نویسنده: کامیل احمدی
چکیده
بیشتر گزارشهایی که تاکنون دربارۀ اجتماع دگرباشان تهیه شده است، از افرادی است که در حال حاضر، ایران را ترک کردهاند و در سرزمین دیگری زندگی میکنند و هنوز اطلاعات چندانی دربارۀ تجارب و تجربیات افراد دگرباش ساکن ایران وجود ندارد. بهطور خاص، پژوهشی دربارۀ زندگی و احساسات آنها در ایران و چگونگی تأثیرپذیری تجربیاتشان از هویت جنسیشان در دست نیست یا اگر هست، این اطلاعات بسیار محدود است. پژوهش حاضر[1] بر آن است تا این شکاف علمی دربارۀ موضوعی تااینحد مهم را پر کند. این مطالعه بسیار پیچیده است، چراکه فراتر از نگاهی کلی و ساده به گرایش جنسی و افکار مربوط به جنسیت در حوزۀ زندگی خصوصی و عمومی فرد است. در این پژوهش به بررسی تاریخچۀ قوانین کشورهای مختلف با مذاهب متفاوت دربارۀ محدودیتهای اعمالشده علیه حقوق دگرباشان پرداخته میشود. همچنین به بررسی جنبشهای مختلف دگرباشان در نقاط مختلف جهان که جهت مقابله با این قوانین صورت گرفته است، میپردازد و نقش سازمانهای بینالمللی و حقوق بشر در تدوین قوانین حامی حقوق دگرباشان مورد مطالعه قرار خواهد گرفت و بالاخره قوانین داخلی ایران دربارۀ دگرباشان مورد واکاوی قرار میگیرد.
اهداف اصلی این پروژۀ تحقیقی درک احساسات و باورها درمورد دگرباشان در ایران ازطریق تحلیل انتقادی از نگاه خود این افراد و بررسی چالشهایی است که آنها براثرِ زندگی در جامعهای مذهبی، طبقهمحور، سنتی و پدرسالار ــ که دگرباشی را بهعنوان هویت رد میکند ــ تجربه میکنند. درواقع، پرسش این پژوهش از همینجا شروع میشود، اینکه ضرورت تمرکز بر اجتماع دگرباشان و آسیبپذیری این افراد سرکوبشده و به سکوت واداشته شده انگیزهای شد برای روشنگری دربارۀ وضعیت این افراد که عامدانه نادیده گرفته شدهاند و ازسوی اجتماع به حاشیه رانده شدهاند.
این تحقیق بر مصاحبههای عمیق با بیش از 400 نفر ــ که60 درصد آنان مرد و 40 درصد زن بودند ــ در سه کلانشهر تهران، مشهد، و اصفهان متمرکز شد و این پژوهش درطول سالهای 1395 و 1396 شمسی انجام شد. در این پژوهش، برای انتخاب جامعۀ هدف از روش نمونهگیری گلوله برفی استفاده شده است. یکی از ویژگیهای خاص دامنۀ این مطالعه آن است که تنها بر دگرباشان گرایش جنسی تمرکز کرده است و به افراد تراجنسیتی ــ که دارای دو جنبۀ زنانه و مردانۀ جنسیتاند و هردوی این جنبهها در وجود آنان بهطور همزمان فعال است ــ نپرداخته است. افراد تراجنسیتی بهعمد در این مطالعه وارد نشدهاند، چراکه در ایران، جایگاه آنها از منظر حقوقی تا حدودی تأیید شده است.
بیشک، این مطالعۀ پژوهشی دریچهای است به زندگی دگرباشان ایران که معمولاً زندگی در خفا را برگزیدهاند و امید است یافتهها و نتیجهگیریهای این مطالعه به سیاستها و مداخلاتی نو بینجامند.
کلیدواژه: دگرباش، هویت جنسی، حقوق دگرباشان، نمونهگیری گلوله برفی.
مقدمه و بیان مسئله
در بسیاری از جوامع، از زمان بسته شدن نطفه، به کودکان، جنسیتی براساس مفهوم مرد یا زن داده میشود و آنان بهگونهای اجتماعی میشوند که براساس این نسبت، با نقشهای جنسیتی خاص مطابق باشند. کودکان در سنین بین دو تا سه سال شروع میکنند به شبیهسازی کلیشههای جنسیتی براساس نوع اسباببازیها و بازیهایی که آنها را ترجیح میدهند و انتخاب میکنند. موضوع ترجیحات آنها درمورد پوشاک، وسایل و کارهای خانه نیز مصداق دارد[2]. بر همین اساس، نقشهای جنسیتی ساخته میشود و بعدها ازطریق روابط اجتماعی پذیرفتهشده و تأییدشده و دینامیکهای سیاسی و اقتصادی تقویت میشود. هر رفتاری خارج از این هنجارها و نقشهای جنسیتی پذیرفتهشده که درتقابل با هر نوع تساهل اجتماعی قرار گیرد، پذیرفتنی نیست و هیچ انحراف یا تغییری را تاب نمیآورد، چراکه قصد دارد تنها روایتهایی را حفظ کند که بهشدت برای او ارزشمند است. هر رابطه یا میل جنسی که خارج از این هنجار توصیهشدۀ اجتماعی، یعنی بودن مردان با زنان، وجود داشته باشد، کفرآمیز دانسته میشود. هنجارها و عرف اجتماعی، ارزشهای مذهبی، و در مرحلۀ بعدی، قوانین در زمرۀ این اهرمهای فشار قرار دارند.
درطول تاریخ، دستهبندی دگرباشان همۀ این هنجارها و نظام دوقطبی را بهچالش کشیده است. دگرباش (LGBT) واژهای است که برای اشاره به همجنسگرایان زن، همجنسگرایان مرد، دوجنسگراها، و تراجنسیتیها استفاده میشود. «هر حرف این عبارت اختصاری دامنۀ وسیعی از نژادها، قومیتها، سنین، موقعیتهای اجتماعی ــ اقتصادی، و هویتها را شامل میشود»[3]. این افراد در همۀ انواع خود و در همۀ اعصار و قرون بخشی از جامعه بودهاند. کاتز (1995) میگوید «ساختارگرایان اجتماعی میتوانند بافتارهای تاریخی بسیاری را شناسایی کنند که در آنها افراد در روابطی با همجنس وارد شدهاند، اما تنها در میانۀ قرن نوزدهم بود که واژگانی خاص، طبقهبندیهای رفتار جنسی (بهطور مشخص، یا همجنسگرا یا دگرجنسگرا) را برچسب زدند»[4].
در جوامعی که هنجارها و عرفهای اجتماعی شدید و سنتی، ارزشهای مذهبی و قوانین خاص در مقابلۀ با رفتار جنسی دگرباشان وجود دارد، نوعی ترس و تعصب در مواجهه با دگرباشان دیده میشود که در قالب واژگانی چون همجنسگراهراسی، دوجنسگراهراسی، و تراجنسیتیهراسی نمود مییابد.
همجنسگراهراسی با همۀ ویژگیهایش میتواند به طرد ازجانب دوستان و خانواده منجر شود. بهطور خاص، تبعیض میتواند باعث محرومیت از شغل سودآور، بیمۀ سلامت، و دسترسی به خدمات بهداشتی باکیفیت شود. بار عاطفی این موضوع میتواند برای افراد سنگین باشد و سبب ایجاد مسائلی در سلامت روان شود یا اقدام به خودکشی یا افکار مربوط به خودکشی را پدید آورد. همۀ این عوامل سبب میشود تا فرد همجنسگرا نتواند بهراحتی گرایش جنسی خود را ابراز کند و این امر میتواند موجب افزایش استرس شود، حمایتهای اجتماعی از او را محدود کند و بر سلامتش تأثیر منفی بگذارد. این عواطف مسبب چرخههای خودتخریبی شامل رفتارهایی همچون شرب الکل، مصرف موادّ مخدر، و رفتارهای جنسی پرخطر و آسیبزننده به خود میشود[5].
افرادی که خود را دوجنسگرا میدانند معمولاً ازطرف دگرجنسگراهایی آزار میبینند که هویت آنها را «مرحلهای گذرا» یا بهسادگی نامشروع میدانند. دوجنسگراهراسی تأثیری مخرب بر زندگی افراد دوجنسگرا دارد و سبب میشود بسیاری از آنها پنهان شوند و برای اجتناب از تمسخر و طرد «در صندوق» باقی بمانند. این مسئله میتواند بهزیستی و حسّ هویت آنها را تحت تأثیر قرار دهد. یکی از بدترین عواقب دوجنسگراهراسی تبعیضی است که فرد دوجنسگرا نهفقط ازسوی کلّ جامعه، بلکه ازسوی اجتماع همجنسگرایان میبیند. مونرو (2015) توضیح میدهد که گیها و لزبینها این افراد را ــ که از قبل به حاشیه رانده شدهاند ــ آزار میدهند تا برتری خود را تحکیم بخشند[6].
تراجنسیتیهراسی را میتوان ترس و نفرت یا بیاعتمادی نسبت به افرادی دانست که تراجنسیتیاند یا کسانی که رفتار جنسیتی آنها با نقشهای جنسیتی سنتی همسو نیست. رایان جوئل (2009) تراجنسیتیهراسی را ترس و نفرتی غیرمنطقی از کسانی تعریف کرده است که از دوقطبی زنانه ــ مردانه گذشتهاند، آن را مخدوش کردهاند یا از آن فراتر رفتهاند.
مذهب یکی از عوامل مهم درمقابل پذیرش اجتماعی همجنسگرایی و ازدواج همجنسان است. انجیل با داستانهای عهد قدیم ما را با برخی از اولین تابوها در این زمینه آشنا میکند. یک نمونه داستان تذکرها در سفر لاویان است: «اگر مردی با مردی، آنگونهکه با یک زن میخوابد، بخوابد، هردوی آنها عملی شنیع انجام دادهاند؛ مطمئناً آنها باید به مرگ محکوم شوند، خونشان باید به گردن خودشان باشد». همۀ مکاتب بزرگ اسلامی همجنسگرایی را مردود میدانند و میل به همجنس را وسوسهای غیرطبیعی محسوب میکنند. این رابطۀ جنسی عملی خلاف نقش طبیعی و هدف فعالیت جنسی دیده میشود. در یهودیت، تورات (پنج کتاب اول انجیل) میگوید: «[مرد] نباید با مردی دیگر بخوابد، آنگونهکه با یک زن میخوابد. این رسوایی است».
این احساسات و آموزههای مذهبی اغلب در قالب قوانین حقوقی دیده میشوند و محدودیتهایی را علیه دگرباشان شکل دادهاند و با سرکوب ازطریق سازوکارهای انتظامی و قضایی به آن پاسخ دادهاند. تعیین جریمۀ نقدی برای رفتار جنسی توافقی با همجنس، زندان یا مجازات مرگ مواردی از این سرکوب ها است.
امروزه، حقوق مربوط به گرایش جنسی بهشدت ادعای همگانی بودن دارد، چراکه به عنصری از خویشتن فرد مربوط میشود که در همۀ افراد بشر وجود دارد، یعنی تمایل جنسی. بنابراین این مفهوم به تعریف زیرگروهی مشخص از بشریت نیاز ندارد که این حقوق درموردشان صدق کند. با نگاهی مثبت به تمایل جنسی بهعنوان بُعدی بنیادین در وجود بشر و مؤلفهای مرکزی برای رشد کامل شخصیت انسان، حقوق جنسی ظرفیتی عظیم برای دگرگونی نهفقط «اقلیت جنسی»، بلکه «اکثریت جنسی» جامعه در خود دارد[7].
موضوع گرایش جنسی و حقوق بشر موضوعی گسترده و سیاسی است. تعصبات، کلیشههای منفی، و تبعیض عمیقاً در نظام ارزشی جامعه، الگوهای رفتاری، و گرایشهای جنسی فرورفتهاند. هرچند حاکمیت تنها بازیگر یا حتی بازیگر اصلی حقوق مربوط به گرایش جنسی نیست، در این زمینه نقشی محوری ایفا میکند. بیشک، گرایش جنسی بهعنوان حقی اساسی مسئلهای عمیقاً سیاسی است. درواقع، وقتی تمرکز بر حقوق و قوانین رسمی است، حاکمیت بازیگری اساسی در سیاستگذاری محسوب میشود، حتی اگر درک کلیتر این باشد که تمایل جنسی در تعامل با بسیاری از نظامهای اجتماعی، سیاسی، درونفردی، و میانفردی مختلف شکل میگیرد.
در این پژوهش، تلاش شد تا قوانین مختلف جهانی و نیز قوانین داخلی کشورهای مختلف درمورد حقوق دگرباشان تشریح شود و ضمن نشان دادن جایگاه کشور ایران در میان این قوانین با انجام مطالعۀ میدانی در سه شهر تهران، اصفهان، و شیراز نظر دگرباشان مورد واکاوی قرار گیرد.
ادبیات تحقیق
«همجنسگرایی» هویتی است که فرد در آن خود را گی یا لزبین، یعنی همجنسگرای مرد یا زن، میانگارد. در این هویت، افراد اساساً جذب افراد همجنس خود میشوند و با آنها رابطۀ جنسی برقرار میکنند. رفتار همجنسخواهانه معمولاً و بیشتر از مردان و زنانی سر میزند که به افراد همجنس خود گرایش جنسی دارند. همجنسگرا فردی است که عمدتاً ازنظر فیزیکی، عاطفی، و / یا جنسی به افراد همجنس خود کشش دارد. در مقطعی، این واژه بهسبب تاریخچهای که آن را در ردۀ بیماریهای روانی قرار میداد، انگ و برچسب دانسته میشد.
«گِی» مردی است که عمدتاً ازنظر عاطفی، فیزیکی و / یا جنسی به افرادی همجنس و یا با جنس مشابه کشش دارد. این واژه بیشتر برای اشاره به مردانی بهکار میرود که جذب مردان میشوند، اما میتوان آن را دربارۀ زنان نیز بهکار برد. این واژۀ کلی معمولاً برای اشاره به اجتماع دگرباشان بهطورکلی یا بهعنوان هویتی یکسان برای کسی استفاده میشود که خود را دگرجنسگرا نمیداند. منظور از «لزبین» نیز زنانی است که ظرفیت جذب رمانتیک، شهوانی و / یا عاطفی زنان دیگر را دارند.
«دوجنسگرا» فردی است که ازنظر عاطفی، فیزیکی و / یا جنسی، هم به مردان و هم به زنان کشش دارد. لازم نیست این کشش مساوی باشد یا نشاندهندۀ علاقۀ مساوی به جنسیتها یا جنسهایی باشد که فرد به آنها تمایل دارد. واژۀ دوجنسگرایی برای توصیف وجود هردو بُعد زنانه و مردانه در همۀ افراد بشر بهکار میرود. زنان و مردان دوجنسگرا کسانی هستند که نهتنها به افراد همجنس خود، بلکه به افراد جنس مخالف نیز با شدتی مشابه گرایش جنسی دارند. دوجنسگرایی در زنان شایعتر است.
