصبانی شدن کودک به دلیل توقیف اجناس از سوی شهرداری، دعوای کارفرما با کودک به دلیل توقیف اجناس، تجربه خشونت فیزیکی و کلامی از سوی کارفرما، ترس از کارفرما به دلیل تندخویی، آزار کودکان افغانستانی توسط کودکان ایرانی، عدم رعایت نوبت دلیل دعوا در کار خیابانی، دعوا بر سر منافع، برخورد نامناسب شهروندان، آزار دختران در خیابان، کتک خوردن و تحقیر شدن توسط مأمور مترو، تهدید افراد دارای اعتیاد، پیشنهاد رابطه جنسی به کودک، نشان دادن عکسهای مستهجن به کودک، انگ روسپیگری زدن به دختران، تنبیه کودک از سوی خانواده در صورت داشتن درامد اندک، عورت نمایی راننده، درگیری میان فروشندگان در مترو، داشتن احساسات منفی به دلیل بهرهکشی کارفرما، تجربه خشونت از سوی مغازهدارها، رواج شوخیهای جنسی در میان کودکان، احساس حقارت برای فروش فال و کاهش عزت به نفس به دلیل تحقیر کودک. |
تجربه خشونتها |
|
23 |
نامتعارف بودن ساعت کار، سقوط از ارتفاع، تجربه فشار روانی به دلیل سنگین بودن کار، فشار به کودک به علت ناتوانی در تأمین هزینههای خانواده، صرف بخشی از درآمد برای روسپیگری، دعوا در محل کار در بین کودکان، زندگی گروهی با بزرگسالان در محیط کار، استعمال قلیان، گرمی وردی هوا برای کارهای همچون جوشکاری، مکانیکی، کورههای آجرپزی، بلورسازی، چرخی و زباله گردی، سابقه زورگیری، کمخوابی به دلیل فشار کاری زیاد، عصبانیت کودک از کمخوابی، زندگی جمعی در کانکس، مصرف مواد در محل کار، پیادهروی طولانی، مصرف الکل، حمل سلاح سرد توسط کودک، مصرف مواد توسط کارفرما در محل کار، روابط جنسی کارفرما در محل کار، احتمال گمشدن در خیابان، احتمال حضور فضاهای نامناسب، سوختگی در بلورسازی و مکانیکی، ایستادن طولانی در کارهای همچون جوشکاری، تره باره، سوپرمارکت، دستفروشی، خستگی به دلیل داشتن شغل دوم، محل اسکان نامناسب و ناامن و دوری از خانواده و پیامدهای آنان. |
انواع مخاطرات و آسیبها |
|
24 |
تفاوت زیاد دستمزد بزرگسالان و کودکان علیرغم کار یکسان، عدم پرداخت دستمزد، کسر از دستمزد در صورت اشتباه از سوی کودک، نبود مرخصی به دلیل اسکان در محل کار، تغییر شغل به دلیل عدم افزایش حقوق، نداشتن دستمزد در روزهای مرخصی، عدم رضایت از میزان دستمزد دریافتی، جریمه به جهت تأخیر، ساعات کاری طولانی و دستمزد پایین، سهم اندک کودک از درامد خود، پرداخت درامد کودک به سرپرست خانوار، ترک کار به دلیل درگیری با کارفرما، پرداخت رسوم، تعیین قیمت خرید محصول کودک از سوی پیمانکار، کار در ساعات شب، کار بدون دستمزد برای خانواده، سوءاستفاده از کودکان بدون سرپرست، عدم پرداخت بهموقع دستمزد، سهم اندک کودک از درآمد خود و نداشتن بیمه و سایر مزایایی کار. |
استثمار |
|
25 | تأمین هزینههای اجاره، تأمین هزینه درمان اعضای خانواده، تأمین هزینههای خانواده، ارسال درآمد به افغانستان برای خانواده، تأمین هزینههای مدرسه و هزینههای شخصی، تأمین هزینههای عروسی خواهر، خرید برخی از اقلام روزانه منزل، دادن پول دستی به مادر و سایر اعضای خانواده. | تأمین بخشی از نیازهای خانواده | |
26 |
حرفهآموزی، دوره کارآموزی رایگان، اهمیت یادگیری حرفه، مهاجرت برای حرفهآموزی، حرفهآموزی از پدر، انتخاب کارهای کارگاهی برای یادگیری حرفه، اهمیت حرفهآموزی برای داشتن شغال مناسب در آینده، ارتقاء شغلی، تطبیق کودک با شرایط و یادگیری در طول زمان، محدودیت پیشرفت در کار کارگری و خیابانی ازنظر خانواده، مهارت تعیینکننده میزان دستمزد، لزوم و یادگیری مهارت برای ارتقاء | حرفهآموزی و ارتقاء شغلی |
خانوارهای فقیر یکی از منابع عمده کار کودکان هستند. جلوههای شناساییشده فقر در خانوارها عبارت بودند از کار در مشاغل با درآمد اندک، بیکاری، درآمد پایین، بیسوادی و تحصیلات پایین والدین، تعداد بالایی اعضای خانوار، بیماری، ازکارافتادگی، زندانی بودن و اعتیاد پدر، فوت سرپرست خانواده، رهاکردن خانواده توسط سرپرست یا پدر خانواده، فصلی بودن شغل سرپرست خانوار، بدهکار بودن خانواده، فرار از محیط ناسالم خانواده و هزینههای تحصیل. در این شرایط خانوادهها از نیروی کار کودکانشان بهمنظور جبران بخشی از هزینههایشان استفاده میکنند. در مصاحبه با کودکی نقل کرده است: «با پولت چیکار میکنی؟ میدیم اجاره خونه، ما پولمونرو خرج نمیکنیم فقط هرچی در میاریم میدیم اجاره خونه و اینا []. زیاد شده آلان؟ آره آلان دیگه زیاد کردن. قبلاً چند بود. قبلاً همین 800 بود ولی آلان زیاد کردن. آلان چقدر شده؟ نمیدونم. پولتو میدی به مامان یا بابا؟ به بابا میدیم، داداشم که میزنه بهحساب صابخونه، خودشم ماهی یک میلیون میگیره میشه خرج خونه».
