کار کودکان از نظر روحی، جسمی، اجتماعی یا اخلاقی برای کودکان مضر و خطرناک است. کار در سنین پایین کودکان را از تحصیل و رشد جسمی و روحی مناسب باز میدارد، حقوق انسانی و اساسی آنها را محدود میسازد و آیندهشان را تهدید میکند.
اینچنین کودکان معمولاً از افسردگی و اضطراب رنج میبرند و در سنین پایین به سمت عادت های مخربی مانند سیگار کشیدن، اعتیاد به الکل یا سوء استفادههای جنسی سوق داده میشوند.
با افزایش روزافزون تعداد کودکان کار، جوامع انسانی بیش از هر زمان دیگری در تاریخ با این چالش بزرگ دست به گریبان خواهند بود. اما سوال مهم این است: «علل افزایش کودکان کار چیست؟» این مطلب سعی بر این دارد که به بخشی از این پرسش بنیادی پاسخ دهد.
برآوردهای جهانی در مورد کودکان کار
آخرین برآوردهای جهانی نشان میدهد که تعداد کودکان کار کودک به 160 میلیون نفر در سراسر جهان افزایش یافته است، یعنی 8.4 میلیون کودک در چهار سال گذشته! طبق آمار تقریباً 63 میلیون دختر و 97 میلیون پسر در سراسر جهان در حال کار هستند.
گزارشها یونیسف نشان میدهند که در سراسر جهان، 9 میلیون کودک دیگر تا پایان سال 2022 در نتیجه همه گیری کووید-19 در معرض خطر کار کودکان قرار دارند. یک مدل شبیهسازی نشان میدهد که اگر کودک کار به پوشش حمایت اجتماعی دسترسی نداشته باشد، این تعداد میتواند در چند سال بعد به 46 میلیون افزایش یابد.
بدترین اشکال کار کودکان به بردگی گرفتن، جدا شدن از خانواده، قرار گرفتن در معرض خطرات و بیماریهای جدی هستند. موارد دیگر عبارتند از:
- فروش و قاچاق کودکان
- استخدام اجباری کودکان برای استفاده در درگیریهای مسلحانه
- سوء استفاده از کودکان برای فحشا
- استفاده از کودکان برای فعالیتهای غیرقانونی
- اجبار کودکان به تولید و قاچاق مواد مخدر
علل اصلی افزایش تعداد کودکان کار
کودکان کار میکنند زیرا بقای آنها و خانوادههایشان به درآمدشان بستگی دارد و در برخی از موارد، بزرگسالان از آسیب پذیری آنها سوء استفاده میکنند. همچنین وجود پدیده کودک کار ناشی از نارساییها و ضعفهای موجود در نظامهای مدیریتی کشورهاست و عمیقاً در نگرشها و سنتهای فرهنگی و اجتماعی جامعه ریشه دوانده است. دیگر علل افزایش کودکان کار شامل موارد زیر هستند:
-
فقر خانوادگی و اقتصاد بیمار
فقر یکی از اساسیترین علل کار کودکان است. کودکانی که به هر دلیلی در فقر به دنیا آمدهاند، به عنوان کارگران غیر ماهر و فاقد پیشینه تحصیلی رشد میکنند و خود را مجبور به کار کودکان میبینند تا برای خانواده درآمد کسب کنند. قطعاً فقر بزرگترین نیرویی است که کودکان را به محیط کار سوق میدهد. احساس میشود که درآمد حاصل از کار کودک برای بقای خود یا خانواده بسیار مهم است.
پدیده کار اجباری کودکان عمدتاً به دلیل آسیب پذیری خانوادههای فقیر در برابر فشارهای اقتصادی است. یک اقتصاد ضعیف و بیمار به ناهنجاری کودکان کار بیشتر دامن میزند. فقط کافیست در خیابانهای تهران به کودکان گل فروش و زباله گرد نگاهی بیندازید تا ببینید نسبت به 10 سال گذشته، تعداد این کودکان تا چه اندازه افزایش یافته است. کشوری با یک اقتصاد بیمار کودکان کار بیشتری تولید میکند. همچنین بچههای خانوادههای پر جمعیت بیشتر از بچههای خانوادههای کم جمعیت سر کار میروند، فقط به این دلیل که درآمد والدین برای حمایت از یک خانواده پرجمعیت ناکافی است.