«تراجنسیتی» واژهای فراگیر برای اشاره به کسانی است که هویت جنسیتی آنها با ویژگی جنسی بیولوژیکشان از زمان تولد متفاوت است[8]. تراجنسیتیها نیز همچون همجنسگراها همواره وجود داشتهاند. آنها فراموششدهترین گروه در جنبش دگرباشان هستند و حرف چهارم LGBT نشاندهندۀ این افراد است که گاهی با بیاحترامی و مخالفت ازطرف جمعیت عمومی لزبینها و گیها مواجه میشوند. بنابر تعریف مؤسسۀ پزشکی «اصطلاح تراجنسیتی به جمعیت گوناگونی اشاره میکند که بهطور مشخص خود را از هنجارهای جنسیتی جدا میکنند»[9].
«دگرجنسگرایی» درمقابل همجنسگرایی قرار دارد و ویژگیهای فردی را توصیف میکند که به فردی از جنس مخالف گرایش جنسی دارد. درواقع، دگرجنسگرا فردی است که همواره از ابعاد فیزیکی، عاطفی، و یا جنسی به فردی از جنس مخالف خود کشش دارد. دگرجنسگرایی تنها گرایش جنسی است که در آن روابط جنسی و زناشویی بیشتر در میان افراد جنسهای مخالف رخ میدهد. دگرجنسگراهنجاری باوری است که از دگرجنسگرایی حمایت میکند و معمولاً با دگرجنسگراسالاری و همجنسگراهراسی مرتبط است[10].
در حوزۀ رفتار انسانی، بحث قدیمی طبیعت درمقابل تربیت و تأثیر محیط، چه محیط پیش از تولد و چه محیط زندگی فرد یا ژنها، از بحثهای مهم در حوزۀ گرایشهای جنسی است. بیشتر پژوهشگران توافق دارند که عوامل بیولوژیک و اجتماعی در بهوجود آمدن گرایش جنسی تأثیر میگذارند، اما هیچ عامل تعیینکنندۀ قطعی، ساده، و واحدی برای گرایش جنسی مشخص نشده است. مطالعات مختلف به عوامل تعیینکنندۀ مختلف و حتی متناقض اشاره میکنند، اما دانشمندان بر این فرض تأکید دارند که ترکیبی از عوامل ژنتیکی، هورمونی، و اجتماعی گرایش جنسی را تعیین میکند.
بسیاری از نظریههای اولیه عوامل محیطی (مانند روابط ضعیف با والدین و تماس با همجنسگرایان در سنّ پایین) را علت همجنسگرایی میدانستند. زیگموند فروید یکی از مدافعان اصلی این نظریهها بود. فروید در زمان حیات، چهار نظریه دربارۀ همجنسگرایی مطرح کرد. نخستین نظریههای او بیان میداشتند که همجنسگرایی از عقدۀ ادیپ نشئت گرفته است. به این معنی که مرد جوان پیوند شهوانی نرمالی را با مادر خود برقرار میکند، اما مادر عطوفت بسیار زیادی به پسر نشان میدهد و درنتیجه، پسر بهشکلی وسواسی آلت تناسلی خود را مهم میانگارد[11]. نظریۀ دیگر وی بیانکنندۀ آن است که کودک تمایز میان خود و دیگری را تشخیص نمیدهد و بنابراین تصور میکند مادر آناتومیای مشابه او دارد. در دورۀ خودشیفتگی، کودک به جدایی خود از مادر پی میبرد و تهدید به اختگی میتواند مجازاتی برای احساسات شهوانی او باشد. بنابراین او بهشکلی وسواسگونه غرق آلت تناسلی خود میشود. براساس نظریهای دیگر، هنگامی که کودک پی میبرد مادر آلت تناسلی مردانه ندارد، وحشت میکند و عشق او به مادر به نفرت تبدیل میشود. از آن پس، او زنی را با آلت تناسلی مردانه انتخاب میکند (پسری با صفات زنانه). نظریۀ چهارم و آخر او نسخۀ دیگری از عقدۀ ادیپ بود که بیان میکرد پسران همجنسگرا عشقی آتشین به مادر و حسادتی بیحد به پدر دارند. این حسادت به پدر بهشکل آرزوی مرگ و خیالبافیهای سادیستی از خشونت بروز مییابد. درنتیجه، درهنگام بروز واکنش، کودک این احساسات را به احساس عشق به همجنس تبدیل میکند.
کارشناسانی نیز وجود دارند که نظریههای بیولوژیک را برای توضیح علتهای گرایش جنسی میپسندند[12]. نظریههای بیولوژیک جدیدتر عبارت گرایش جنسی را برای اشاره به ژنهایی بهکار میبرد که ازطریق استروئیدهای جنسی، پیش از تولد به رشد، سازماندهی، و ساختار سیستم عصبی کمک میکنند. ترکیب شیمیایی و ساختار مغز اخیراً تحلیل شده و تفاوتهایی را در مردان همجنسگرا در یک کالبدشکافی نشان داده است. مطالعۀ روانپزشک دانشگاه بوستون، ریچارد پیلارد، و روانشناس دانشگاه نورثوسترن، جی. مایکل بیلی، دربارۀ همجنسگرایی و دوقلوهای پسر همسان و غیرهمسان نشان داده است که در دوقلوهای همسان اگر یکی گی باشد، شانس گی بودن دیگری حدود 50 درصد است. درمورد دوقلوهای غیرهمسان این رقم حدود 20 درصد بود. مطالعات دیگر نشان میدهد که 8 تا 12 درصد برادران مردان گی هم گیاند و این درحالی است که این رقم در جمعیت عمومی 2 تا 4 درصد است.
در زمینۀ ادبیات تجربی میتوان گفت که آثار ادبی بسیاری از منظر نابرابریهای اجتماعی و شهروندی و رشد دگرباشی به موضوع دگرباشان پرداختهاند. برای نمونه، چان (2002) نشان میدهد که چگونه درمقایسه با دگرجنسگرایان، دگرباشان در هنگکنگ مورد رفتار نابرابر قرار میگیرند[13]. به همین شکل، اُچا سعی داشت پژوهشی دربارۀ صنعت جنسی در تایلند و این موضوع انجام دهد که چطور رویکردها و رفتارهای جدیدی در تایلند درحال ظهورند. اتحادیۀ آزادیهای شهروندی آمریکا (ACLU) همواره در دادگاهها بسیار فعال بوده است تا حقوق دگرباشان را تضمین کند. مجلۀ اتحادیه با عنوان STAND گزارشی هولناک از وضعیت حقوق گیها در سراسر جهان، یعنی بهترین و بدترین کشورها از نظر برابری، منتشر کرد. جارد پلیس (Jared Polis) سازمانی است که خود را به متوقف ساختن همۀ اشکال تبعیض و همسو ساختن قانون با ارزشهای منطبق با زمان متعهد میداند. در نوامبر 2015، جارد به تشکیل اولین گروه کاری برابری تراجنسیتیها در سطح کنگره کمک کرد.
در ایران، مطالعات زیادی دربارۀ وضعیت دگرباشان و بهخصوص وضعیت حقوقی قوانین داخلی درمورد آنها صورت نگرفته است. پروژۀ اطلاعات و پژوهش خاورمیانه (MERIP) اطلاعاتی دربارۀ سازمان اقدام آشکار جهانی ــ که پیش از این کمیسیون بینالمللی حقوق بشر گیها و لزبینها نامیده میشد ــ منتشر کرد. در اکتبر سال 2015 میلادی، اقدام آشکار جهانی سه کارشناسی که حوزههای کاری مشترک داشتند را برای گفتوگو دربارۀ برخی مسائل مذهبی، حقوقی، و اجتماعیای که افراد دگرباش ساکن ایران با آنها روبهرو هستند، گرد هم آورد. پیشتر، یعنی در سال 2012 و 2014 میلادی، دو دوره جلساتی در دوسلدورف آلمان برگزار شده بود که در آنجا اقدام جهانی آشکارا حقوقدانان، فعالان حقوق بشر، و دانشگاهیان را برای شرکت در میزگردی دربارۀ وضعیت دگرباشان در ایران دور هم جمع کرده بود. عنوان این میزگرد «حقوق دگرباشان در ایران» بود. گزارش آنها با عنوان «حقوق لزبینها، گیها، دوجنسگراها، و تراجنسیتیها در ایران» خلاصهای از یافتهها و نتیجهگیریهای کنفرانس و رویکردهای جدید برای بهبود وضعیت حقوق دگرباشان ایرانی بود[14]. در سال 2013 میلادی، مرکز مستندسازی حقوق بشر ایران گزارشی شصتصفحهای با عنوان «هویت انکارشده: نقض حقوق بشر اجتماع دگرباشان ایران» تهیه کرد. هرچند انبوهی از مصاحبهها با گیها، لزبینها، و تراجنسیتیهای ایرانی انجام شد، بهدلایل امنیتی، بیشتر این مصاحبهشوندگان دیگر در ایران زندگی نمیکردند. اما مطالعۀ حاضر شامل مصاحبه با افرادی است که اکنون در ایران زندگی میکنند.
تاریخچۀ قوانین مخالف دگرباشی
قوانین مخالف رابطه با همجنس به قرن شانزدهم بازمیگردند و بخش بزرگی از جامعۀ انگلیس را نمایندگی میکنند که باور داشتند همجنسگرایی «بدترینِ جرائم» است[15]. در آن زمان همجنسگرایی عملی ناپذیرفتنی بود، بهحدی که ثبات جامعۀ ویکتوریایی را تهدید میکرد و هویتی به نام هویت همجنسگرا در این دوره وجود نداشت. در سال 1952 میلادی در انگلستان، 670 پروندۀ تعقیب قضایی برای عمل لواط، 3087 پرونده برای سعی در ارتکاب لواط یا رابطۀ جنسی تحمیلی و 1686 پرونده برای رابطۀ جنسی میان مردان (دخول) باز شده بود[16].
در میان کشورهای مختلف جهان نیز کشورهای آفریقایی نگاهی خشنتر به اجتماع دگرباشان دارند. در سپتامبر سال 1995 میلادی، پارلمان زیمبابوه در حرکتی یکپارچه، اصل آزار بیشتر همجنسگرایان و قانونی دربارۀ منع اعمال همجنسگرایانه را تصویب کرد[17]. بعدها رئیسجمهور امرسون منانگاگوا هم دعوتهای متعدد کشورهای اروپایی در کارگروه شورای حقوق بشر سازمان ملل برای پذیرش همجنسگرایی را رد کرد، هرچند گفته است که زیمبابوه خود را به ترویج و حمایت از حقوق بشر متعهد میداند[18]. رئیسجمهور گامبیا، یحیی جامع، نیز درخواست کرد قانونی علیه همجنسگرایان تصویب شود که «از قوانین ایران هم سختگیرانهتر باشد». در 27 سپتامبر 2013 میلادی، او در سخنرانیاش در سازمان ملل اعلام کرد که «برخی قدرتها همجنسگرایی را ــ که در همۀ اشکال و نمودهایش بسیار شیطانی، ضدانسانی و برضد الله است ــ به اسم حقوق بشر ترویج میکنند». او در ادامه گفت: «آنهایی که چنین میکنند، میخواهند به هستی انسانی پایان دهند»[19]. رئیس جمهور اوگاندا به ادارۀ تحقیقات جزایی دستور داد تا لزبینها و گیها را تعقیب و آنها را زندانی کند. مصر از زمان پیوستن به ائتلاف ضدتروریسم آمریکا، مردان گی را در اینترنت دنبال میکند و گیر میاندازد تا شهروندان را قانع کند که نهتنها مسلمانان افراطی، بلکه دولت نیز به حفظ اخلاقیات ملت پایبند است[20]. براساس گزارشهای انجمن بینالمللی گی و لزبین (ILGA) در سال 2015 میلادی[21]، 34 کشور از 55 کشوری که توسط سازمان ملل یا اتحادیۀ آفریقا یا هردو بهرسمیت شناخته میشوند، همجنسگرایی را ممنوع کردهاند. ILGA گزارش داده است که از آگوست سال 2016 میلادی، مجموع 72 کشور قوانین جزایی علیه عمل جنسی دگرباشان داشتهاند[22] که بیشتر این کشورها در آفریقا یا آسیا واقع شدهاند[23].
زندگی آزاد دگرباشان در کشورهایی با جمعیت بیشینۀ مسلمان نادر است. در سال 2017 میلادی، جنبشی ضد گی در چچن برای پاکسازی گیها تشکیل شد. مقامات امنیتی و پلیسْ مردان گی و دوجنسگرا را دستگیر میکردند، آنها را کتک میزدند و شکنجه میکردند. در میان کشورهای عربی، مجازات عمل همجنسگرایی در الجزیره، بحرین، کویت، لبنان، لیبی، مراکش، عمان، قطر، سومالی، تونس، و سوریه زندان است. این مجازات در بحرین ممکن است حبس در زندان تا ده سال باشد[24]. در عربستان سعودی، سودان، یمن و موریتانی، لواط مستوجب مجازات مرگ است. چهارده کشور با جمعیت عظیم مسلمان، قوانینی دارند که مجازات مرگ را برای رفتارهای همجنسگرایانه درنظر میگیرند یا چنین اعدامهایی را مجاز میدانند[25]. در ایران لواط جرمی با مجازات اعدام است. از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 شمسی، دولت ایران بیش از چهارهزار نفر را به جرم همجنسگرایی اعدام کرده است[26]. البته دولت ایران این چهارهزار اعدام را تأیید نکرده است و اطلاع از تعداد دقیق دگرباشانی که اعدام شدهاند، کار آسانی نیست، اما بهنظر میرسد که اوضاع در ایران درحال تغییر است و در چند سال گذشته، در بیشتر این کشورها، از تعداد اعدامها کاسته شده است و پلیس بسیاری از رفتارهای همجنسگرایانه را نادیده میگیرد و با آنها مدارا میکند. در ترکیه، در سال 1858 میلادی، از رابطه با همجنس جرمزدایی شد و تبعیضهای قانونی محدودتر شدند، هرچند بخش عظیمی از مردم ترکیه با پذیرش همجنسگرایی در سطح جامعه مخالف هستند. پلیس سوریه نیز بهندرت گیها را دستگیر میکند. در افغانستان، ثروتمندان پسرانی رقصنده را با عنوان پسرانی که با مردان رابطۀ جنسی برقرار میکنند، میخرند و بچهبازی مرسوم است[27].
در آمریکا و کانادا، درصد پذیرش همجنسگرایی در جامعه از سال 2007 میلادی تاکنون، دستکم تا ده درصد افزایش داشته است[28]. امروزه در آمریکا، رویکرد بسیاری از آمریکاییها به همجنسگرایی بهسبب دههها کار پژوهشی بیوقفۀ بشردوستان و فمینیستها و نهادها تغییر کرده است[29]. این تغییرات متعدد زندگی را برای همجنسگرایان آسان کرده است. در این کشور، تصمیمات حقوقی مهم همگانی نیز گرفته شده است که نوعی پیروزی تاریخی برای حقوق دگرباشان محسوب میشود. در آمریکا، نظرسنجیهای عمومی نشان میدهد که بیشتر آمریکاییها از حقّ ازدواج همجنسگرایان حمایت میکنند و این حمایت حتی در میان گروههایی که در گذشته مخالف بودند، مانند مسیحیان انجیلی، بهتدریج رو به افزایش است[30].