علاقه و انگیزه برای کار کردن یکی دیگر از عوامل کار کودکان است. برخی از کودکان دوستان دارند که کار کنند تا درآمدی داشته باشند و استقلال پیدا کنند و یا در تأمین هزینههای خانواده مشارکت داشته باشند. البته انگیزه کودکان برای کار کردن محصول فضای اجتماعی است که در آن زندگی میکنند. زمانی که خانوادههای آنان فقیر هستند و قادر به حمایت از آنها بهمنظور دستیابی به برخی از آرزوهایشان نیستند، در این شرایط خود کودکان وارد چرخه کار میشوند تا با درآمدی که به دست میآورند به بخشی از آرزوهایشان برسند. آرزوهای مانند خرید دوچرخه، تأمین هزینههای تحصیل، کمک به خانواده و مانند اینها.
گسترش اقتصاد غیررسمی یکی دیگر از زمینههای کار کودکان است. کارگران در اقتصاد غیررسمی تحت قانون کار و حمایت اجتماعی شناختهشده، حمایت قرار نمیگیرند. دلایل اصلی رشد اقتصاد غیررسمی شامل عناصر مرتبط با زمینه اقتصادی، چارچوبهای قانونی، نظارتی و برخی از عوامل تعیینکننده سطح خرد مانند سطح پایین تحصیلات، تبعیض، فقر، عدم دسترسی به منابع اقتصادی، دارایی، خدمات مالی و تجارت و بازارها نشان دادهشده است.
اقتصاد غیررسمی در طی چند دهه گذشته یکی از کانونهای اصلی جذب کار کودکان بوده است. کار در اقتصاد غیررسمی غالباً با مکانهای کاری کوچک یا تعریفنشده، شرایط کاری ناامن و ناسالم، سطح کم مهارت و بهرهوری، درآمد کم یا نامنظم، ساعات طولانی کار و عدم دسترسی به اطلاعات، بازارها، امور مالی، آموزش و فناوری مشخص میشود (پرتال سازمان بینالمللی کار). یکی از نکات قابلتوجه پیوند عمیق بین مهاجرت و بازار غیررسمی است. امواج مهاجرت چه از کشور افغانستان و چه از مناطق محروم به شهر تهران کار کودکان را در این شهر شکل داده و تقویت میکند. اقتصاد غیررسمی نیز نیروی کار ارزان میطلبد و مهاجران بهخصوص کودکان بهترین نیروی کار ارزان برای این بخش هستند.
مهاجرانی که مهارت ندارند، فاقد اسناد هویتی هستند و کودک هستند هم ارزان هستند و هم درصورتیکه حقوقشان در کار پایمال شود نمیتوانند از مسیرهای قانونی دادخواهی کنند. افرادی که در این بخش کار میکنند از تحصیلات، مهارت و همه آنچه آنها را بهمنظور کسب کارهای شایسته برخوردار کند محروم هستند. یکی از متخصصان حوزه کودکی نقل کرده است: «این بخش ازآنجای که یک بخش سنتی است و بسیاری از امور بهصورت دستی و سنتی انجام میشود، نیروی کار ارزان مطلبد، ببیند چه کسانی نیروی کار ارزان هستند، طبیعی است مهاجران اتباع، آن خانواده ایرانی که نقاط دورافتاده به تهران مهاجرت میکنند».
عدم توانایی دولت برای نظارت بر این بخش از یکسو و گسترش آن در چند دهه گذشته هر چه بیشتر باعث استثمار اقشار آسیبپذیر مانند زنان، کودکان و مهاجران غیرقانونی شده است. ازآنجای که قواعد رسمی برای نظارت بر این بخش وجود ندارد، لذا قواعد فردی و خودسرانه کارفرماها جایگزین آن میشود. کارهای کودکان که در این مطالعه به بررسی آنها پرداخته شد تقریباً بسیاری از آنها در این بخش وجود دارند. جابهجای بار با چرخدستی، زبالهگردی، کار در بسیاری از کارگاههای تولیدی، کار در خیابان و کار در کارگاههای کورهپزی ازایندست مشاغل هستند.
عوامل مداخلهگر کار کودکان عبارتاند از نحوه اجرای قوانین و نظارت بر آن، شبکههای مهاجرین، تبعیضهای قومیتی و جنسیتی، روابط قدرت، ارزشها و نگرشها، بهنجارسازی و میانجیگری. طبق قانون کار ایران کار کودکان زیر سن 15 سال ممنوع است؛ اما شاهد هستیم که بخش زیادی از کودکان در سن کمتر از 15 سال کار میکنند. بسیاری از بازرسان وزارت کار نظارتی بر کار کودکان ندارند لذا کارفرمایان قانون را دور میزنند و از کار کودکان استفاده میکنند. حتی زمانی که بازرسان بهمنظور نظارت به آنجا رجوع میکنند کارفرمایان کودکان را به شیوههای مختلف پنهان میکنند. در مواردی دیگر که قوانین جمعآوری کودکان به اجرا گذاشته میشود باعث میشود برخی از کودکان شکل کارشان را تغییر دهند و از کارهای خیابانی وارد کارهای کارگاهی شوند.
بیان مسئله
کار کودکان در جهان بهویژه در کشورهای درحالتوسعه بهطور غیرقابل قبولی رایج است. در آغاز سال 2020، یعنی قبل از شیوع ویروس کووید 19، 160 میلیون کودک -97 میلیون پسر و 63 میلیون دختر- مشغول به کار بودند؛ یعنی از هر ده نفر یک نفر در سراسر جهان. این نسبت در میان کشورهای جهان یعنی کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه بهصورت نامتناسبی توزیعشده است. کار کودکان به ترتیب در مناطقی مانند جنوب صحرای افریقا (86.6 میلیون)، آسیای مرکزی و جنوبی (26.3 میلیون)، آسیای شرقی و جنوب شرقی (23.4 میلیون)، شمال آفریقا و غرب آسیا (10.1 میلیون)، آمریکای لاتین و دریای کارائیب (8.2 میلیون) و اروپا و آمریکای شمالی (3.8 میلیون) رایج است (سازمان بینالمللی کار و یونیسف، 2021). براساس برآوردها در ایران نیز کار کودکان با احتساب کودکان خانهدار 15 درصد از کودکان 10 تا 18 ساله کشور را در برمیگیرد و جمعیت کودکان فعال برابر با 1.62 میلیون نفر است (وامقی و یزدانی، 1398).