-
آداب و رسوم سنتی
این دیدگاه که کار کردن برای ساخت شخصیت و رشد مهارت کودکان مفید است، یکی عامل اساسی در افزایش کودکان است. هنوز هم در عصر مدرن، آداب و رسوم سنتی زندگی بسیاری از کودکان را در جهان و ایران را در معرض خطر قرار داده است. سنتهایی که برخی از خانوادههای فقیر را وادار میکنند تا برای مناسبتهای اجتماعی یا رویدادهای مذهبی خود را بدهکار کنند و سپس برای پرداخت بدهی به کار فرزندان خود تکیه کنند.
دیدگاه عمومی مبنی بر اینکه کودکان دختر کمتر از پسران به آموزش نیاز دارند، منجر به این میشود که کودکان دختر در سنین پایین از مدرسه خارج شوند. کار کودکان ممکن است چنان عمیقاً در آداب و رسوم و عادات محلی ریشه دوانده باشد که نه والدین و نه خود فرزندان متوجه نمیشوند که این کار خلاف منافع کودکان بوده و غیرقانونی است.
-
عدم دسترسی به آموزش
کمبود بودجه برای حمایت از پروژههای آموزشی مورد حمایت سازمانها، روند آموزشی را در بسیاری از مناطق جهان را چالش برانگیز کرده است. رفتن به مدرسه دیگر برای میلیونها کودک در سراسر جهان به ویژه در مناطق درگیر جنگ و مشکلات قتصادی، گزینه جدی محسوبی نمیشود. با میلیونها خانواده آواره و فقیر، یافتن مدرسه مناسب برای ثبت نام فرزندان به یک رویا تبدیل شده است.
بسیاری از جوامع از امکانات مدرسه کافی برخوردار نیستند. حتی در جایی که مدارس وجود دارند، آموزش ارائه شده مفید و کاربردی نیست. برای بسیاری از خانوادهها، تحصیل در مدرسه گران قیمت است. حتی اگر مدرسه رایگان هم باشد، حضور کودک در مدرسه اتلاف وقت و از دست رفتن درآمد تلقی میشود. بنابراین جای تعجب نیست که والدین فایده چندانی برای حضور کودکان خود در مدرسه نمیبینند.
-
بحرانهای مختلف اجتماعی
در طول دهه گذشته، بحرانهای بسیاری در سرتاسر جهان رخ دادند. بحرانهای اقتصادی، بلایای طبیعی، درگیریهای مسلحانه در بسیاری از کشورهای جهان به مهاجرت بیشتر افرد دامن زده است. همچنین کووید-۱۹ در راس همه بحران های دو سال گذشته قرار داشته است. میلیونها نفر در سراسر دنیا قربانی این بحرانها بودهاند که در این میان آسیب پذیرترین آنها کودکان هستند.
به دلیل وجود بحرانهای مختلف، میلیونها خانواده مجبور شدند خانههای خود را ترک کرده و به جای دیگری نقل مکان کنند. برای مثال، مشکلات سال پیش افغانستان و روی کار آمدن دولت طالبان، باعث مهاجرت افغانهای بسیاری به ایران و کشورهای اطراف شده است. همین امر در مورد مهاجران اوکراین که درگیر جنگ با روسیه بودند نیز رخ داده است. مهاجران برای تامین نیازهای ضروری زندگیشان، چارهای جز فرستادن فرزندان خود به محیطهای کاری ناسالم ندارند.
کلام آخر
علل افزایش کودکان کار در سراسر جهان اساساً یکسان هستند. جنگها، درگیریهای مسلحانه، تغییرات زیست محیطی و بحرانهای اقتصادی جوامع را در سطح جهانی تحت فشار قرار داده و باعث مهاجرتهای گسترده، فقر و بسیاری از بحرانهای دیگر شده است. امروزه بسیاری از سازمانها برای افزایش آگاهی آموزشی در سراسر جهان ابتکاراتی انجام میدهند. مهمترین کلید ریشه کن کردن کار کودکان، آموزش و بهبود اقتصادی است.
کمکهای مالی و حمایتی به سازمانهای مسئول برای کمک به خانوارها و حمایت از پروژههای آموزشی و ساخت مدارس در مناطق محروم در کنار تقویت اقتصاد در سطح کلان و منطقه ای ، میتواند کمک بزرگی به جلوگیری از کودکان به کار کردن شود. بنابراین توصیه کلی این است که به جای اینکه جامعه خود را با چنین نسلی آسیب پذیرتر کند، اکنون این کودکان را باید برای مشارکت مثبت در جامعه آماده کرد.