در استرالیا تا سال 1949 میلادی، کتابهای قانون ایالت جنوبی ویکتوریا مجازات مرگ را برای لواط درنظر داشتند، اما سرانجام در سال 1975 میلادی تغییراتی رخ داد و استرالیای جنوبی اعلام کرد که همجنسگرایی مردان جرم نیست[31]. نهایتاً در نوامبر سال 2017 میلادی، استرالیا ازدواج همجنسگرایان را به رأی گذاشت و بیشتر افراد (حدود هشتمیلیون نفر و معادل 61.6 درصد جمعیت) در حرکتی تاریخی به این نظرسنجی رأی مثبت دادند[32].
از ماه مارس سال 2017 میلادی، بیستودو کشور که بیشتر در قارۀ آمریکا و اروپای غربی واقع شدهاند (آرژانتین، بلژیک، برزیل، کانادا، کلمبیا، دانمارک، فنلاند، فرانسه، ایسلند، لوکزامبورگ، هلند، نروژ، پرتغال، اسپانیا، سوئد، بریتانیا، آمریکا، و اروگوئه) ازدواج همجنسان را بهرسمیت شناختهاند و اگر نه همۀ حقوق، ولی بیشتر حقوق انسانی را برای شهروندان دگرباش محترم میشمارند[33].
جنبش دگرباشان
بررسی کلی تاریخ، نفرت علنی جامعه از همجنسگرایی و طرد آنان را نشان داده است که با چه شدتی همجنسگرایی مردود دانسته میشد. برای مثال، دادگاه اسکار وایلد به تعقیب قانونی موفقیتآمیزی تحت سند اصلاح قانون جزا در سال 1885میلادی برای «عمل بیشرمانۀ سنگین» و دو سال کار سخت در زندان ختم شد. وضعیت در دهۀ 1900 میلادی چندان بهتر نبود. پلیس نیویورک در تاریخ 21 فوریۀ سال 1903 اولین حملۀ ثبتشده در آمریکا به یک حمام عمومی گیها به نام حمام هتل آریستون را انجام داد. در این حمله، بیستوشش مرد دستگیر و 12 نفر از آنان به جرم لواط محاکمه شدند. هفت مرد هم به 4 تا 20 سال زندان محکوم شدند. در زمان مککارتی هنگامیکه جادوگران موردتعقیب بودند، 190 نفر بهدلیل گرایش جنسی خود از آمریکا اخراج شدند. این واکنش شدید اجتماعی که با ممنوعیت مصرف الکل در آمریکا شروع شد در کلّ دهۀ 50 میلادی ادامه یافت. فعالیتهای زیرزمینی دگرباشان لغو شد، نمایشها و فیلمها سانسور میشدند و انبوهی از قوانین و مقررات وضع شدند تا اجازه ندهند همجنسگرایان در رستورانها، بارها و باشگاهها پذیرایی شوند یا حتی کار کنند. تا سال 1970 میلادی، سرو نوشیدنی الکلی در نیویورک برای کسی که همجنسگرایی او مشخص بود، غیرقانونی بود. درطی جنگ سرد، سیاستهای پلیسی برضد گیها شدت یافت. پلیس محلی هشدار داد که همجنسگرایان کودکان مملکت را تهدید میکنند. در آلمان نازی، همجنسگراها به اردوگاههای مرگ فرستاده میشدند. در زمان هولوکاست، 100000 مرد گی دستگیر شدند و بین 5000 تا 15000 مرد همجنسگرا در اردوگاههای مرگ نازیها جان دادند.
همانگونهکه در بخش قبلی بیان شد، امروزه وضعیت در بسیاری از کشورهای جهان تغییر کرده است. بدون شک، وقوع جنبشهای مختلف اعتراضی دگرباشان عامل مهمی در این تغییر وضعیت بوده است. بسیاری بر این باورند که جنبش گیها با شورشهای استون وال (Stone Wall) در سال 1969 میلادی شروع شد. بیشک، شورشهای استون وال نقطۀ عطفی در حقوق دگرباشان بود، چراکه این قیام به تولد جنبش بینالمللی حقوق مردان همجنسگرا کمک کرد. در سال 1969 میلادی، درخواست شروع رابطۀ همجنسگرایانه در نیویورک و درواقع، در همۀ مراکز شهری ایالات متحده عملی غیرقانونی بود. بنابراین بارهای گیها پناهگاههایی بود برای مردان گی، لزبینها و دیگر افرادی که ازنظر تمایلات جنسی مشکوک بودند. در مکانها، این افراد میتوانستند پنهانی در امنیتی نسبی بهدور از آزار عمومی با یکدیگر معاشرت کنند. در ساعات آغازین صبح روز شنبه 28 ژوئن 1969 میلادی، نُه پلیس وارد استون وال این(Stone Wall Inn) شدند و کارکنان را به جرم فروش الکل بدون مجوز دستگیر کردند و به ضربوشتم مشتریان پرداختند و بار را خالی کردند. در آن زمان، قانون جزای نیویورک دستگیری هرکس را که دستکم سه تکه لباس مطابق با جنسیتش نپوشیده باشد، مجاز میدانست. بنابراین براساس این قانون، چندین نفر را بازداشت کردند. احتمالاً در زمان وقوع حادثۀ استون وال اولین بار بود که افراد دگرباش ارزش اتحاد درجهت یک آرمان مشترک را دریافتند. خیلی زود استون وال به نمادی از مقاومت دربرابر تبعیض اجتماعی و سیاسی تبدیل شد که درطی دهههای بعد الهامبخش همبستگی میان گروههای همجنسگرا شد.
کنشگری سازمانیافته برای حقوق گیها در اوایل دهۀ 2000 میلادی در خاورمیانه نیز شروع شد. در سال 2002 میلادی، عدهای از زنان فلسطینی گروه «اصوات» (صداها) را تشکیل دادند که بعدها گروه فلسطینی دیگری به نام «القوس» (رنگینکمان) به آن گروه پیوست. حدود سال 2004 میلادی، گروهی از کنشگران لبنانی «حالم» را تأسیس کردند که نخستین سازمان دگرباشان بود و آشکارا در کشوری عربی فعالیت میکرد. گروههای دیگری نیز در نقاط مختلف سر برآوردند، اما اغلب بهسرعت هم ناپدید شدند. مجلۀ اردنی My Kali با هدف «پرداختن به موضوع همجنسگراهراسی و تراجنسیتیهراسی و توانمندسازی جوانان برای کنار زدن دوقطبیهای جنسیتی رایج در دنیای عرب»، از سال 2007 میلادی، بهشکلی منظم منتشر میشود.
قوانین جهانی و حقوق دگرباشان
وقوع این حرکتهای اعتراضی باعث ورود سازمانهای جهانی و حقوق بشر به موضوع دگرباشان شد. در دو دهۀ گذشته، تغییرات عظیمی مخصوصاً در بهرسمیت شناختن تمایل جنسی و درنتیجه، حقوق جنسی افراد صورت گرفته است. قوانین حقوق بشر مدام درحال تکاملاند، از بهرسمیت شناختن حقوقی در پیماننامهها و قطعنامههای سازمان ملل گرفته تا رویههای داخلی دولتها و قواعد آمرۀ حقوق بینالملل. بسیاری از حمایتهایی که امروز ساده از کنار آنها میگذریم، در قوانین داخلی بینالمللی ریشه دارند که به پذیرش تدریجی اصول کلی قوانین بینالمللی منجر شدهاند و در بیشتر نظامهای حقوقی مشترکاند.
سازمان ملل بهطور خاص موضع خود را ازطریق قطعنامههایی که تبعیض مبتنی بر گرایش جنسی و هویت جنسیتی را محکوم میکند، روشن کرده است. در اولین گزارش سازمان ملل دربارۀ حقوق افراد لزبین، گی، دوجنسگرا، و تراجنسیتی در سال 2011 میلادی، به کشته شدن افراد در سراسر جهان، خشونتهای ناشی از تنفر، شکنجه، بازداشت، جرمانگاری و تبعیض در حوزۀ اشتغال، سلامت و آموزش و جزئیات آنها بهسبب هویت جنسیتی یا گرایش جنسی واقعی یا فرضی افراد پرداخته شد. براساس این گزارش، همجنسگراستیزی و تراجنسیتیهراسی در تمام نقاط جهان وجود دارد. خشونت اعمالشده علیه این گروه بهطور خاص درمقایسه با دیگر جرائم تعصبمحور پلیدتر بوده است. «نمونهها اغلب درجۀ زیادی از خشونت و سبعیت را نشان میدهند که ضربوشتم، شکنجه، مثله، اختگی، و حملۀ جنسی را شامل میشود»[34].
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، زید رعد الحسین، سلف او، ناوی پیلای (دبیرکل پیشین سازمان ملل)، بان کی مون، و دیگر مقامات ارشد سازمان ملل در چند بیانیۀ عمومی از حمایت از دگرباشان سخن گفتهاند. در روز جهانی حقوق بشر (دهم دسامبر)، دبیرکل اولین سخنرانی خود از مجموعه سخنرانیهای اصلی حوزۀ سیاستگذاری را به تحقق برابری برای دگرباشان اختصاص داد و خواستار جرمزدایی از همجنسگرایی در سطح جهانی و دیگر تمهیداتی شد که به توقف خشونت و تبعیض کمک میکند. او گفت: «ما بهعنوان مردان و زنانی باوجدان، تبعیض کلی و تبعیض خاص مبتنی بر گرایش جنسی و هویت جنسیتی را مردود میدانیم. در جایی که تقابلی بین رویکردهای فرهنگی و حقوق بشر همگانی وجود دارد، این حقوق است که باید درنظر گرفته شود». از سال 2003 میلادی، مجمع عمومی ازطریق قطعنامههای خود در زمینۀ اعدامهای خودسرانه، غیرقانونی یا اختصاری بهکرات خواستار توجه به قتل افراد بهسبب هویت جنسیتی یا گرایش جنسی آنها شده است.
در سال 2011 میلادی، شورای حقوق بشر سازمان ملل قطعنامۀ 17/19 را تصویب کرد که اولین قطعنامۀ سازمان ملل دربارۀ هویت جنسیتی و گرایش جنسی بود که «نگرانی عمیقی» از خشونت و تبعیض علیه افراد بهسبب هویت جنسیتی و گرایش جنسی را اعلام کرد. درپی این بهرسمیت شناختن دگرباشان، گزارشی از کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل منتشر شد که موارد نقض حقوق افراد دگرباش همچون جرائم ناشی از نفرت، جرمانگاری همجنسگرایی، و تبعیض را مستند ساخت. یافتههای این گزارش اساس بحثی شد که در مارس سال 2012 میلادی در شورا مطرح شد. این اولین بار بود که یک نهاد بینالدولی سازمان ملل بهشکلی رسمی دربارۀ این موضوع بحث کرد و همین کارْ راه را برای اولین گزارش رسمی سازمان ملل دربارۀ این موضوع هموار کرد. به همین ترتیب، شورای حقوق بشر سازمان ملل انواع قطعنامههای سازمان ملل را در زمینۀ حقوق بشر، گرایش جنسی و هویت جنسی تصویب کرد که در ادامه خواهد آمد.
در سپتامبر سال 2014 میلادی، شورای حقوق بشر قطعنامۀ جدیدی (27/32) تصویب کرد که بار دیگر از نقض حقوق بشر عمیقاً ابراز نگرانی میکرد و از کمیسر عالی خواست گزارش جدیدی (A/HRC/19/41) با هدف اشتراکگذاری رویهها و روشهای مناسب برای غلبه بر خشونت و تبعیض با بهکارگیری قوانین و استانداردهای حقوق بشری موجود تهیه کند و آن را در بیستونهمین جلسۀ شورای حقوق بشر ارائه نماید[35].
ایران و قوانین دگرباشان
ایران جامعهای سنتی است که همجنسگرایی را نوعی ناهنجاری میبیند. در ایران وقتی جنسیت فردی پرسیده میشود، او نمیتواند گزینۀ سومی را درنظر بگیرد. هرکسی یا مرد است یا زن. این موضوع آنقدر روشن است که جایی برای شک وجود ندارد. هرگونه فاصلهگیری با این نظام جنسی دوگانه در ایران در دستۀ اختلالات رفتاری و روانی فردی قرار میگیرد. بر همین اساس، قانون جزای موجود در ایران با افراد دگرباش مدارا نمیکند. در ایران، یک رابطۀ آشکارِ همجنسگرایانه پیامدهایی همچون تعقیب قضایی، آزار، صد ضربه شلاق تا اعدام را درپی دارد. همجنسگرایی رازی ناگشوده و ابراز آن مسیری دشوار و کاری است که تنها تعداد کمی از افراد حتی در شهری بزرگ مانند تهران به آن دست میزنند. بسیاری از این افراد در ترس همیشگی آشکار شدن هویت جنسیشان و طرد ازسوی جامعه و خانواده بهسر میبرند.
مادّۀ 233 قانون مجازات اسلامی «لواط را عبارت از دخول اندام تناسلی مرد بهاندازۀ ختنهگاه در دُبر انسان مذکر میداند» و مادّۀ 234 مجازات حدّ لواط برای فردی که عمل دخول را انجام میدهد، درصورتیکه در این کار از زور یا اجبار استفاده شده باشد یا در شرایطی که شامل احصان میشود، اعدام درنظر گرفته است. در غیر این صورت، باید به صد ضربه شلاق محکوم شود. مجازات حد برای مفعول رابطه در هر صورت (چه شرایط احصان را داشته باشد و چه نداشته باشد) اعدام است. اگر فاعل غیرمسلمان باشد و مفعول مسلمان، مجازات حد برای فاعل اعدام است.
براساس مادّۀ 235 قانون مجازات اسلامی «تفخیذ عبارت از قرار دادن اندام تناسلی مرد بین رانها یا نشیمنگاه انسان مذکر است.» مادّۀ 236 درمورد تفخیذ، حدّ فاعل و مفعول را صد ضربه شلاق میداند و از این جهت، فرقی میان محصن و غیرمحصن و عنف و غیرعنف نیست. مادّۀ 237، همجنسگرایی انسان مذکر در غیراز لواط و تفخیذ ازقبیل تقبیل و ملامسه ازروی شهوت را موجب سیویك تا هفتادوچهار ضربه شلاق تعزیری درجه شش میداند.
مادّۀ 238 قانون مجازات اسلامی مساحقه را این میداند که انسان مؤنث اندام تناسلی خود را بر اندام تناسلی همجنس خود قرار دهد و براساس مادّۀ 239، حدّ مساحقه صد ضربه شلاق است. مادّۀ 240، فرقی بین فاعل و مفعول و مسلمان و غیرمسلمان و محصن و غیرمحصن و عنف و غیرعنف در حدّ مساحقه قائل نیست.