یونیسف کار کودک را بهعنوان «کاری که از حداقل ساعات بیشتر است، بسته به سن کودک و نوع کار» تعریف میکند. چنین کارهای مضر تلقی میشوند و لازم است حذف شوند (یونیسف، 2007). در بسیاری از مناطق جهان کار کودک بهعنوان نقص حقوق کودکان تلقی میشود (سازمان ملل متحد، 1990). کودکان کار از سوی کارفرما و اعضای خانواده دائماً در معرض استثمار، سوءاستفاده و خشونت قرار میگیرند (جها، 2009).
در دو دهه گذشته موضوع کار کودکان در ایران موردمطالعه بوده است بهگونهای که مطالعات نسبتاً خوبی درباره برخی از اشکال کار همچون کارهای خیابانی انجامشده است درحالیکه کمتر به مطالعه برخی از کارهای دیگر همچون کار در کارگاهها، بخش غیررسمی، کار خانگی و کار کودکان در روستاها پرداختهشده است. گسترش بخش غیررسمی باعث تقویت فقر، نابرابری، استثمار مفرط فقرا شده است بهگونهای که اقشار ضعیفتر ازلحاظ جنس و سن یعنی زنان و کودکان، بیشترین کارگران بخش اقتصاد غیررسمی هستند. بسیاری از مشاغل در اقتصاد غیررسمی عواقب جسمی و روانی زیادی برای کودکان به همراه دارد. کار پنهان کودک در محیطهای بسته همچون در کارگاه نیز نوعی از مشاغل پرخطر محسوب میشود؛ چراکه از چشمها پنهان باقیمانده است.
کار در کارگاههای کوچک، کارگاههای خانگی و در موارد بسیاری کارگاههای غیرقانونی در بخش غیررسمی آسیبهای بسیاری را با خود به همراه دارد؛ کودکان در محیطهای بسته کاری آزادی عمل کمتری را تجربه میکند و توانایی کمتری در دفاع و مراقبت از خود دارند. وجود فضاهای دلگیر، خفه و پرخطر کارگاههای زیرزمینی، احتمال استثمار و آزار کودک را بیشتر میکند. در مورد کارگاههای مختلف و شرایط کاری کودکان در این محیطها کمترین اطلاعات موجود است چراکه مشخص نیست در روز چند ساعت از کودک کار میکشند، چه میزان دستمزد به کودک میدهند، چگونه پول را پرداخت میکنند و مانند اینها. بهغیراز کار در خیابان، بخش غیررسمی و کارگاهها، کودکان در طیف وسیعی دیگر از کارها همچون کشاورزی و کارخانگی کار میکنند. شواهد نشان میدهند طیف وسیعی از کودکان در کارهای نامبرده کار میکنند که با خطرات بسیاری همراه است (یونیسف، 2007). ازاینرو لازم است اشکال کار کودکان شناسایی و ویژگیهای آنها به لحاظ ماهیت، شرایط و مخاطرات کار موردمطالعه قرار گیرند. لذا هدف پژوهش حاضر این است که با استفاده از روش نظریه زمینهای اشکال مختلف کار کودکان و ویژگیهای آنها را در شهر تهران مطالعه کند.
سوالهای پژوهش
اشکال عمده کار کودکان در شهر تهران و ویژگیهای آنها کداماند؟ زمینههای این کارها چیستاند و چه پیامدهای را برای کودکان به همراه دارند؟
مرور ادبیات
ادبیات نظری
کار کودکان «اغلب بهعنوان کارهایی تعریف میشود که کودکان را از دوران کودکی، پتانسیل و شأنشان محروم میکند و برای رشد فیزیکی و روانی آنها مضر است» و به کارهای اشاره میکند که دارای خصوصیات ذیلاند: به لحاظ جسمی، روانی، اجتماعی و اخلاقی خطرناکاند و برای کودکان مضر هستند. در موارد زیر مانع تحصیل کودکان میشود: الف) آنان را از فرصتِ حضور در مدرسه محروم میکند، آنان را قبل از اتمام تحصیل بر ترک تحصیل مجبور میکند. یا آنان را مجبور میکند حضور در مدرسه را با کار بیشازحد طولانی و سنگین ترکیب کنند (سازمان بینالمللی کار؛ به نقل از: وامقی و یزدانی، 1398: 97).
اتحادیۀ کارگری بینالمللی به فهرستی از اشکال کار کودکان اشاره میکند که شامل گستردهترین و بدترین شکل آنها است، گرچه این لیست شامل تمام اشکال موجود کار کودکان نمیشود. این اشکال عبارتاند از:
1) کار خانگی: شکلی از کار کودکان است که بسیار شایع و گاه پذیرفتنی است؛ این شکل از کار یا در منزل انجام میشود یا بیرون از منزل.
2) کار کشاورزی: بسیاری از کودکان در بخش کشاورزی به کار مشغولاند. آنها معمولاً در مزارع خانوادگی همراه خانوادۀ خود بهعنوان واحد تولیدی یا برای کارفرمای دیگری کار میکنند.
3) کار در صنایع: کار در بخش صنایع میتواند بهصورت منظم یا اتفاقی، قانونی یا غیرقانونی و بهعنوان بخشی از کار خانواده یا برای کارفرما انجام شود. این کارها کودکان را در معرض مواد شیمیایی قرار میدهد که ممکن است برای آنان مسمومیت، بیماریهای تنفسی و پوستی، آتشسوزی و انفجار، آسیبهای بینایی و شنوایی، سوختگی و حتی مرگ را بهدنبال داشته باشد. 4) کار در معادن: در بسیاری از کشورها، در بخش معدن، از کار کودکان استفاده میشود. 5) بردهداری و کار اجباری: این شکل از کار بیشتر در مناطق روستایی یافت میشود و با ظلم به اقلیتهای قومی و مردم بومی صورت میگیرد. 6) روسپیگری و قاچاق کودکان: خطرهایی که کودکان در این بخش با آن مواجهاند بسیار شدید است و طیف گستردهای از آسیبها، از فساد اخلاقی تا انتقال بیماریهای جنسی و مرگ را در برمیگیرد؛ و 7) کار در بخش اقتصاد غیررسمی: کار در این بخش نیز طیف وسیعی از فعالیتها مانند واکسزدن کفش، تکدیگری، فروش روزنامه یا زبالهگردی را شامل میشود که برخی از این فعالیتها از دید عموم پنهاناند و برخی دیگر در معرض دید عموم قرار دارند. محیط کاری این بخش عموماً خیابان است (دیالو و دیگران، 2013).