از موارد بالا میتوان دریافت که قوانین ایران هرنوع رابطۀ همجنسگرایانه را جرم میداند و طیفی از مجازاتها را از صد ضربه شلاق برای رابطۀ جنسی از سر رضایت بین دو زن (مادّۀ 239) تا اعدام برای دخول جنسی از سر رضایت بین دو مرد (مادّۀ 234) درنظر میگیرد. همچنین این قانون سایر رفتارهای مشابه بین دو همجنس همچون لمس و بوسیدن را جرم میداند و مجازاتی تا 74 ضربه شلاق برای آنها درنظر میگیرد. موادّ 232 و 233 قانون مجازات اسلامی «مفعول» یک رابطۀ جنسی از سر رضایت میان دو مرد را به مرگ محکوم میکند، درحالیکه همین قانون «فاعل» را به صد ضربه شلاق ــ درصورتیکه مسلمان و مجرد باشد ــ محکوم میکند.
درست است که ایران معاهدهنامهها و قطعنامههای گوناگون حقوق بشر را امضا کرده است، اما نبود همگرایی بین استانداردهای بینالمللی و اسلام امری واضح است. قانون جزای ایران که سنگسار، قطع عضو و شلاق را شامل میشود، مصداق تعریف قانون بینالملل از شکنجه است. پیماننامۀ منع شکنجه و دیگر رفتارها یا مجازاتهای بیرحمانه، غیرانسانی یا تحقیرکننده، دقیقترین و مستندترین تعریف از شکنجه براساس قانون بینالملل را ارائه میکند که بدین شرح است: «هر عمل عمدی که براثرِ آن درد یا رنج شدید جسمی یا روحی علیه فردی بهمنظور کسب اطلاعات یا گرفتن اقرار از او یا شخص سوم اعمال شود، شکنجه نام دارد. (همچنین) مجازات فردی بهعنوان عملی که او یا شخص سوم انجام داده است یا احتمال میرود که انجام دهد، با تهدید و اجبار و برمبنای تبعیض از هرنوع و هنگامیکه وارد شدن این درد و رنج یا به تحریک و ترغیب یا با رضایت و عدم مخالفت مأمور دولتی یا هر صاحب مقام دیگر انجام گیرد، شکنجه تلقی میشود. درد و رنجی که بهطور ذاتی یا بهطور تبعی لازم مجازات قانونی است، شامل (این کنوانسیون) نمیشود.»
از اوت سال 2017 میلادی، یکصدوشصتودو کشور عضو این پیماننامه بودهاند، اما ایران هنوز آن را امضا نکرده است. بااینحال، ایران عضو پیماننامۀ بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی است. براساس مادّۀ 7 این پیماننامه «هیچکس نباید مورد شکنجه یا رفتار یا مجازات خشن، غیرانسانی یا تحقیرآمیز قرار گیرد». ایران رعایت نکردن این موارد را با این ادعا توجیه میکند که در مواردی که پیماننامه «با فقه اسلامی مطابقت ندارد» حقّ حکم جدیدی را برای خود محفوظ میداند.
برخلاف همجنسگرایان، افراد تراجنسیتی با قوانین راحتتری در ایران زندگی میکنند و دولت از عملهای تغییر جنس آنها حمایت مالی میکند. فتوای امام خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، دربارۀ تغییر جنسیت بهروشنی بیان داشت که ازنظر فقهای شیعه در ایران، عمل تغییر جنس «راهحلی» برای رفع اختلال هویت جنسیتی است و درواقع، بعداز تثبیت نظام جمهوری اسلامی ازطریق این فتوای مذهبی بود که به دولت اجازۀ نظارت بر عملهای جراحی تغییر جنسیت داده شد. هرچند عمل تغییر جنس سیاست رسمی دولت برای مجبور کردن زنان و مردان دگرباش به انجام این عمل نیست، ولی فشار زیادی روی آنها وجود دارد و نتیجه این میشود که این افراد حالا مجبورند با درد و زخمهای عاطفی زندگی کنند. تصور این موضوع مشکل نیست که بسیاری از آنها واقعاً میلی به جراحی ندارند. بنابه گزارش اخبار محلی در کمتر از چهار سال از سال 2006 تا 2010 میلادی، تعداد 1360 عمل تغییر جنس در ایران انجام شده است .
روش تحقیق
در این تحقیق، از روش تحقیق ترکیبی بهره برده شده است تا همۀ تکنیکها، مفاهیم و زبانهای کمّی و کیفی در یک مطالعۀ واحد درنظر گرفته شود. استفاده از روش ترکیبی به غنای تحقیق میافزاید، زیرا هر تکنیک مخالفان و مدافعان خود را دارد[36]. این پژوهش شامل 400 روایت شخصی از تعصب و اشکال مختلف تبعیض است که شرکتکنندگان دگرباش از سه شهر بزرگ ایران، یعنی تهران و مشهد و اصفهان آنها را نقل کردند. برخلاف دیگر مطالعات در این زمینه، تحقیق حاضر دلایل و علتهای ریشهای ترس و سرکوب اجتماع دگرباشان در کنار دیگر عوامل در ایران را بررسی میکند. در این شهرها، پاتوقها و پارکهای شناختهشدهای وجود دارد که دگرباشان مخفیانه در گروههای کوچک گرد هم میآیند یا برای آشنایی، در آنجا یکدیگر را ملاقات میکنند.
برای انتخاب پاسخدهندگان و مصاحبهشوندگان از روش نمونهگیری گلوله برفی استفاده شد. نمونهگیری گلوله برفی تکنیک رایجی در میان دانشمندان و پژوهشگران علوم اجتماعی است که قصد کار با جمعیتهایی را دارند که شناسایی یا پیدا کردن آنها دشوار است. این مورد معمولاً وقتی اتفاق میافتد که این جمعیتها بهنوعی به حاشیه رانده شدهاند یا بیخانماناند یا جزو کسانیاند که سابقۀ زندان دارند یا در فعالیتهای غیرقانونی شرکت داشتهاند. البته استفاده از تکنیک نمونهگیری برای افرادی که عضویتشان در یک گروه خاص بهسختی قابلتشخیص است، همچون دگرباشان ایرانی، نیز رایج است. کار میدانی این تحقیق در بازۀ زمانی شهریور تا آذر 1396 شمسی انجام شد و فرایند انجام مصاحبه باوجود رسیدن به اشباع نظری بهدلایل پیچیدگی و وسعت جفرافیایی همچنان ادامه یافت که باعث روشن شدن نکات مهم و جزئیات بسیار جالب و منحصربهفردی نیز شد.
ازآنجاکه پیادهسازی درست نتایج تحقیق، در تمامی موارد، حیاتی است، این امر طبیعتاً سبب شد تا از روش کیفی نظریۀ دادهبنیاد (GT) استفاده شود. در روش نظریۀ دادهبنیاد، بهمحض جمعآوری دادهها، فرایند تحلیل شروع میشود و تا زمانی که تحقیق تمام نشده باشد، ادامه مییابد. وقتی دادههای کافی جمعآوری و پیادهسازی شد، میتوان بهسراغ مرحلۀ بعد، یعنی ایجاد نظامی شاخص برای دادهها رفت. روش نظریۀ دادهبنیاد، آنگونهکه توسط استراوس و کوبرن (1998) توصیف شده است، «نظریهای است که از دادهای استخراج میشود که بهشکل نظاممند ازطریق فرایند پژوهش جمعآوری و تحلیل شده است»[37]. بنابراین در این پژوهش، بهدلایل متعددی نظریۀ دادهبنیاد انتخاب شده است[38]؛ اولاً این نظریه انعطاف زیادی دارد تا به شرکتکنندگان اجازه دهد که ازطریق موضوعات شناساییشده تجربیاتی بهدست آورند. ثانیاً ازآنجاکه اطلاعات زیادی از حضور دگرباشان در ایران وجود ندارد، لازم است پژوهشگر درطی فرایندهای جمعآوری و تحلیل داده، که همزمان اتفاق میافتد و هریک به دیگری منجر میشود، انعطافپذیر و گشاده باشد. سپس یافتههای پژوهش جمعآوری، بررسی و با کمک نظریۀ GT مثلثسازی شد تا وضعیت واقعی برای بیشتر خوانندگان ازطریق نمودار و نقلقولهای مستقیم مشخص شود. این یافتهها نشاندهندۀ تحلیلی کامل از آن چیزی است که مطالعه ازطریق فرایند پژوهشی جامع در سه شهر بزرگ و مهم ایران بهدست آورده است.
مدل مفهومی تجربۀ زیستۀ اقلیتهای جنسی در شهرهای بزرگ ایران (1396-97)
یافتههای تحقیق
الف) یافتههای کمّی
- گرایش جنسی پاسخدهندگان
نمودار شمارۀ 1: توزیع گرایش جنسی دگرباشان
دادههای نمودار شمارۀ 1 نشاندهندۀ شیوع لزبینها، گیها، و دوجنسگراها از جامعه هدف مد نظر تهران، مشهد و اصفهان است. در تهران این شیوع به ترتیب ذیل است: لزبینها 35%، گیها 37.5%، و دوجنسگراها 27.5%. این ارقام در مشهد به این ترتیب است: لزبینها 22.7%، گیها 45.5%، و دوجنسگراها 31.9% و در اصفهان عبارتاند از: لزبینها 20%، گیها 55%، و دوجنسگراها 25%. این نمودار نشان میدهد که در این سه شهر، تعداد گیها بهمراتب بیشتر از لزبینها و دوجنسگراها است و نسبت 35% لزبینها در تهران نشاندهندۀ سطح آزادی نسبی آنها درمقایسه با لزبینها در مشهد و اصفهان است.
- سنّ پاسخدهندگان
نمودار شمارۀ 2 توزیع سنی همجنسگرایان را در سه شهر تهران، مشهد، و اصفهان نشان میدهد. براساس این نمودار، در تهران 30% همجنسگرایان زیر 20 سال و 60% آنها بین 20 تا 31 سال، و 10% بالای 31
نمودار شمارۀ 2: توزیع سنّ دگرباشان
سال هستند. در مشهد 27.4% زیر 20 سال، 54.5% بین 21 تا 30 سال، و 18.1% بالای 31 سال هستند. در اصفهان این ارقام بهترتیب 30%، 50% و 7% است.
یافتهها مشخصاً دلالت بر این دارد که همجنسگرایان در جامعۀ هدف بیشتر در گروه سنی 20 تا 31 سال قرار دارند و کاهش چشمگیری را میتوان در گروه سیسالهها دید.
- وضعیت تأهل
نمودار شمارۀ 3: وضعیت تأهل دگرباشان
نمودار شمارۀ 3 وضعیت تأهل پاسخدهندگان را مشخص میکند و نشانگر آن است که صددرصد جمعیت نمونه مجرد است. بهدلایل بسیاری، مردان و زنان همجنسگرا ممکن است رابطه با فردی از جنس مخالف را شروع کنند. یکی از دلایلِ غالبِ تشکیل خانواده ارزش سنتی آن و فشارهای اجتماعی است. براساس این نمودار، همین جمعیت دلیلی برای ورود به ازدواج و زندگی خانوادگی بهشکل سنتی، مذهبی و قانونی نمیبیند. بااینحال، درصورت تمکین از درخواستهای خانواده و جامعه، هر ازدواجی با این ماهیت بهدلیل فشارهای جنسی و هویتی وارده بر شریک همجنسگرا درهم میشکند و تنها درصد بسیار پایینی از این ازدواجها دوام میآورد.
- تحصیلات
نمودار شمارۀ 4: تحصیلات دگرباشان
نمودار شمارۀ 4 سطح تحصیلی همجنسگرایان را در سه شهر تهران، مشهد، و اصفهان نشان میدهد. در تهران 12.5% همجنسگرایان دیپلم ندارند، 7.5% آنها پیشدانشگاهی را تمام کردهاند، 30% مدرک کارشناسی دارند، و 7.5% تحصیلات تکمیلی را بهپایان بردهاند. در مشهد این ارقام بهترتیب 36.5%، 9%، 36.5%، و 18% است و در اصفهان 45% دیپلم ندارند، 40% دیپلم دارند، و 15% تحصیلات دانشگاهی دارند. براساس نمودار، میتوان گفت که ظاهراً تمایل جنسی یک فرد به موقعیت تحصیلی او بستگی چندانی ندارد. همجنسگرایی را میتوان در تحصیلنکردهها، فردی با تحصیلات پایین و افراد دارای مدارک بالای تحصیلی دید. نمودار نشان میدهد که «بیشتر همجنسگرایان، خصوصاً در اصفهان، مدرک دیپلم و کارشناسی دارند.»
نمودار شمارۀ 5: جایگاه اقتصادی ــ اجتماعی دگرباشان
- جایگاه اقتصادی ــ اجتماعی
نمودار شمارۀ 5 به جایگاه اقتصادی ــ اجتماعی همجنسگرایان در تهران، مشهد، و اصفهان مربوط میشود. در تهران 80% همجنسگرایان در طبقۀ متوسط و 20% در طبقۀ مرفۀ جامعه جای میگیرند. در مشهد 50% آنها در طبقۀ متوسط و 50% در طبقۀ مرفهاند. در اصفهان، 20% همجنسگرایان در طیف جایگاه اقتصادی ــ اجتماعی پایینتر، 55% در طبقۀ متوسط و 25% در گروههای بالاتر هستند.
ب) یافتههای اصلی و کیفی تحقیق
در این بخش یافتههای اصلی که از مصاحبۀ عمیق با دگرباشان برگرفته شده است، خواهد آمد.
- افشای هویت و پذیرش گرایش جنسی
بعد از کشف گرایش جنسی، آنچه مهم تلقی میشود واکنش فرد و نحوۀ ادغام و پذیرش این واقعیت است. براساس مدل فاسینجر از تشکیل هویت لزبین / گی، همجنسگرایان هویت خود را براساس دو سطح فردی و گروهی در چهار مرحله تشکیل میدهند: 1. آگاهی، 2. اکتشاف، 3. درونیسازی، و 4. سنتز[39]. این چهار مرحله یک فرایند خطی قابلپیشبینی نیستند، بلکه مجموعهای از چهار مرحلۀ رایجاند که میتوانند با هر ترتیبی پیش بیایند. بااینحال، تقریباً همۀ همجنسگرایان این چهار مرحله را با برخی تفاوتهای فردی از سر میگذرانند.
از زمانی که فردِ دگرباش به هویت جنسی خود پی میبرد تا وقتی که به مرحلۀ پذیرش میرسد، ممکن است اوجوفرودهای بسیاری را تجربه کند. بسیاری از این افراد در مصاحبهها نمیتوانستند دقیقاً بگویند که چه زمانی به گرایش جنسی خود پی بردند. این امر ممکن است بهسبب احساس آزاردهندۀ مستمر تفاوت با دیگران باشد، چراکه قطعاً آنها از زمان کودکی به افراد همجنس خود تمایل داشتهاند. برای بسیاری از افراد این مشخصه بارز نوجوانی و همۀ تغییرات هورمونی و فیزیولوژیک و بلوغ جنسی همراه آنان بود. بسیاری از افراد با این کشف که به همجنس خود کشش دارند، در سکوت کنار آمدند و ازطریق انکار و تقلا سعی در تغییر گرایش جنسی خود داشتند. بسیاری نیز میدانستند که نشانههای یک بزرگسال دگرجنسگرا و علاقه به جنس مخالف در آنها وجود ندارد.
در مدرسه، ما دو گروه بودیم؛ کسایی که واقعاً دگرباش بودن و اونایی که تظاهر به دگرباشی میکردن. لزبین 19ساله از اصفهان |
نمودار شمارۀ 6: پذیرش گرایش جنسی دگرباشان
نمودار شمارۀ 6 درصد همجنسگرایانی را نشان میدهد که درطول دوران بلوغ به گرایش جنسی خود پی برده بودند و آن را بهعنوان هویت جنسی خود پذیرفته بودند. همچنین نشان میدهد که خانوادهها در سه شهر تهران و مشهد و اصفهان از همجنسگرایی این افراد مطلع شدهاند و آن را پذیرفتهاند. در تهران 78.6%، در مشهد 66.6% و در اصفهان 100% پاسخدهندگان اذعان کردند که از گرایش جنسی خود درطی بلوغ آگاه شدند. ازجهت پذیرش گرایش جنسی خود، 92.8% پاسخدهندگان در تهران و 100% آنها در مشهد و اصفهان بیان داشتند که همجنسگرایی را بهعنوان گرایش جنسی خود قبول کردهاند. براساس نمودار بالا، در تهران 42.9%، در مشهد 50% و در اصفهان 40% از مصاحبهشوندگان عنوان کردند که خانوادههای آنها از گرایش جنسیشان مطلعاند و 14.28% خانوادهها در تهران و 16.6% آنها در اصفهان هویت جنسی فرزند خود را پذیرفته بودند. برقراری ارتباط با والدین ازسوی بیشتر پاسخدهندگان بهعنوان یک مشکل جدی مطرح شد. همانگونهکه در نمودار مشخص است، بین 40% تا 50% افراد از مطلع ساختن والدینشان از گرایش جنسی خود صحبت کردند. بااینحال، میزان پذیرش نسبتاً پایین و بین 14% تا 16% در تهران و مشهد بود و در اصفهان این رقم تقریباً صفر بود. البته بیشتر خانوادههای ایرانی ازنظر اجتماعی محافظهکارند و بهسختی به این باور وفادارند. آنها حتی اگر از گرایش فرزند خود باخبر باشند، همیشه از آنها میخواهند تا این بخش هویت خود را با اعضای دیگر خانواده و افراد اجتماع در میان نگذارند.
- ریشههای گرایش جنس
دو نظریۀ اصلی دربارۀ علل گرایش به همجنس وجود دارد؛ یکی اینکه گرایش به همجنس اساساً تحت تأثیر عوامل ژنتیکی و بیولوژیک است و همجنسگرایی را گرایشی مادرزادی میداند. بهمعنی ساده بر این اساس، افراد «گی» بهدنیا میآیند. نظریۀ دیگر میگوید که تمایلات همجنسگرایانه اساساً در نتیجۀ تأثیرات روانی و محیطی و تجربیات اولیه بهوجود میآیند. درنهایت، احتمالاً چند عامل وجود دارد که درکنار هم میآیند و سبب همجنسگرایی میشوند. تحلیل مصاحبهها نشان داد که برخی اقلیتهای جنسی گرایش جنسی خود را تنها احساسی میدانند که با آن بهدنیا آمدهاند. اگر اینطور باشد، این توضیحات بر این نظریه صحه میگذارد که عوامل ژنتیکی و بیولوژیک درکارند. بسیاری همجنسگرایی خود را پدیدهای طبیعی در پارامترهای گرایشهای جنسی میدانستند.
مادرم تعریف میکنه که از بچگی میخواستم پسر باشم. حتی برای من هم عجیبه. به اونا میگفتم من رو فرشاد صدا کنید. پیرهن نمیپوشیدم. معمولاً دخترها تصویری از روز عروسی و اینجور چیزا دارن، اونموقع فکر میکردم با یه دختر عروسی میکنم. دوستای دخترم رو دوست داشتم؛ عاشق دختر همسایه شدم. بعدها عاشق دخترعموم شدم. چون هنجارهای اجتماعی به تو میگند که دگرجنسگرایی عادیه، فکر میکردم پس همینه. فکر میکردم کار درست ازدواج با یه مرده.
دوجنسگرای 28ساله از تهران |
- چگونگی شروع روابط همجنسگرایانه
اولین رابطۀ جنسی معمولاً در مقطع متوسطه اتفاق میافتد، هرچند در برخی موارد نادر، در مقطع ابتدایی هم دیده شده است. چنین روابطی رفتهرفته به تعاملات جنسی جدیتر میانجامند. در سنّ نوجوانی، افراد هنوز معصومیت کودکی خود را دارند. آگاهی از گرایش جنسی خود حدوداً در دوران بلوغ تبلور مییابد و این همان وقتی است که هورمونها شروع به فعالیت میکنند. تغییرات هورمونی که همزمان با دوران بلوغ آغاز میشود، سبب احساسات شدید و میل و برانگیختگی جنسی میشود.
در میان شرکتکنندگان در این مطالعه در تهران، بیشتر افراد دانشجویان یا شاغلان جوان بودند و برخی از آنها اصالتاً تهرانی نبودند. سبک زندگی مستقل آنها بهگونهای آنها را از چشمان کنجکاو خانواده دور نگه داشته بود و دغدغهها و فشارهای اقتصادی همزیستی را گزینۀ بهتری برای آنها ساخته است. همچنین در جامعه نیمهسنتی جوان دانشگاهی، فضای اقامتی مشترک عادی و قابلقبول است. بنابراین درحالیکه دو فرد از دو جنس مخالف ازنظر قانون و عرف به همزیستی تشویق نمیشوند، همزیستی دو مرد یا دو زن با پنهان کردن تمایلات جنسی، امری ناهنجار تلقی نمیشود. برخی افراد این امکان را دارند که زندگیهای موازی را بهدور از چشم دوستان و اقوام پیش ببرند. جنبههای جنسی و عاطفی روابط اقلیتهای جنسی بخش حیاتی مهمی از نظراتی بود که افراد حاضر به افشای آن بودند.
در دورۀ دانشگاه تجربۀ سختی پیش اومد که همۀ زندگی من روا عوض کرد. کسی در دانشگاه بود و ما خیلی به هم علاقهمند بودیم. من به اون ابراز علاقه کردم و اون هم ظاهراً مشکلی نداشت. اما اون دگرجنسگرا بود. بههرحال ما دو سال در رابطه بودیم که یک سال و نیم اون برای من خیلی سخت بود. به اون وابسته شده بودم. زندگی من ازدست رفت. استودیویی داشتم که در اون آواز میخوندم. همهچی رو کنار گذاشتم. دست از شعر گفتن کشیدم و شروع کردم به خوردن مشروب، بیشتر به این دلیل که رابطۀ اشتباهی رو شروع کرده بودم.
گی 26ساله از مشهد |
در این مطالعه، مشخص شد که نوع تجربیات عاطفی و جنسی افراد در سه شهر موردهدف بهنوعی به بافتار جنسی شهر بستگی دارد و تفاوتهای موجود به فرهنگ خاص حاکم بر هر ناحیه بازمیگردد. دگرباشان در تهران درقیاس با دگرباشان اصفهان و مشهد از آزادی بیشتری برای قرار ملاقات در پارک یا دسترسی به برخی پاتوقها و مهمانیهای آخر هفته (به نام Life) برخوردارند که میتوانند یکدیگر را ببینند یا باهم قرار بگذارند. درست است که این اندک مکانهای نسبتاً امن اجازۀ نمایش سریع عواطف را به این افراد میدهند، اما ترس از مقامات همواره در آنها وجود دارد و همچنان با این خطر تهدید میشوند[40].
باتوجهبه ماهیت تابوی این موضوع، که در ایدئولوژی مذهبی و ناآگاهی جامعه از وجود دگرباشان پنهان شده است، مکانیابی افراد مشتاق برای شرکت در این مطالعۀ پژوهشی خطرناک بود. یکی از دلایل بروز این مشکل سطح بالای بیاعتمادی بود. این بیاعتمادی از یک طرف، آنها را در انتخاب شریک جنسی وسواسی میکند و ازطرف دیگر، بهطرزی اجتنابناپذیر طول عمر رابطۀ آنها را کاهش میدهد. باتوجهبه عمر کوتاه رابطهها، یافتههای تحقیق نشان دادند که مصاحبهشوندگان از سختیهای بسیارِ پیدا کردن شریک صحبت میکردند. چالش یافتن شریکی ماندگار بهشدت بر دوش گیهای ایرانی سنگینی میکند. در برخی موارد، آنها با دوستان شریک جنسی خود رابطهای را شروع کرده بودند و پس از یک دورۀ کوتاه رابطۀ جنسی، رابطه پایان یافته بود.
نمودار شمارۀ 7: روابط دگرباشان
نمودار شمارۀ 7 شیوع روابط مشخص، پایدار یا متعدد را در میان دگرباشان در تهران، مشهد، و اصفهان نشان میدهد. براساس این نمودار، 14.3% همجنسگرایان در تهران، 50% آنها در مشهد، و 40% آنها در اصفهان روابط جنسی نامشخص متعدد دارند، اما 42.85% آنها در تهران، 50% آنها در مشهد، و 40% آنها در اصفهان هم روابط پایداری دارند. همچنین 50% آنها در تهران، 66.6% آنها در مشهد، و 80% در اصفهان به برخی اصول در روابط خود پایبندند.
- تأثیر همجنسگرایی بر خانواده
نقش خانواده همواره به فشاری بستگی دارد که دانسته یا ندانسته بر هریک از اعضای خانواده بهسبب نقشهای فرضی، وضعیت اجتماعی، روانی، و سیاسی نقشهای مفروض وارد میشود. همجنسگرایی در درون خانواده یک معضل محسوب میشود، زیرا زندگی اجتماعی اغلب در قالب آن تجربیات اجتماعی ساخته میشود که دارای ویژگیهای مردانه است. گرایش جنسی خارج از دوگانۀ مردانه ــ زنانه استمرار یک رابطۀ زنانه ــ مردانۀ پدرسالار و سرکوبگر را مختل میکند. هر نشانهای از گی بودن میتواند اثری جدی بر خانوادههایی داشته باشد که بهشدت با پذیرش همجنسگرایی فرزند خود مشکل دارند. این مشکلات خاصّ ایران نیست. هر سال، هزاران نوجوان دگرباش آمریکایی که هویت جنسی خود را افشا کردهاند، از خانه بیرون رانده میشوند و یکچهارم بیخانمانهای انگلستان دگرباشاند.
اظهارات افراد درطول تحقیق نشان از دردی داشت که آنها در زمان پی بردن به تمایلات متفاوت خود و تصمیم برای پنهان کردن این تمایلات تجربه کرده بودند. شرکتکنندگان به برخوردهایی در خانواده اشاره کردند که دردناکترین تجربۀ زندگی آنها و چالشی عظیم بود. در اجتماعات و گروههای خانوادگی، همجنسگرایی پدیدهای دانسته میشود که سبب شرمساری فرد و خانواده میشود و عواقب وخیمی برای همۀ اعضای خانواده و دوستان بههمراه دارد. یکی از رایجترین عواقب اجتماعی و اقتصادی این است که اعضای مؤنث بهدلیل نبود خواستگاران مشتاق نمیتوانند ازدواج کنند و اعضای مذکر ممکن است از کار اخراج شوند و کلّ جایگاه اجتماعی خانواده زیر سؤال برود. در موارد دیگر، فرد همجنسگرا ــ برخلاف کشش آشکار به فرد همجنس ــ تسلیم رابطهای پیچیده با فردی از جنس مخالف میشود تا فقط خانواده و دوستان را آرام کند. رنج و نارضایتی حاصل از ازدواج اجباری ضربۀ دیگری است که بر هویت شکنندۀ فرد وارد میشود و لایۀ دیگری از آسیب روانی را به زخم عمیق این افراد اضافه میکند. درمورد اقلیتهای جنسی لزبین، شدت واکنشهای خانواده و جامعه سبب شده است تا جایگاه از پیش نابرابری فشارهای واردۀ روانی، جسمی، و جنسی بر آنها را چند برابر کند.
میدونی، دوست نداشتم چنین تمایلاتی میداشتم و به همین خاطره که فکر کردم با کسی از جنس مخالف ازدواج کنم. فکر کردم شاید این کار تمایلاتم رو کم کنه. اوایل بد نبود، ولی بعد فهمیدم واقعاً نمیتونم.
گی 35ساله از تهران |
اگر دوباره بهدنیا میاومدم، دوست نداشتم همجنسباز میشدم. تا اینجا هر کاری که میشد، کردم؛ با خانههای امن تماس گرفتم تا من رو راه بدن و اونا شروع کردن به سخنرانی. به من گفتن احتمالاً دختر خوبی نیستی. دختر خوبی باش تا کتک نخوری.
دوجنسگرای 27ساله از مشهد |
- تأثیر مذهب و باورهای مذهبی
درحالیکه رویکردها درمورد اجتماع دگرباشان در سراسر جهان اخیراً همراه با مدارای بیشتر بوده است، ایران همچنان یکی از کشورهایی است که درمقابل این تغییر مقاومت میکند. در برخی نواحی ایران، حتی همجنسگرایی بهعنوان موضوع گفتوگو رد میشود و درنتیجه، گروههای حمایتیابی دگرباشان تشکیل نشده است و سبب ایجاد تغییری نیز سبب نمیشود. زیرساخت مذهبی در ایران «ابرساختار» حقوقی و سیاسیای را ساخته است که براساس فقه سنتی شیعه تعریف میشود. هرچه خانوادهای مذهبیتر و متعصبتر باشد، فشار بیشتری بر فرد وارد میکند و باتوجهبه جایگاه اجتماعی و بیولوژیک اقلیتهای جنسی، مذهب اهرم فشار قدرتمندتری برای کنترل جنسی فراهم میکند.
تفسیرهای زیادی در گفتمان حاضر وجود دارد که آیا گی بودن در اسلام پذیرفته شده است یا نه و بسیاری درتلاشاند تا معنویت و تمایل جنسی خود را همسو سازند. آن دسته از گیهای مسلمان که تمایل جنسی خود را بهعنوان عملی غیراخلاقی یا غلط مفهومسازی میکنند، و همواره در تقلای بدست اوردن عزتنفس هستند. برای افراد دگرباش، شروع شناخت گرایش جنسی با یک ناامیدی معنوی و مذهبی اگزیستانسیال سرکوب میشود. بسیاری شکی ندارند که همجنسگراهراسی با قدرت در فرهنگ ایرانی باقی میماند. حس درونیسازیشدۀ مذهب که هستۀ وجود فرد است، مفاهیم اجتماعی و مذهبی زنانه و مردانه، و رابطه با غیرهمجنس بهعنوان تنها رابطۀ اجتماعی پذیرفتهشده در چهارچوب اسلامی سبب میشود تا فرد احساسات طبیعی خود را از منشور محکومیت صرف همجنسگرایی و ساختاری مذهبی مورد قضاوت قرار دهد.