برخی از شکلهای کار کودکان که با عنوان بدترین اشکال کار کودکان شناختهشدهاند، باعث میشود تا کودکان به بردگی کشیده شوند، از خانوادههای خود جدا شوند، در معرض انواع خطرات و بیماریهای جدی قرار گیرند یا سبب حضور کودکان در خیابانهای کلانشهرها بهخصوص در سنین پایین شوند. این اشکال عبارتاند از: 1) تمام اشکال بردگی یا مشابه بردهداری، مانند فروش و قاچاق کودکان، بردگی و اسارت یا بهکارگیری اجباری کودکان در منازعات مسلحانه؛ 2) بهکارگیری، تدارک یا عرضۀ کودک برای روسپیگری، تولید پورنوگرافی یا اجرای پورنوگرافی؛ 3) بهکارگیری و تدارک کودک برای فعالیتهای غیرقانونی بهویژه برای تولید و قاچاق مواد مخدر و 4) کارهایی که براساس ماهیت یا شرایطشان برای سلامت و امنیت و اصول اخلاقی کودکان مضر است (همان).
نظریهها و مطالعات زیادی به دنبال تبیین کار کودکان بودهاند. برای شناخت کار کودکان میبایست عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و قانونی در نظر گرفته شود، این عوامل باهم دیگر ارتباط دارند و در محیطهای نزدیک (همچون خانواده و مدرسه) و دور (سیاسی، فرهنگی، اجتماعی) کودکان درهمتنیدهاند. در اینجا برای تبیین کار کودک از نظریه نظامهای بومشناختی برونفنبرنر (1994) استفاده میشود چراکه این نظریه چارچوبی یکپارچه برای درک عوامل چند سطحی مؤثر بر کار کودکان فراهم میکند. این نظریه بهمثابه ابزار تنظیم فکر عمل میکند و بخشهای مختلف آن را میتوان با مطالعات حوزه کودکی کامل کرد. با توجه به چارچوب اکولوژیکی پیشنهادشده، عوامل زمینهای شامل سطوح زمانی، کلان، بیرونی، میانه و خرد هستند که باهم دیگر در تعامل هستند. لایههای بالایی لایههای پایینتر را شکل میدهند، بنابراین اثر ریزش به پایین را ایجاد میکنند که به مسئله کار کودکان منجر میشوند.
شکل شماره 2. مدل زمینهای کار کودکان در ایران
شبکههای مهاجرین نیز به ایجاد نقاط اتصال بین مبدأ و مقصد زمینه را برای کار کودکان فراهم میکند. همانگونه که شاهد هستیم کودکان برخی از قومیتها در برخی از کارهای مشغول به فعالیت هستند، برای مثال زبالهگردها بیشتر اهل هرات هستند یا کودکانی که در ترهبار کار میکنند بیشتر کُرد هستند. این شواهد نشان از اهمیت شبکههای مهاجرت در اتصال به کار دارند. تبعیضهای قومیتی و جنسیتی یکی دیگر از پیشرانهای کار کودکان است. بخشی از تبعیضهای قومیتی تحت تأثیر همان الگوی توسعه نامتوازن است، اما تنها به آن خلاصه نمیشود. برخی از اقوام در ایران از تبعیضهای ساختاری رنج میبرند. زنان نیز از این تبعیضهای ساختاری رنج میبرند. برای مثال دستیابی آنان به برخی از فرصتهای محدودشده است. نتیجه تبعیضهای ساختاری چیزی نیست جز محدودیت دسترسی به فرصتها و لذا فقر. روابط قدرت نیز یکی دیگر از عوامل مداخلهگر است. به دلیل نبود قوانین برای تنظیم رابطه بین کارفرما و کارگر در بخش غیررسمی و دور زدن قوانین در بخشهای دیگر آنان از نیروی کار سوءاستفاده میکنند.
محل اسکان، سن، جنسیت و قومیت بهمثابه عوامل زمینهای نیز در کار کودکان و شکل آن مؤثر است. برای مثال به لحاظ محل اسکان کودکانی که در محله فرحزاد کار میکنند بیشتر وارد کارهای مکانیکی و کار در خیابان در مناطق شمالیتر میشوند، یا بخشی از کودکان در مناطق مرکزی شهر تهران وارد کارگاههای تولیدی میشوند و بخشی از کودکان در جنوب تهران وارد کار در بخش کشاورزی. در بسیاری از کارها سن نقش تعیینکنندهای دارد. برای مثال در کارهای خیانی مانند دستفروشی، گلفروشی و تکدیگری کودکان با سن پایین بیشتر موفق به کسب درآمد میشوند چراکه بهتر میتوانند ترحم دیگران را جلب کنند درحالیکه برخی از کارها که به میزانی از قدرت بدنی و دقت نیاز دارد مانند کارهای ساختمانی، زبالهگردی، مکانیکی، نیازمند کودکان با سنین بالاتر است.
به همین ترتیب جنسیت و قومیت نقش مهمی در شکل کار دارند. دختران بیشتر در کارهای مانند کار خانگی، خیاطی و دستفروشی کار میکنند، چراکه بسیاری از سنتها و هنجارهای اجتماعی مخالف کار کردن آنها در اشکال دیگر کار است. دختران حتی اگر در کارهای خیابانی و دستفروشی هم فعالیت داشته باشند اغلب تا قبل از سن بلوغ اجازه کار به آنها داده میشود و پسازآن باید داخل خانه کار کند چراکه در میان برخی از اجتماعات همچون افغانیها کار دختران در خیابان در تضاد با ویژگیهای زنانه خوب برای ازدواج و نقش همسرداری است. عامل میانجیگری نیز بهواسطه شدن خانوادهها، شبکههای دوستی و سازمانهای مردمنهاد اشاره دارد که برای کودکان کار پیدا و آنان را وارد چرخه کار میکنند. منظور از سازمانهای مردمنهاد برخی از آنها هستند که در مواردی برای کودکان تحت پوششان کار پیدا میکنند.