در این راستا، بیشتر پاسخدهندگان حامی تفسیرهای اخلاقمحورتر متون مذهبی بودند که تکثر را گرامی میدارند و برای تفاوت بین مخلوقات خداوند ارزش قائلاند و دربرابر تفسیرهای غالب از قرآن ــ که متفکران برای محکوم کردن همجنسگرایی به آنها متوسل میشوند ــ مقاومت میکردند. مسلمانان به داستان لوط در قرآن متوسل میشوند (مانند داستان لات در انجیل) تا بگویند که اسلام مردانی را که به مردان دیگر عشق میورزند، محکوم میکند. گیهای مسلمان زیادی تفسیر متفاوتی از این داستان دارند و معتقدند این داستان خشونت را محکوم میکند و نه عمل جنسی خاص را[41].
من کاری برای اینکه خدا رو تحت تأثیر قرار بدم، نمیکنم. نه نماز میخونم، نه قرآن. روزه هم نمیگیرم. به خدا قسم میخورم و سکس مقعدی دارم.
دوجنسگرای 28ساله از تهران |
نمودار شمارۀ 8: پایبندی به اخلاق در میان دگرباشان
نمودار شمارۀ 8 نشاندهندۀ نظر جمعیت هدف دربارۀ بُعد اخلاقی همجنسگرایی است. 82.8% در تهران، 66% در مشهد، و 71.5% در اصفهان باور داشتند که همجنسگرایی پدیدهای عادی و طبیعی است.
نیاز به مذهبی که گروههای دگرباشانی را بهرسمیت بشناسد و بپذیرد که تمایل دارند سکولار باشند، در این مقطع از زمان دیده نمیشود. این امر سبب شده است که بسیاری از افراد راهی جدید بهسوی نیروی متافیزیکی و ایدئولوژیهای معنوی جایگزین در زندگی خود درپیش بگیرند تا اینکه بخواهند مذهب غالب و حاکم اسلام را دنبال کنند. این مفاهیم شامل انسانیت، باور به کرامت انسانی بهعنوان مذهب واقعی یا تمایل به عرفانهای تازهای میشود که به سیالیت جنسی اعتقاد دارند.
بهیاد دارم که تو کوچیکی با مادروپدرم به مسجد میرفتم، اما بعد از این مسائل و مشکلات، در وهلۀ اول حالت تدافعی نسبت به خدا پیدا کردم، چون واقعاً تحت فشار بودم. خدا میتونست من رو هم مثِ افراد دیگۀ همجنسم خلق کنه، میتونستم زندگی عادی داشته باشم، ازدواج کنم، بچهدار بشم. میتونستم راحت زندگی کنم. من هنوز هم همون احساس رو دارم. مسئلهای که ما با اون روبهرو هستیم، گاهی واقعاً باعث میشه باورهامون رو نادیده بگیریم، اما این مشکل سبب شد بسیاری از باورهام رو ازدست بدم. دوست دارم روزی بمیرم و فقط از خدا بپرسم چرا. کسایی هستن که من با اونا درارتباط هستم و برخی دیگه مثِ من همین مشکل رو دارن. من واقعاً خسته شدم.
لزبین 31ساله از مشهد |
ما محکوم هستیم. ما در کشوری مسلمان زندگی میکنیم، والدین ما مسلماناند و طبیعتاً ما مسلمان هستیم. ما به خدا و روز قیامت باور داریم، اما این باور ضعیفه. اما من ایمان دارم. من خدا رو انکار نمیکنم. بااینحال، رابطه دارم، سکس دارم و همیشه سعی کردم این دو بُعد رو ازهم جدا کنم. برای من، دگرجنسگرا یا همجنسگرا بودن به خدا و مذهب و آخرت ربطی نداره. من اونا رو بههم مربوط نمیکنم. من فکر نمیکنم گناهی کردم. باورهای مذهبی من ضعیفاند، اما من این موضوع رو بهراحتی پذیرفتم و مشکلی ندارم.
گی 23ساله از اصفهان |
نمودار شمارۀ 9: میزان پایبندی دینی پاسخگویان
نمودار شمارۀ 9 نشاندهندۀ شیوع باورهای مذهبی در میان جمعیت هدف در تهران و مشهد و اصفهان است. براساس این نمودار، 14.28% همجنسگرایان در تهران، 33.3% آنها در مشهد، و 20% در اصفهان به مفاهیم مذهبی مانند خدا و آیینهایی مانند نماز و روزه اعتقاد دارند. این دادهها نشان میدهد که همجنسگرایان در مشهد باورهای مذهبی قویتری دارند، چراکه پرورش و اجتماعی شدن در سایۀ مذهب در این شهر شایعتر است. ازآنجاکه اصفهان و تهران جزو شهرهای مدرنترند، باورهای مذهبی در آنها کمتر است.
- تماس همجنسگرایان با قانون
دگرباشان در ایران مورد آزار و هجوم قرار میگیرند. قوانین علیه آنها است. آنها دربرابر آزارها، سوءاستفادهها، خشونت خانوادهها و جامعه آسیبپذیرند. رابطهای ابدی و جداییناپذیر بین مذهب و هنجارهای جنسی در ایران و نظام حقوقی و قوانین آن وجود دارد و افرادی که مذهب و هنجارهای جنسی را رعایت نمیکنند، مجازات میشوند. این مجازاتهای قانونی ازطرف دولت، سیستم قضایی و بازیگران غیردولتی مانند مدارس، اجتماعات و خانوادهها اعمال میشود. قوانین ایران درقبال تبعیض یا آزار این گروه بهدلیل گرایش جنسی یا هویت جنسیتی خاص آنها از آنان حمایت نمیکند. افراد دگرباش از این حق قانونی محروماند.
در قانون جزای ایران ــ که بهتفصیل در بخشهای قبلی مورد بحث قرار گرفت ــ خلأ غیرقابلانکاری بین مصوبات جزایی و واقعیتهای اجرایی آن وجود دارد. مطالعات اخیر نشان میدهد که مجازاتها برای رابطۀ همجنسگرایانه، بچهبازی و لزبین بودن ترکیبی است از مجازاتهای بدنی، مانند شلاق، و درصورت تکرار عمل و وجود شواهد و مدارک، فرد همجنسگرا به مجازات مرگ یا سنگسار محکوم میشود، هرچند سالها است که چنین حکمی صادر نشده است و بهنظر میرسد سیستم قضایی و پلیس اجتماع دگرباشان را تاجاییکه تجمعی علنی نداشته باشند و نامرئی باقی بمانند، تحمل میکند.
وقتی از اقلیتهای جنسی دربارۀ اطلاعات حقوقی آنها پرسیده شد، بسیاری دربارۀ جزئیات اجرای قوانین سردرگم بودند، هرچند برخی شرکتکنندگان از کلماتی مانند اعدام یا سنگسار و شلاق استفاده کردند. آنگونهکه مشاهده شد، درحالیکه بسیاری از اقلیتهای جنسی مشارکتکننده احساس میکردند که تحت کنترلاند، حسی از بیاعتنایی نیز دیده میشد، چون اخیراً هیچ موردی از اعدام و سنگسار گزارش نشده است و بسیاری احتمال چنین مجازاتهایی را بسیار پایین میدانستند. احاطه شدن در یک دایرۀ امن سبب شده است تا بسیاری از این افراد در یک حالت تدافعی زندگی کنند و این موضوع بهاشتباه سبب میشود بسیاری تصور کنند که در فضای خصوصی خود امنیت دارند و میتوانند رابطۀ جنسی خود را محرمانه نگه دارند. باوجود اینکه در سطح فردی، نگرانیهایی درمورد قوانین وجود دارد، بسیاری از این افراد خود را در گروه کوچک اجتماعیای جا دادهاند که تنها بر پنهان ماندن و عضو نامرئی جامعه بودن تأکید دارد. عجیب اینکه هرچند ترس دستگیری ازسوی پلیس یا مجازات اعدام همچنان وجود دارد، این ترس تحتالشعاع نگرانیهای آنها از بیآبرویی خانواده یا افشای هویت جنسی آنها که سالها با دقت آن را مخفی نگه داشته بودند، قرار میگیرد.
حالا گروههام [گروه دگرباشان در تلگرام] رو پاک میکنم و فردا دوباره تو گروهها میگردم تا چیزی بهتر پیدا کنم. گروههام رو پاک میکنم، تلفنم رو خاموش میکنم. فکر کنم تا حالا 20 تا سیم کارت خریدم و همه رو سوزاندم. به خودم میگم ولش کن، دیگه این کار رو نکن. قرآن باز میکنم. فردا دوباره دنبال گروهها میگردم. دوباره دنبال مورد مناسب میگردم. فکر کنم تا الآن ده تا باطری موبایل عوض کردم. من از صبح تا شب توی گوشیم میگردم. مادرم میگه اگر به خدا دعا کنی، شاید برگردی. شاید کاری پیدا کنی، سر کار بری.
لزبین 27ساله از تهران |
باتوجهبه مسائل بالا، میتوان تصویر روشنتری از تأثیر قانون بر زندگی فرد داشت. شواهدی وجود دارند مبنی بر اینکه اقدامات پلیس تنها علیه تجمع اقلیتهای جنسی در اماکن عمومی مانند پارکها و کافههای مرکز شهر است، جاهایی که توجه پلیس به جمعیتهای بزرگ جلب میشود. این پارکها پاتوقهای شناختهشدۀ اجتماع دگرباشان هستند. درطی مصاحبهها، شرکتکنندگان ابراز کردند که سطح معاشرت آنها به ملاقات در اماکن شناختهشدۀ عمومی مانند پارکهایی خاص در شهرهای بزرگی مثل تهران، مشهد و اصفهان تقلیل یافته است. این نوع پاسخ امنیتی روش کلاسیکی است برای برقراری یک فضای معتدل و رادیکال سنتگرا و کنترل اجتماعات انسانی در مقاطع مختلف بهدلایلی همچون علاقۀ اجتماعی یا نظارت بر تعاملات. این پاسخ پاسخی به پیچیدگی و درهمتنیدگی جدید و قدیم ازطریق پرداختن به تهدیدات است، اما هدف اصلی دستگیری یا اعمال مجازات نیست، بلکه ظاهراً متفرق کردن جمعیتهای بزرگ در اماکن عمومی شناختهشده بهدلایل امنیتی است. متفرق ساختن گروههای همجنسگرا و جلوگیری از تجمع آنها در اماکن عمومی در مناسبتهایی مانند تولد، تفریح، سالگرد مثلاً تأسیس کانال تلگرامی و موارد دیگر نشانگر آن است که جامعۀ ایرانی برای پنهان کردن اقلیتهای جنسی تا کجا پیش میرود. این اقدامات برای آرام کردن اکثریتی انجام میشود که از همجنسگرایی میترسد و از آن منزجر است.
این تحقیق شاهد تهدید پلیس امنیت بود. پلیس و نیروهای گشت ارشاد چندین بار کار میدانی را متوقف کردند و سبب شدند شرکتکنندگان بهسرعت متفرق شوند تا شناسایی نشوند. لازم به ذکر است که روش کار در شهرهای تهران، مشهد و اصفهان باهم متفاوت بود و حتی این تفاوت در ناحیههای مختلف یک شهر نیز وجود داشت. علاوهبر مشکل تأمین امنیت شرکتکنندگانی که مایل به مصاحبه بودند، این روش برخورد پلیس و حملۀ آنان و فرار مصاحبهشوندگان سبب شد کار مصاحبه با دخالت پلیس دشوارتر شود.
درطی مصاحبه، مردی گی از مشهد احساسش را اینگونه بیان کرد:
اجتماعات اقلیتهای جنسی آسیبپذیری فعلی رو براساس بافتار و نوعشان برمیانگیزند. جمع شدن برای جشن تولد یا سالگرد درصورت حضور افراد تراجنسیتی یا کسانی با آرایش و پوشش خاص، باعث واکنشهای مختلف پلیس میشه. مخصوصاً تهران شنیدم که اتفاقات خوبی برای همجنسگرایان افتاده، مثِ مهمونی یا چیزای دیگه. اما مشهد و هردو شهرها محلّ حرم شخصیتهای مهم مذهبیاند و به همین دلیل، وحشتناک هستن. اصلاً نمیدونم چرا.
همانگونهکه پیشبینی میشود، ما متوجه شدیم که حس اعتماد در اقلیتهای جنسی بهدلیل تجارب دردآور از دستگیری توسط پلیس و حمله به مهمانیها یا اماکن عمومی ازبین رفته است.
- خشونت و سلامت روان همجنسگرایان
نمودار شمارۀ10: میزان افسردگی و خودکشی پاسخدهندگان
نمودار شمارۀ 10 نشاندهندۀ افسردگی و خودکشی در میان همجنسگرایان در شهرهای تهران، مشهد، و اصفهان است. تهران با 35.7%، اصفهان با 40%، و مشهد با 50% موارد خودکشی را نشان میدهند. این ارقام بیانگر آن است که بهدلیل رواج ارزشهای سنتی و فشارها در مشهد و درنتیجه، نرخ بالاتر خشونت و تبعیض، موارد خودکشی در میان همجنسگرایان این شهر بیشتر است.
مجموع مشکلات مزمنی که بیشتر اقلیتهای جنسی روزانه تجربه میکنند، همچون تمسخر در خانه، مدرسه و محیط کار و حتی در خیابان، خطر بالای دستگیری، بهرهکشی، زورگویی، و آزار جنسی به شرایط ناعادلانه و غیرانسانی و غیرقابل تحمل زندگی منجر میشود. بسیاری از این افراد با سرکوب اجتماعی و حاکمیتی زندگی میکنند. وقتی چنین شرایطی ثابت باقی میماند، راه برای آسیبهای اجتماعی بیشتر مانند اچآیوی، خشونت، اختلال روانی، افسردگی، و خودکشی بیشتر باز میشود. واکنشهای خشن و توهینآمیزی که در خیابان و اماکن عمومی دیده میشود در اجتماع آنها، جایی که جنسیت مورد قضاوت قرار میگیرد و با انزجار و تنفر دیده میشود، نیز نمود پیدا میکند[42]. این واکنشها در محیط کار که افراد بخش قابلتوجهی از وقت خود را در آنجامیگذرانند نیز دیده میشود. این تنها مختص ایران نیست. درکل، در سراسر جهان، دگرباشان با تبعیضی گسترده در محیط کار روبهرو هستند و بار دیگر مشخص میشود که ایران استثنا نیست. موانع پیشروی دگرباشان برای دسترسی به مراقبتهای بهداشتی بههمراه خشونت و مسائل مربوط به سلامت روان که این جماعت با همجنسگراهراسی تجربه میکنند، میتواند تعداد سالهایی که دگرباشان قادر به کارند را کوتاه کنند.
فکر میکنم آخرش هر زنی باید به مردی تکیه کنه. حتی در روابط لزبینا، کسی که نقش شریک قویتر رو بازی میکنه، همچنان به کسی قویتر از خودش نیاز داره تا به اون تکیه کنه.
لزبین 18ساله از اصفهان |
در ایران، اقلیتهای جنسی نمیتوانند از حقوق مدنی و قانونی خود بهرهمند شوند و نمیتوانند در جریان یک رابطۀ ناسالم خشونتآمیز از خود دفاع کنند. درواقع، بهشکل گسترده و نظاممندی، دگرباشان از هرگونه حقّ حمایت قانونی محروماند. ازآنجاکه قوانین در ایران همین حالا نیز رابطۀ آنها را درتقابل مطلق با هنجارهای مذهبی و نوعی نافرمانی میبینند، اقلیتهای جنسی ــ که ترس از افشای هویت خود دارند ــ رابطۀ راحتی با این نظام حقوقی، پلیس و نیروهای انتظامی ندارند.
نمودار شمارۀ 11: میزان خشونت و تبعیض علیه دگرباشان
نمودار شمارۀ 11 درصد خشونت، تبعیض و تحقیر تحمیلشده به همجنسگرایان در شهرهای تهران و مشهد و اصفهان را نشان میدهد. براساس این نمودار، بیشترین خشونت و تبعیض در اصفهان (80%) و سپس در مشهد (66.6%) و تهران (7.1%) رخ میدهد. درقیاس با تهران، مشهد و اصفهان سنتیتر و مذهبیتر هستند. بنابراین در این شهرها همجنسگرایی را انحراف و ناهنجاری میدانند و جای تعجب نیست که نرخ بالایی از خشونت علیه همجنسگرایان در این دو شهر مشاهده میشود.
- خدمات مشاوره و کمکهای دیگر
وقتی کسی نزد یک روانپزشک میرود، معمولاً آسیبی روانی در کار است. وقتی یک دگرباش بهسراغ روانپزشک میرود تا موضوعی را دربارۀ گرایش جنسی خود مطرح کند، معمولاً بهدنبال درمان یا تغییر نیست، بلکه درتلاش برای رویاروی با تمایل جنسی خود و بهدنبال یک نوع آشتی است. روانپزشکان بسیاری با راهحلهای «منفی» به این موضوع پاسخ دادهاند. برای مثال، روانشناسی رابطه با فردی از جنس مخالف را با هدف تغییر گرایش جنسی فرد پیشنهاد میدهد. این راهحلها نهایتاً سبب میشود تا شرکتکنندگان به روابط پیچیدهتری وارد شوند که برای آنان برانگیختگی جنسی و غم را درپی خواهد داشت و به احساس ازدست رفتن هویت منجر میشود[43]. باوجود اجماع کلی بر این موضوع که همجنسگرایی بیماری روانی نیست، روانپزشکان «کارکشتهای» در ایران وجود دارند که همجنسگرایی را بیماری میدانند و سعی میکنند فرد را درون چهارچوب تعریفشدۀ نقشهای جنسی قرار دهند.
اقلیتهای جنسی به نقش مشاوران و روانپزشکان بیاعتمادند و نسبت به آنها نگرشی منفی دارند. احتیاط و محافظهکاری مستمری که همواره در همۀ زندگی با دگرباشان همراه است، حتی در حضور یک مددکار اجتماعی یا روانکاو هم ادامه مییابد. بیاعتمادی به فرد اجازه نمیدهد تا سپر خود را زمین بگذارد و مشکلات خود را بازگو کند. او از درخواست حمایت یا مشاوره و توصیهای مفید عاجز است.
برخی افراد هنگامی که استطاعت پرداخت مشاورههای خصوصی را ندارند، روانشناسان دولتی را انتخاب میکنند. این افراد به روانشناسانی از سازمان بهزیستی بهعنوان مراجع معرفی میشوند تا از جلسات مشاورۀ رایگان بهرهمند شوند. در این جلسات، کارشناسان راهبردها و راهحلهای محدودی برای درمان «بیماران همجنسگرا» دارند. این روانشناسان عمدتاً کارمند دولتاند و ازآنجاکه همجنسگرایی جایی در قوانین ایران ندارد، مشاوره با یک روانشناس دولتی قابلدرک نیست. درواقع، روانشناسی که حتی پذیرش گرایش جنسی خود را بهعنوان یک رخداد طبیعی در طیف جنسی پیشنهاد میکند، اساساً موضعی علیه اصول تعریفشده ازسوی کارفرمای خود، یعنی دولت، میگیرد. این امر حتی ممکن است به لغو پروانۀ کار روانشناس منتهی شود.
گروه دوم افرادی معمولاً از خانوادههای متمولاند که میتوانند ازلحاظ مالی به روانشناسان خصوصی مراجعه کنند که در مراکز شهری مطب خصوصی دارند و هیچ نوع وابستگی به دولت ندارند. این روانشناسان درک نسبتاً بهتری از مسائل هویت جنسی دارند و شاید کمتر نگران اتولوژی و تمرکز بر درمان همجنسگرایی باشند. بنابراین آنها میتوانند با قدرت و اختیار بیشتری مشاوره بدهند.
- واکنشهای راهبردی
در پاسخ به سرکوبها و محدودیتهای تجربهشده، اقلیتهای جنسی همواره منفعل و مطیع بودهاند و گاه واکنشهای سازمانیافته یا سازماننیافتۀ خواسته یا ناخواستهای را از خود نشان دادهاند. بیشتر اقلیتهای جنسی ترجیح میدهند گرایش جنسی خود را مخفی کنند، زیرا خانواده، مذهب، و نیروهای امنیتی منابع حمایتی ضعیفی هستند که درواقع، اصلاً وجود ندارند. پنهانکاری اولین سازوکار راهبردی سازگاری است که اقلیتهای جنسی برای مقابله با فشار درپیش میگیرند. نتایج مصاحبه با برخی همجنسگرایان و دوجنسگراها نشان داد که همه با پنهانکاری موافق بودند و بهشکل جمعی از این راهبرد استفاده میکردند.
ازدواج دروغین یکی از عجیبترین و بزرگترین راههای فرار است. دگرباشان مجبورند راههای «مبتکرانهای» برای بودن با کسی که دوستش دارند، پیدا کنند. واقعیتی تلخ این است که میلیونها مرد گی و زن لزبین در جهان «ازدواج دروغین» را بهعنوان راهی برای آرام کردن اعضای خانواده و اجتماع بزرگتر خود برمیگزینند. ازدواج دروغین بهترین روش برای آن است که همه راضی باشند و هر ظنی دربارۀ همجنسگرایی را کنار میزند. بزرگترین انگیزۀ پشت ازدواجهای دروغین آرام کردن والدین است. اما این موضوع خود مشکلاتی را بههمراه دارد؛ اولاً بسیاری با فشار خانواده به ازدواج با فردی از جنس مخالف تن میدهند، اما معمولاً رابطۀ پنهانی خود با فردی همجنس را ادامه میدهند. ثانیاً آنها با ازدواج موافقت میکنند تا بتوانند در یک موقعیت برنده ــ برنده فشار بسیار خانواده را ازبین ببرند و همچنان به رابطۀ پنهانی با فرد موردعلاقۀ خود ادامه دهند.
نوع دیگری از ازدواج وقتی است که فرد با یک دگرجنسگرا ازدواج میکند نه با یک همجنسگرا، و همان هدف را درپی میگیرد و قصدش رهایی از فشار خانواده و اجتماع است. در چنین شرایطی، این راهحل راهحلی سریع برای کسی است که با گرایش جنسی خود کنار آمده است یا در تقلای افشای هویت جنسی خود است. این ازدواج موقتاً مشکل را حل میکند، درحالیکه فرد از حمایت مالی، عاطفی، و روانی شریک دگرجنسگرای خود نیز برخوردار میشود. این موضوع در مصاحبه با شرکتکنندگانی مشخص شد که باوجود تأهل، همچنان رابطۀ خود با شریک همجنسگرایشان را حفظ کرده بودند.
راهحل بعدی که ازطریق کار میدانی مشخص شد، علاقۀ شرکتکنندگان به ترک کشور و مهاجرت به امید زندگی آزادتر در جامعهای با سرکوبی کمتر بود تا در آنجا بتوانند بهعنوان دگرباش به حقوق اولیه و پایۀ انسانی خود بدون ترس از تعقیب قضایی دسترسی پیدا کنند. بیشتر آنها فرایند مهاجرت و درخواست پناهندگی را شروع کرده بودند. برخی سعی کرده بودند در سنین پایینتر مهاجرت کنند و آماده شدن برای این فرایند چنان تلاشی بوده است که انگار همیشه بخشی از زندگی عادی آنها بوده است.
نوع دیگری از واکنش راهبردی اقلیتهای جنسی درمقابل فشارهای اجتماعی شرکت در فعالیتهای اجتماعی است. این واکنش ازجانب کسانی درپیش گرفته میشود که عمیقاً به گرایش جنسی خود باور دارند و از خانوادههای بازتر و حمایتگرتر برمیآیند و هرچند ممکن است خانوادههایشان در پذیرش کامل نباشند، معمولاً سختگیر و خشن نیز نیستند. این افراد دیگر هویت خود را مخفی نمیکنند. این گروه عمدتاً شامل دانشجویان جوانی میشود که جنبشی مستقل را شروع کردهاند تا از این طریق، ماهیت واقعی زندگی اقلیتهای جنسی را به عموم مردم نشان دهند. در گروههای تلگرامی این جنبش را «عادیسازی» مینامند که شامل مجموعهای از فعالیتها مانند گفتوگو با همکلاسیها، همسایهها و اقوام درجهت تغییر دیدگاه آنها، هرچند بهمیزان کم، میشود.
واکنش راهبردی دیگر، که آن نیز در دستۀ فعالیتهای اجتماعی جای میگیرد، تشکیل اجتماعات موازی برای مقابله با همجنسگراستیزی و فشارهای اجتماع ایرانی است. اعضای این اجتماعات که از قضاوتهای منفی و طردشدگی بهتنگ آمدهاند، با یکدیگر همدلی بیشتری دارند، چراکه همۀ آنها دغدغههای خاص مشترکی در زندگی دارند. دگرباشان فعال در این خردهفرهنگ میتواند در اجتماعات کوچک نامرئی، جایی که کسی برای گروهی از دوستان در نقش مادر یا خاله ظاهر میشود، زندگی کنند. در این محافل، افراد حسّ تعلق اجتماعی، آگاهی بیشتر از حقوق قانونی و شهروندی، و اعتمادبهنفس بیشتری را برای حفظ سلامت و رفاه خود تجربه میکنند. اغلب این اجتماعات موازی در ایران بهشکل زیرزمینی کار میکنند و فضاهای امن آنها بسیار شکننده هستند.
نهایتاً اقدام راهبردی دیگر مربوط به کسانی است که برخلاف پناهجویانی که کشور را ترک میکنند، امکان یا فرصت مالی ترک زادگاه خود را دارند. افراد دگرباش معمولاً بهدلایل تحصیلی یا شغلی زادگاه خود را ترک میکنند. گاهی آنها حسّ آزادی بیشتری را در شهر بزرگی همچون تهران احساس میکنند. برخی تصمیم میگیرند بهدلیل ترس از افشا شدن هویت جنسیشان نزد خانواده، در شهر دیگری سکونت کنند و برای تأمین هزینههای سرسامآور زندگی مستقل بدون هیچ کمک بیرونی، گاهی آنها باهم در یک جا زندگی میکنند تا هزینههای زندگی را مدیریت کنند و احتمالاً از حمایت عاطفی یکدیگر نیز برخوردار شوند.
نتیجهگیری
آگاهیرسانی و مبارزه با نفرت هدف اصلی کنشگران اجتماعی سازمانهای مردمنهاد است. اطلاعرسانی علمی درخصوص دگرباشی در جامعه و داشتن حضوری فعالتر در شبکههای اجتماعی درک عمومی بهتری از دگرباشان بهدست میدهد و بهشدت در حلّ بسیاری از مسائل آنها نقش دارد. همچنین انبوهی از مسائل که پیشتر به آنها اشاره شد، باید درنظر گرفته شود. به همین ترتیب، چالشهای همراه با زندگی، مسائل مشکلساز تعریفها و طبقهبندیها، و زبان بهکاررفته برای توصیف دگرباشان باید مورد توجه قرار گیرد. در بسیاری از کشورها و علیالخصوص افریقا و خاورمیانه، دگرباشان همچنان بهشکل زیرزمینی جمع میشوند و درمقابل عقیدۀ عمومی، هنجارهای فرهنگی و نهادهای مذهبی که همچنان آنها را تحقیر میکنند و اجازۀ دسترسی به حقوقشان را به آنها نمیدهند، به رشد و بالندگی ادامه میدهند.
آنچه روشن است، مخصوصاً درمورد گروهی که همچنان بر آنان برچسب زده میشود، سازوکارهای گستردۀ اجتماعی است که نقشی مهم در درک تفاوتهای سطوح مختلف تبعیض در کشورهای جهان بازی میکند. این پژوهش به این نتیجه رسیده است که پذیرش اجتماعی مؤلفهای حیاتی است که مطالعات بسیاری سعی در درک نقش آن داشتهاند. درک این پدیده بلافاصله برای توضیح سطوح مختلف تبعیض تجربهشده میان دگرباشان بهکار میآید. مطالعات بیشتر در زمینۀ پذیرش اجتماعی برای توضیح دامنه و تأثیر این مؤلفه حیاتی و مفید خواهد بود.
این مطالعۀ پژوهشی نیاز مبرم به تلاشهای نظری و روشمند و عملی بیشتری را برای ایجاد تغییر و درک بهتری از این مسئلۀ مهم اجتماعی آشکار میکند. همانطورکه در این پژوهش بر آن تأکید شده است، دگرباشان بهعنوان جمعتی از شهروندان کشور مرتب با انگ و تبعیض در جامعه و فرصتهای اشتغال کمتر روبهرو هستند که بهشدت بر سلامت جسمی و روانی آنها تأثیر میگذارد. فهمیدن اینکه چگونه میتوان این برچسبزنیها و تبعیضها را کاهش داد و افرادی که دیدگاه و سبک زندگی متفاوتری دارند را پذیرش کرد، عنصر مهم بهبود زندگی دگرباشان است. این مطالعۀ پژوهشی اهمیت پرداختن به پذیرش اجتماعی همجنسگرایی برای شروع و ارزش رویکردی سراسری و نظریهمحورتر را برای توضیح سطوح مختلف تبعیض تجربهشده در همۀ کشورها نشان میدهد. بیش از 31 درصد جمعیت هشتادمیلیونی ایران بین 15 تا 29 سال سن دارند و این نیمرخ جمعیتی بسیار جوان فرصتی برای تغییر، پویایی جدید سیاسی و اجتماعی و بهطور بالقوه داشتن دیدی جدید به جنسیت است. پیش بردن این نگاه نسلی نیازمند جمعآوری، بهاشتراکگذاری و فرمولبندی یک برنامۀ آموزشی دربارۀ ادغام دگرباشان چهبسا به شیوهای تدریجی در سطوح زندگی است.