راهبردها در کار مجموعهای کنشهای و کنشهای متقابل کودکان و شبکههای حمایتی آنان برای کسب درآمد بیشتر، ارتقاء موقعیت شغلی، اجتناب از مخاطرات کار، خشونتها و دفاع از حقوحقوقشان و سایر مسائلی که در کار با آن مواجه میشوند است. مجموعه این راهبردها به دو نوع کلی تقسیمبندی میشوند، آنها یا راهبردهای فعال هستند و یا انفعالی. هرکدام از این راهبردها میتوانند مؤثر باشند یا نباشند. گاهی اوقات راهبردی منفعل میتواند مؤثر باشد. مثلاً زمانی که کودک زبالهگرد برای اینکه از طرف شهروندان برای او مزاحمتی ایجاد نشود با اتخاذ کمترین تعامل و مواجه به آنها کارش را پیش میبرد، یا پرخاشگری و دعوا با کارفرما مبنی بر دریافت دستمزد گرچه یک راهبرد فعال است، اما لزوماً همیشه به نتیجه مثبت منجر نمیشود.
راهبردهای کودکان بسته به نوع کارها و پیچیدگی هرکدام از آنها برای موفقیت در کار یعنی کسب درآمد بیشتر و ارتقاء شغلی عبارتاند از برانگیختن و جلب ترحم شهروندان بهصورت کلامی همچون «ترو خدا یه دونه ازم میخری» و عملی همچون مشق نوشتن به هنگام کار در گوشه خیابان، محافظت از قلمرو، تغییر محل کار یا شکل کار، گونهشناسی شهروندان و شناسایی مشتریان از میان آنان و رفتن به سراغ آنها همچون دختران و پسران جوانی که باهم هستند (این راهبردها بیشتر در کارهای خیابانی وجود دارند)، کارکردن بدون حاشیه، در سایه بودن و تقسیم کوچهها (در کار زبالهگردی)، مطیع بودن، حرفشنویی و جلب اعتماد کارفرما در کارههای کارگاهی، جلب رضایت مشتریان، تلاش برای دریافت انعام، یادگیری مهارت و اثبات خود، چانهزی با کارفرما و انجام کار بهصورت کار کنترات مثلاً در کار برداشت محصولات در کشاورزی. راهبردهای کودکان و شبکههای حمایتیشان در مقابله با اذیت و آزار و یا حفظ امنیتشان و مقابله با استثمار عبارتاند درخواست از کارفرما برای پرداخت دستمزد بهصورت هفتگی، پرخاشگری و دعوا در برابر تجربه خشونت، فرار از دست مأموران طرحهای جمعآوری و انضباط شهری، کار بهصورت شبکههای خویشاوندی و دوستی، کمک گرفتن از شبکههای حمایتی همچون خانواده، دوستان، بستگان و آشنایانشان، ایجاد و توسعه روابط با سایر افرادی که در محل کار حضور دارند و تغییر شکل کار.
گاهی اوقات ممکن است آنان انفعالیترین راهبردها را برگزینند بهگونهای که از شبکههای حمایتشان کمک نگیرند و یا خشونت و آزار را بپذیرند. یکی از کودکان در برابر تجربه آزار گفته است «یه جا که خلوته میرم با خودم حرف میزنم بعد تو دفتر خاطراتم مینویسم». تیکه بر باورهای مذهبی یکی دیگر از راهبردهای کودکان برای کاهش آلام ناشی از کار یعنی تجربه خشونت و استثمار است. کودکی نقل کرده است «من یه آدمی هستم بهشون گفتم دنیا ارزشی نداره میخوای پولم رو بخور، رفته دیگه دنیا میگذره، بعضی وقتا هم باهاشون سلامعلیک میکنم، آدمی نیستم که به دل بگیرم، میگم شاید قسمت این بوده، شاید خواست خدا بوده».
در نمودار زمینهای در بالا پیامدهای کار نشان دادهشده است و توضیح برخی از آنها در جدول بالا آمده است. در اینجا به توضیح برخی دیگر از پیامدها پرداخته میشود. یکی دیگر از پیامدهای کار که تقریباً در همه کارها وجود دارد ترک تحصیل است. قبل از هر چیزی باید گفت برای تعدادی از کودکان همچون تعدادی از کودکان افغانستانی و کولیها امکان رفتن به مدرسه وجود ندارد چراکه آنان فاقد مدارک شهروندی همچون شناسنامه یا برگه اقامت هستند، ازاینرو عدم فراهم بودن امکان تحصیل برای آنان باعث ورود آنها به کار میشود. کودکانی که کار میکنند نیز به دلایل مختلف مجبور به ترک تحصیل هستند. در برخی از موارد کارفرما نمیپذیرد که کودک بهصورت همزمان کار و تحصیل کند چراکه در روند بخشی از کارهای اختلال به وجود میآید.
در برخی از موارد که کودکان برای رفتن به مدرسه مرخصی میگیرند کارفرما دستمزد آن روز آنان را پرداخت نمیکند. یکی از کارفرما نقل کرده است: «معمولاً بچهها غیبت نمیکنن، میترسن؛ ترسشون هم خیلی از دست دادن کار نیست، ترسشون از دست دادن حقوق اون روزه».
کار نیز به اشکال مختلف در تحصیل کودکان اختلال به وجود میآورد. ممکن است که کودک در کنار کار به مدرسه نیز برود اما ترکیب کار سنگین و آموزش فشار مضاعفی را بر آنان وارد میکند. آنان در برخی از مواقع ممکن است چند ساعت را کار کنند سپس به مدرسه برگردند و بازهم به سر کار بازگردند. این شکل تحصیل کردن تنها باعث میشود که کودکان فشار مضاعف را تجربه کنند. مددکاران اجتماعی نقل کرده است: «یه وقتایی حس میکنم ما هم از بچهها انتظار زیادی داریم، مثلاً بهش بگیم ببین اگر میخوای درس بخونی اینجوریه و اونجوری ساعت ناهارتو بیا، مثلاً شما فکر کنید بچه از ساعت هشت صبح بدو بدو میره اونجا، ناهار میاد اینجا، خوب طبیعی که باعث سرخوردگی او بشه، احساس فشار مضاعف کنه».