کلام آخر اینکه، هرگونه پیشرفت در پرداختن به نیازهای اساسی اجتماع دگرباشان در ایران با کمک این مؤلفهها سرعت میگیرد: پر کردن خلأ اطلاعاتی، کندوکاو در دادههای موجود و جمعآوری دادههای پایۀ متقن، حمایت از تحقیقات، اجتناب از تنگنظری و داشتن دیدگاه بازتر درخصوص علوم انسانی و یافتهها و تقبل اینکه جامعۀ جهانی و جامعۀ ایران به شدت و سرعت درحال تغییر است، آزمودن ایدههای جدید و مبتکرانه، بازنگری برخی از قوانین مربوطه و برنامهریزی براساس ارزیابیهای دقیق لازم است. با توجه به اینکه این مقاله ازنظر حقوقی به موضوع دگرباشان ورود کرده است، طبیعتاً باید راهکاری درجهت اصلاح قانون مدنی و حقوق شهروندی ارائه کند که بهسبب نگاه مذهبی نظام و تبیین قانون اساسی که بر پایۀ نص قرآن و سنت تغییر قانون اساسی و قوانین مرتبط است با همجنسگرایی در شرایط کنونی ناممکن مینماید. اما در کنار دیگر رهکارها می توان پیشنهاد ورود سازمانهای مردمنهاد مانند NGOها را داد تا این سازمانها با حمایتهای تخصصی، روانشناسی، بهداشتی از این گروهها بتوانند فشارهای وارده ازسوی را کاهش دهند و در صورت نیاز مکانها و خدماتی را برای برخی از این گروهها ایجاد کنند. هرگاه نتایج چنین تلاشهایی بهشکلی واضح و شفاف بهاشتراک گذاشته شود، اجتماع روبهرشدی که در این حوزه کار میکند، میتواند موارد موفق را بسط دهد و از تکرار اشتباهات گذشته پرهیز کند.
منابع
الف) کتابها و نشریات
احمدی، کامیل و همکاران ۱۳۹۸ داستان شهر ممنوعه: پژوهشی جامع بر باب دگرباشان در ایران. نشر مهری، لندن
- Anthony Appiah and Henry Louis Gates. (2010). Encyclopaedias of Africa, Volume 2 OUP, USA.
- Chan, Phil C. W. (2005). the lack of sexual orientation anti-discrimination legislation in Hong Kong: breach of international and domestic legal obligations. The International Journal of Human Rights, 9 (1), pp. 69-106. From Available: http://www.tandfonline.com/doi/abs/10.1080/13642980500032347 [7 November 2012].HonHH.
- Fassinger, Ruth E. (1998). Lesbian, Gay, and Bisexual Identity and Student Development Theory. Working with lesbian, gay, bisexual, and transgender college students: A handbook for faculty and administrators, .
- Gauch, S. (2002). Egypt cracks down on gays, trumping Islamists. Christian Science Monitor.
- History of Treatment / The Medical Treatment of Homosexuality. (1996). (edited by Cabaj & Stein, American Psychiatric Association.(
- Huwiler Stronski SM; Remafedi G. (1998). Adolescent homosexuality. Advances in Pediatrics, 45, pp. 107– p44. Medline
- Johnson, B.; Christensen L. (2012). Educational Reseach: Quantitative, Qualitative, and Mixed Approaches. Thousand Oaks, CA: Sage Publications, Inc.
- Katz, Jonathan Ned. (1995). The Invention of Heterosexuality. New York, NY: Dutton (Penguin Books).
- Kevin L Ard; Harvey J Makadon. IMPROVING THE HEALTH CARE OF LESBIAN, GAY, BISEXUAL AND TRANSGENDER (LGBT) PEOPLE: Understanding and Eliminating Health Disparities. P 101
- Lovaas, Karen; Mercilee M. Jenkins. Charting a Path through the ‘Desert of Nothing. Sexualities and Communication in Everyday Life: A Reader, 8 July 2006. Sage Publications Inc. 5 May 2008.
- Marc Epprecht. (2004). Hungochani: The History of a Dissident Sexuality in Southern Africa. McGill-Queen’s Press – MQUP.
- Monro, Surya. (2015). Bisexuality: Identities, politics, and theories. Springer.
- Punch, M. (1998). Politics and ethics in qualitative research. In N. K. Denzin & Y. S. Lincoln (Eds.), The landscape of qualitative research: Theories and issues, pp. 156-184. Thousand Oaks, CA: Sage Publications.
- Ryan, ruby, Joelle. )2009(.REEL GENDER: EXAMINING THE POLITICS OF TRANS IMAGES IN FILM AND MEDIA. p. 8. Spencer A. Rathus. Childhood: Voyages in Development. Cengage Learning, 2013.
- Saiz, Ignacio. (2004) Bracketing Sexuality: Human Rights and Sexual Orientation. P 187
- Strauss, A. L.; & Corbin, J. M. (1998). Basics of qualitative research: Techniques and procedures for developing grounded theory (2nd ed.). Thousand Oaks: Sage Publications.
- Upchurch, Charles. (2009). Before Wilde: Sex between Men in Britain’s Age of Reform. Berkeley: University of California.
- Valentine, G.; Skelton, T.; Butler, R. (2002). the vulnerability and marginalisation of lesbian and gay youth: ways forward. Youth and Policy, 75, pp. 4–29.
- Vexen Crabtree. (2014). The Battle between Monotheism and Homosexuality: Religious Prejudice Versus Equality: Islam. Pp 76.102
- Whitaker, Brian. (2006). Unspeakable Love: Gay and Lesbian Life in the Middle East. Berkeley: University of California.
ب) وبگاهها
*The Global Divide on Homosexuality Greater Acceptance in More Secular and Affluent Countries, WWW.pewglobal.org.
*2017 edition, State-Sponsored Homophobia report from ILGA, the International Lesbian, Gay, Bisexual, www.trans and Intersex Association.com
*Ari Ezra Waldman A Legal Analysis of the Supreme Court’s Historic. Towleroad.www.towleroad.com/2015/06/obergefell-v-hodges.
*https://www.voanews.com/a/australia-weeks-away-from-legalizing-gay-marriage/4122352.html.
* Institute of Medicine (IOM) (2011), The Health of Lesbian, Gay, Bisexual, and Transgender People: Lesbian, Gay, Bisexual and Transgender Rights in Iran, www.iglhrc.org/…/files/LGBTRightsInIran_0.pdf.
*OHCHR, LGBT Speeches and statements www.ohchr.org/…/Pages/LGBTSpeechesandstatements.aspx(United Nations Statement on LGBT discrimination – ohchr.org; www.ohchr.org/EN/Issues/Discrimination/Pages/LGBT.aspx.
*PEW Research Center. Gay Marriage around the World. http://www.pewforum.org/2017/08/08/gay-marriage-around-the-world-2013/ Accessed: October 1st, 2017.
* State Sponsored Homophobia 2016: A world survey of sexual orientation laws: criminalisation, protection and recognition (PDF). International Lesbian, Gay, Bisexual, www.trans and Intersex Association. com 17 May 2016. Retrieved 19 May 2016.
* Straight but Narrow, The Economist www.economist.com/node/21546002.
*UN Human Rights Council, Report of the United Nations High Commissioner for Human Rights on Discriminatory laws and practices and acts of violence against individuals based on their sexual orientation and gender identity, 2011, UN Human Rights Council: Geneva.www.unchr.org
* Zimbabwe’s LGBT community: why civil rights and health issues go hand in hand.https://www.news24.com/Africa/Zimbabwe/zimbabwes-lgbt-community-why-civil-rights-and-health-issues-go-hand-in-hand-20180131-2. Accessed: Feb 26th, 2018.
- احمدی، کامیل ۱۳۹۸). داستان شهر ممنوعه: پژوهشی جامع بر باب دگرباشان در ایران. نشر مهری، لندن ↑
- . Spencer A. (2013). Rathus. Childhood: Voyages in Development. Cengage Learning, ↑
- . Kevin L Ard, Harvey J Makadon. IMPROVING THE HEALTH CARE OF LESBIAN, GAY, BISEXUAL AND TRANSGENDER (LGBT) PEOPLE: Understanding and Eliminating Health Disparities. P. 3. ↑
- . Katz, Jonathan Ned. (1995). The Invention of Heterosexuality. New York, NY: Dutton (Penguin Books)., p23 ↑
- . Valentine, G., Skelton, T. and Butler, R. (2002). The vulnerability and marginalisation of lesbian and gay youth: ways forward. Youth and Policy, 75,pp. 4–29. ↑
- . Monro, Surya. (2015). Bisexuality: Identities, politics, and theories. Springer. P,89 ↑
- . Saiz, Ignacio. (2004). Bracketing Sexuality: Human Rights and Sexual Orientation. pp. 66-67. ↑
- . Spade D. (2008). Documenting Gender. Hastings Law Journal. 59, pp. 731-842. Available from http://williamsinstitute.law.ucla.edu/wp-content/uploads/Spade-Documenting-Gender-Apr-2008.pdf. ↑
- . Institute of Medicine (IOM). (2011), The Health of Lesbian, Gay, Bisexual, and Transgender People: Building a Foundation for Better Understanding. Washington, DC: The National Academies Press. ↑
- . Lovaas, Karen, and Mercilee M. Jenkins. Charting a Path through the ‘Desert of Nothing. Sexualities and Communication in Everyday Life: A Reader. 8 July 2006. Sage Publications Inc. 5 May 2008. ↑
- . لوییس، کی. (1988). The psychoanalytic theory of male homosexuality.Newyourk: simon Shavester. ↑
- . هاویلر استرانسکی، ریمافدی جی. (1998). Adolescent homosexuality. Advances in Pediatrics. Medline. ↑
- .Chan, Phil C. W. (2005). The lack of sexual orientation anti-discrimination legislation in Hong Kong: breach of international and domestic legal obligations. The International Journal of Human Rights, Vol.9,(1), pp. 69-106, Available from http://www.tandfonline.com/doi/abs/10.1080/13642980500032347 [7 November 2012].HonHH. ↑
- . حقوق لزبینها، گیها، دوجنسگراها، و تراجنسیتیها در ایران، ازwww.iglhrc.org/…/files/LGBTRightsInIran_0.pdf. ↑
- Upchurch, Charles. (2009). Before Wilde: Sex between Men in Britain’s Age of Reform. Berkeley: University of California, P. 14 & 49. ↑
- . Whitaker, Brian. (2006). Unspeakable Love: Gay and Lesbian Life in the Middle East. Berkeley. University of California. ↑
- . Marc Epprecht, p180; Hungochani: The History of a Dissident Sexuality in Southern Africa ↑
- . Zimbabwe’s LGBT community: why civil rights and health issues go hand in hand. from https://www.news24.com/Africa/Zimbabwe/zimbabwes-lgbt-community-why-civil-rights-and-health-issues-go-hand-in-hand-20180131-2. Accessed: Feb 26th, 2018. ↑
- . Gambian president says gays a threat to human existence-20130928, Reuters, 28 Sept 2013. ↑
- . Gauch, S. (2002, March 1). Egypt cracks down on gays, trumping Islamists. Christian Science Monitor, p. 7 ↑
- . Anthony Appiah and Henry Louis Gates, Encyclopaedias of Africa, Volume 2 OUP, USA, 2010. ↑
- . State Sponsored Homophobia 2016: A world survey of sexual orientation laws: criminalisation, protection and recognition (PDF). International Lesbian, Gay, Bisexual, Trans and Intersex Association. 17 May 2016. Retrieved 19 May 2016. ↑
- . See http://www.like2do.com/learn?s=LGBT_rights_by_country_or_territory. ↑
- . Whitakar, Brian. (2016). Everything you need to know about being gay in Muslim countries. https://www.theguardian.com/world/2016/jun/21/gay-lgbt-muslim-countries-middle-east ↑
- . State-Sponsored Homophobia report from ILGA, the International Lesbian, Gay, Bisexual, Trans and Intersex Association. 2017 edition, ↑
- . Vexen Crabtree (3 January 2014). The Battle between Monotheism and Homosexuality: Religious Prejudice Versus Equality: Islam. Retrieved 8 December 2014. ↑
- . Straight but Narrow, The Economist www.economist.com/node/21546002. ↑
- . The Global Divide on Homosexuality Greater Acceptance in More Secular and Affluent Countries, WWW ;pewglobal org. ↑
- . David Halperin, (2002). How to Do the History of Homosexuality. ↑
- . Ari Ezra Waldman A Legal Analysis of the Supreme Court’s Historic. Towleroadwww.towleroad.com/2015/06/obergefell-v-hodges. ↑
- https://www.voanews.com/a/australia-weeks-away-from-legalizing-gay-marriage/4122352.html ↑
- .http://www.dailymail.co.uk/news/article-5079049/Marriage-equality-results-Australia-votes-Yes.html#ixzz4zSvWAYwu. ↑
- . PEW Research Center. Gay Marriage around the World. From http://www.pewforum.org/2017/08/08/gay-marriage-around-the-world-2013/ Accessed: October 1st, 2017. ↑
- . UN Human Rights Council, Report of the United Nations High Commissioner for Human Rights on Discriminatory laws and practices and acts of violence against individuals based on their sexual orientation and gender identity, 2011, UN Human Rights Council: Geneva ↑
- .UnitedNationsStatementonLGBTdiscriminatioohchr.org;www.ohchr.org/EN/Issues/Discrimination/Pages/LGBT.aspx. ↑
- . Johnson, B.; & Christensen L. (2012). Educational Reseach: Quantitative, Qualitative, and Mixed Approaches. Thousand Oaks, CA: Sage Publications, Inc. ↑
- . Strauss, A. L.; & Corbin, J. M. (1998). Basics of qualitative research: Techniques and procedures for developing grounded theory (2nd ed.). Thousand Oaks: Sage Publications, p. 12. ↑
- . Punch, M. (1998). Politics and ethics in qualitative research. In N. K. Denzin & Y. S. Lincoln (Eds.), The landscape of qualitative research: Theories and issues. Thousand Oaks, CA: Sage Publications, pp. 156-184. ↑
- Fassinger, Ruth E. (1998). Lesbian, Gay, and Bisexual Identity and Student Development Theory. Working with lesbian, gay, bisexual, and transgender college students: A handbook for faculty and administrators , 13-. ↑
- . What it’s like to be gay in Iran, Sune Engel Rasmussen, from theweek.com/articles/532005/what-like-gay-iran. ↑
- . Muslim attitudes about LGBT are complex, far from universally. From www.usatoday.com/…/muslim-lgbt-gay-views/86046404. ↑
- . Gay and Transgender People Face High Rates of Workplace Gay and Transgender People Face High Rates of Workplace. From www.americanprogress.org/issues/lgbt/news/2011/. ↑
- . History of Treatment / The Medical Treatment of Homosexuality. (1996). edited by Cabaj & Stein, American Psychiatric Association. ↑