مورد آخری که نیاز است بیشتر به آن پرداخته شود استثمار است. بهطور خلاصه استثمار عبارت است از ربایش بخشی یا همهی ارزشافزودهای که کودک در کار خلق میکند. استثمار بهصورت ساعات کار طولانی و کار در ساعات غیرمتعارف، کار در شرایط سخت، پرداخت دستمزد اندک یا عدم پرداخت آن، فقدان سایر حمایتها، فریب کودکان، عدم پرداخت دستمزد در روزهای که کودک مرخصی میگیرد، کم کردن از دستمزد در صورت صدمه زدن به ابزار کار و محصول، پرداخت پول از سوی کودکان برای کار کردن همچون «رسوم» در زبالهگردی، پرداخت حق کمسیون در کار با چرخدستی، پرداخت پول لباس کار در کارهای مختلف و پرداخت بخشی از درآمد روزانهشان به کارفرما مانند گلفروشی در چهارراهها یا به هنگام کار با چرخدستی زمانی که برای کارفرما کار میکنند، تعیین قیمت فروش محصول کودک همچون زبالهها و خرید آنها به قیمت بسیار پایین و عدم فراهم کردن تجهیزات کار است. کودکان نیز به دلیل عدم آشنایی با قوانین و دفاع از حقوق خود زمینههای استثمار را فراهم میکنند که در بسیاری از موارد کارفرمایان خواهان استفاده از آنان هستند. یکی از کارفرماها نقل کرده است: «راضی هستید از کارکردن بچهها؟ من میگم بعضی وقتا این بچهها از صد تا بزرگ بهترن. بهترن؟ چون هم صادقترن هم حرفگوشکنترن هم بیشتر میترسن تا آدمای جونی که کلهشون باد داره».
در بسیار از موارد کارفرما با توجیهاتی همچون کودک نانآور خانواده نیست و مهارت کافی ندارد دستمزدهای بسیار اندکی به آنان پرداخت میکنند. غیرقانونی بودن کار کودکان زیر 15 سال و عدم اجرای قانون نیز زمینه را برای استثمار کودکان فراهم کرده است، چراکه هیچ سازوکار قانونی برای حمایت از کودکان در صورت استثمار و سایر مخاطرات کار فراهم نیست. کارفرماها بدون اینکه ترسی از قانون و نظارت داشته باشند کودکان را در بدترین شرایط به کار میگیرند و حداقل دستمزد را به آنان پرداخت میکنند. در گفتگو با متخصص حوزه کودک ایشان بیان کردهاند: «کودک کمتر از 15 سال اجازه شکایت ندارد. دولت ما عملاً بهجای اینکه بازرسی کند و مانع کار کودکان بشه عملاً با عملکرد وزارت کار نهتنها مانع کار کودکان نشده است بلکه مشوقهایی هم به آنها داده. بزرگترین مشوق این است که با هر مبلغ حقوق و هر شرایطی میتوان کودک کارگر را راضی کرد. چراکه اگر بزرگسال شکایت کند کارفرما همیشه ترس از این دارد ولی کودک حتی دادخواستش را هم ثبت نمیکنند».
بحث و نتیجهگیری
یافتههای این پژوهش نشان داد کودکان در شهر تهران در اشکال مختلفی از کارها همچون کار در خیابان، زباله گردی، کارگاهای گل، تربار، کورههای آجرپزی، بلورسازی، مغازهها و رستورانها، کار خانگی و غیره کار میکنند و هرکدام از آنها با مجموعه شرایط و پیامدهای خاص مواجه هستند. به لحاظ شرایط علی مشکلات اقتصادی خانوارها و تأمین بخشی از هزینههای خانوار یکی از علل اصلی کار است که با یافتههای مطالعات این حوزه همسو است. این دسته از خانوارها کودکانشان را وارد کارهای مختلف میکنند که امکان کسب درآمد از طریق آنها وجود دارد. در برخی از کارها همچون کارهای کارگاهی که کودکان به دنبال یادگیری مهارت هستند هدف اصلی خانوار تأمین درآمد از قبال کار کودک نیست بلکه یادگیری کسب مهارت بهمنظور اشتغال در آینده هدف اصلی است. این دسته از خانوادهها بر این باورند که تحصیل منجر به یادگیری مهارت و اشتغال نمیشود. برای تعدادی دیگر از کودکان یعنی آنهای که فاقد حقوق شهروندیاند، امکان ورود به مدرسه و تحصیل فراهم نیست. برخی از کارهای دیگر همچون زباله گردی که یکی از بدترین شکل کار کودکان است، شبکههای مهاجرت و خویشاوندی کودکان نقش تعیینکنندهای در کار داشت.
در کنار فقر باید به نقش قوانین و نحوه اجرای آنها بهعنوان یکی از بسترهای کار کودکان اشاره کرد. در قانون کار کودکان 15 الی 18 سال مشروع است و مجریان قانون با عدم اجرای قانون بهویژه در کارگاهها و کارهای سازمانیافته همچون در ترهبارها و زباله گردی زمینه کار کودکان را فراهم آوردهاند. شاهد هستیم که بسیاری از کودکان حتی کمتر از 15 سال در طیف مختلفی از کارها کار میکنند بدون اینکه مجریان اجرای قانون همچون وزارت کار مانع کار کودکان شوند. گسترش بخش غیررسمی نقش به سزای در تقویت این فرایند داشته است چراکه اساساً این بخش، از حوزه نظارت خارج است و مجریان نیز تلاشی برای رسمی کردن آن نمیکنند. طرحهای ساماندهی نیز که بیشتر اغلب متوجه کودکان خیابانی است تنها به جمعآوری کودکان بدون توانمندسازی آنان و خانوادههایشان معطوف است و نتیجه مطلوبی را همراه ندارد. این طرحها در برخی از موارد باعث شدهاند تعدادی از کودکان از کارهای خیابانی وارد کارهای کارگاهی با مخاطرات بیشتر شوند.
نتیجه کار کودکان مجموعهای از آسیبهای ریزودرشت است که سلامت آنان را در ابعاد مختلف جسمی، روانی، اجتماعی و اخلاقی به خطر انداخته است، مانع تحصیل آنان میشود و توانمندسازی آنان را با اختلال اساسی مواجه کرده است. تعدادی از کارها همچون زبالهگردی، کار در کورههای آجرپزی و برخی از کارهای کارگاهی جزو بدترین اشکال کار کودکان هستند و لازم است دولتها نسبت به حذف آنها بیدرنگ اقدام کنند. با تداوم روند کنونی نهتنها شاهد حذف کار کودکان ازجمله بدترین اشکال کار نیستیم بلکه تبعات ناگوار کار باقی خواهند ماند و بر گستره آنها افزوده خواهد شد.
پیشنهادها
در بخش زیرمجموعه از پیشنهادها که منتج از مصاحبه با متخصصان این حوزه، اسناد موجود و یافتههای پژوهش است بهمنظور حذف کار کودکان ارائه میشود:
- تدوین و اجرای برنامههای توسعه متوازن در کشور و توجه به تبعیض مثبت به نفع مناطق کم برخوردارتر بهمنظور مبارزه با فقر و نابرابری. توجه به اشتغال مرتبط با تحصیل در این مناطق میتواند یکی از محرکهای تشویق کنند تحصیل کودکان باشد.
- شناسایی کودکان کار و خانوادههای آنان در طرحی ملی و پیریزی برنامههای جامع برای مبارزه با فقر و توانمندسازی آنها.
- فراهم کردن فرصتهای تحصیلی برای کودکان فاقد شناسنامه از طریق شناسنامهدار کردن آنها و تشویق آنان به تحصیل.
- تقویت بستر حقوقی سازمانهای مردمنهاد، توانمندسازی و حمایت از آنها.
- توسعه سازوکارهای مناسب با محوریت وزارت رفاه و وزارت کشور سازمان بهزیستی بهمنظور اجرای قانون ممنوعیت و اقدام فوری برای محو بدترین اشکال کار کودک و توصیهنامۀ مکمل آن.
- توجه به کاهش باروری در میان خانوارهای فقیر و ارتقاء کیفی زندگی این خانوارها در سیاستهای جمعیتی کشور.
- توجه به آموزش رایگان بهویژه در مناطق محروم و فراهم کردن کلاسهای آموزشی برای کودکان در مناطق کار و اسکان آنها همچون در کورههای آجرپزی، سایتهای تفکیک زباله و مانند اینها، مدارس سیار و کانکسی میتوانند یک گزینه باشند.
- ارائه آموزشهای حرفهای برای کودکانی که سن آنان بیشتر است، بهخصوص برای کودکان بالای پانزده سال، این آموزشها باید متناسب با سن و شرایط کودکان باشد.
- آموزش حقوق کودکان در مدارس و سازمانهای مردمنهاد.
- رسمی سازی بازارهای کار غیررسمی بر اساس توصیهنامه 204 در خصوص گذار از اقتصاد غیررسمی به اقتصاد رسمی.
- لزوم همکاری سمنها با همدیگر و سایر نهادهای محلی بهمنظور همافزایی در حمایت از کودکان کار.
- مطالعه سایر اشکال کار کودکان همچون کار کودکان در مناطق روستایی، کار خانگی، قاچاق کودکان، استفاده از کودکان برای ارتکاب برخی از جرائم و غیره.
منابع
افراسیابی، حسین؛ کلاته ساداتی، حسین و صبور، مریم. (1400). دلایل شکلگیری کار کودکان از منظر فعالان این حوزه؛ مطالعه کیفی در شهر یزد. مددکاری اجتماعی. 10 (1): 67-56.
احمدی، کامیل و همکاران (1400)، ردپای استثمار در جهان کودکی، انتشارات آوی بوف، دانمارک
انجمن حمایت از حقوق کودکان. (1398). یغمایی کودکی. پژوهشی در باب شناخت، پیشگیری و کنترل پدیدۀ زباله گردی کودکان در تهران. تهران: روز.
ایمانی، نفیسه؛ نرسیسیانس، ایملیا. (1390). مطالعه انسانشناسانه پدیده کودکان کار خیابانی در شهر کرج. مسائل اجتماعی ایران، 3 (1)، 7-32.
حسینی، سید حسن (1383). وضعیت کودکان کار و خیابان در ایران. رفاه اجتماعی، 5 (19)، 155-173.
رئیس، دانا؛ فریبرز. (1382). واکاوی کار کودکان در ایران. رفاه اجتماعی. 2 (7): 47-231.
زارع، شاآبادی اکبر؛ حاجیزاده میمندی، مسعود و اكبري قورتاني، صدیقه. (1388). نقش خانواده نابسامان بر پدیده كودكان كار (مطالعه موردی استان یزد). انتظام اجتماعی. 1 (3): 52-30.
زندرضوی، سیامک؛ رحیمی پورانارکی، ناهید (1390). مقایسه وضعیت کودکان کارگر ایرانی و افغان در استان کرمان بر پایه چهاراصل پیماننامه حقوق کودک (سه اصل جامعهشناختی و دو راهحل). مجله مطالعات اجتماعی ایران، 5 (1)، 72-98.
صفیخانی؛ ثمره. (1395). کار کودکان در کورههای آجرپزی تحلیل شبکه روابط و اجتماعی یک کوره. فصلنامه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات. 13 (46): 206-178.
کرمیان، فرانک؛ میرک زاده، علیاصغر و زرافشانی، کیومرث. (1395). تحلیل زمینهها و علل بهکارگیری کودکان در فعالیتهای کشاورزی در مناطق روستایی. (مطالعه موردی: دهستان ماهیدشت شهرستان کرمانشاه). پژوهش و برنامهریزی روستایی. 5 (3): 78-163.
فیروزآبادی؛ سیداحمد؛ رضانیاکان؛ زهرا. (1393). مطالعه عوامل اجتماعی مؤثر بر کار کودکان و پیامد آموزشی ناشی از آن. (موردمطالعه روستای کراده، شهرستان جهرم). مسائل اجتماعی ایران. 4 (1): 92-69.
قاسمی، افسانه؛ روشنفکر، پیام و دیگران. (1397). ویژگیهای جمعیتی-اجتماعی کودکان خیابان و عوامل مرتبط با خیابانی شدن آنها: مطالعه ارزیابی سریع وضعیت در کرمانشاه. مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران. 8 (1): 87-114.
میرکزاده؛ علیاصغر؛ زرافشانی، کیومرث و کرمیان، فرانک. (1395). شناسایی آسیبهای پیش روی کودکان کار روستایی در فعالیتهای کشاورزی دهستان ماهیدشت. پژوهشهای روستایی. 7 (3): 25-516.
وامقی، مروئه؛ رفیعی، حسین و دیگران. (1390). مرور نظاممند مطالعات کودکان خیابانی در دهه اخیر ایران: عوامل خانوادگی مرتبط و پیامدهای خیابانی شدن کودکان. مسائل اجتماعی ایران. 2 (1): 66-135.
وامقی، مروئه؛ دژمان، معصومه و دیگران. (1392). ارزیابی سریع وضعیت کودکان خیابانی در شهر تهران، 1392 (علل و خطرهای کار کودکان در خیابان). مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران. 4 (1): 33-51.
وامقی، مروئه؛ روشنفکر، پیام و دیگران. (1394). بررسی ترکیبی و ارزیابی سریع وضعیت کودکان خیابانی و ویژگیهای کار آنان در تهران. بررسی مسائل اجتماعی. 6 (2): 416-391.
وامقی، مروئه و یزدانی، فرشید. (1398). گزارش وضعیت کار کودکان در ایران. در آسیبهای اجتماعی و نابرابری: دومین گزارش وضعیت اجتماعی ایران 1396-1388. (ج 2، ص 150-95). تهران: آگاه.
Arnold, T. J., Arcury, T. A., Sandberg, J. C., Quandt, S. A., Talton, J. W., Mora, D. C., … & Daniel, S. S. (2020). Heat-related illness among Latinx child farmworkers in North Carolina: a mixed-methods study. New solutions: a journal of environmental and occupational health policy, 30(2), 111-126.
Bronfenbrenner, U. (1994). Ecological Models of Human Development. in T. Husen and T.N. Postlethwaite (eds) International Encyclopedia of Education, 2nd edn, pp. 1643–7. New York: Elsevier Science.
Canagarajah, S., & Nielsen, H. S. (2001). Child labor in Africa: A comparative study. The ANNALS of the American Academy of Political and Social Science, 575(1), 71-91.
Diallo, Y., alex Etienne, & Mehran, F. (2013). Global child labour trends 2008 to 2012. ILO.
Emerson, P. M., & Knabb, S. D. (2006). Opportunity, inequality and the intergenerational transmission of child labour. Economica, 73(291), 413-434.
Fyfe, A. (1989). Child labour. Cambridge, MA: Polity Press.
Grootaert, C., & Kanbur, R. (1995). Child labor: A review. Available at SSRN 620526.
Jha, M. (2009). Child Workers in India: Context and Complexities. Human Rights Review 10: 205–18.
International Labour Organization and United Nations Children’s Fund (2021). CHILD LABOUR, GLOBAL ESTIMATES 2020, TRENDS AND THE ROAD FORWARD.. Available online at:https://www.ilo.org/ipec/Informationresources/WCMS_797515/lang–en/index.htm (accessed 17 December 2020).
Hendrickson, M.D. (2009) ‘Childhood and Child Labor in the Brazilian Amazon’, paper presented at the University of Pittsburgh Latin American Studies Association International Congress, Rio De Janeiro, Brazil.
Hurst, P. (2007). Health and child labor in agriculture. Food and nutrition bulletin, 28(2_suppl2), S364-S371.
Liao, M., & Hong, J. S. (2011). Child labor in the People’s Republic of China: An ecological systems analysis. International Social Work, 54(4), 565-579.
Karatay, A. (2000) Istanbul’un Sokaklari ve Calisan Cocuklar’, in S.U. Sayita and M.R. Sirin (eds) Istanbul Cocuk Kurultayi Arastirmalari Kitabi. pp. 453–541. Istanbul: Istanbul Cocuklari Vakfi.
Kazeem, A. (2012). Children’s Work in Nigeria: Exploring the Implications of Gender, Urban–Rural Residence, and Household Socioeconomic Status. The Review of Black Political Economy, 39(2), 187-201.
Khan, S., & Hesketh, T. (2010). Deteriorating situation for street children in Pakistan: a consequence of war. Archives of disease in childhood, 95(8), 655-657.
Maconachie, R., & Hilson, G. (2016). Re-thinking the child labor “problem” in rural sub-Saharan Africa: The case of Sierra Leone’s Half Shovels. World development, 78, 136-147.
Mull, L. D., & Kirkhorn, S. R. (2005). Child labor in Ghana cocoa production: focus upon agricultural tasks, ergonomic exposures, and associated injuries and illnesses. Public Health Reports, 120(6), 649-655.
Salmon, C. (2005). Child labor in Bangladesh: Are children the last economic resource of the household?. Journal of Developing Societies, 21(1-2), 33-54.
Sensoy Bahar, O. (2014). An overview of the risk factors that contribute to child labor in Turkey: Implications for research, policy, and practice. International Social Work, 57(6), 688-697.
Sensoy Bahar, O. (2016). How do low-income Kurdish migrant families in Turkey negotiate child/adolescent characteristics in child labor decisions? Insights from Kurdish mothers. Qualitative Social Work, 15(1), 11-34.
United Nations (UN) (1990). Convention on the Rights of the Child. Available online at: http://www2.ohchr.org/english/law/pdf/crc.pdf (accessed 17 November 2020).
United Nations Children’s Fund (UNICEF) (2007) ‘Child Protection from Violence, Exploitation and Abuse’. Available online at: http://www.unicef.org/protection/index_childlabour.html (accessed 25 December 2020).
White, B. (2009). Social science views on working children.
Wolfe, J. H., & Dickson, M. A. (2002). Apparel manufacturer and retailer efforts to reduce child labor: An ethics of virtue perspective on codes of conduct. Clothing and Textiles Research Journal, 20(4), 183-195.
پرتال سازمان بینالمللی کار. بازبینی در 4 دی 1399. از:
https://www.ilo.org/global/topics/dw4sd/themes/informal-economy/lang–en/index.htm