کامیل احمدی
چکیده
از منظر شمار زیادی از کارشناسان، چالش های ازدواج زود هنگام بر زندگی کودکان اثر گذاشته و آن را با تبعات آسیب زای سلامتی، پیچیدهتر کرده و در هر سطحی از توسعه، رشد و تعالی فردی را تحت شعاع خود قرار میدهد. در برخی کشورهای در حال توسعه، ازدواج زودهنگام یک ابزار اقتصادی تلقی میشود که میتواند وضعیت افتصادی خانواده را بهبود بخشد، میتواند پیوندهای خانوادگی را تحکیم بخشیده است .
هرچند در نبود مطالعات مستقل و معتبر در خصوص کودک همسری در ایران، اطلاعات اندکی دراینباره در دسترس است، آمار رسمی و دولتی ایران حاکی از این است که سالانه دهها هزار دختر و پسر زیر سن 15 سالگی توسط خانوادههایشان وادار به ازدواج میشوند. شمار واقعی این کودکان در حقیقت بالاتر از این آمارهاست. برخی از خانوادهها در ایران ازدواج سنین پایین را ثبت نکرده و یا بهصورت غیرقانونی به ثبت میرسانند.
طبق گزارش انجمن حمایت از حقوق کودکان در ایران، شمار دخترانی که در زیر سن 15 سال ازدواجکردهاند از 33383 نفر در سال 1385 به 43459 نفر در سال 1388 رسیده است یعنی سی درصد افزایش در عرض سه سال. چنین افزایشی درنتیجة ریشهدار شدن فقر و میل والدین به کنترل روابط دخترانشان بوده است. مطابق با جدیدترین گزارش مرکز آمار ایران، طی پاییز سال گذشته (۹۹)، ۷۳۱۷ ازدواج دختر بچه ۱۰ تا ۱۴ ساله و پنج ازدواج پسر بچه کمتر از ۱۵ سال به ثبت رسیده است.
مطابق با این گزارش در پاییز ۹۹ آمار ازدواج دختران کمتر از ۱۰ سال صفر است. همچنین در همین بازه زمانی ۳۶۹۵۲ دختر ۱۵ تا ۱۹ ساله و ۵۱۳۹ پسر ۱۵ تا ۱۹ ساله ازدواج کرده اند. این مطالعه، برای اولین بار قصد دارد که رواج کودک همسری در هفت استان ایران را با تأکید بر عوامل مسلط اجتماعی-فرهنگی تحلیل کند؛ عواملی که بازتاب نابرابریهای عمیق جنسیتی مؤثر در تداوم حیات این پدیده هستند. دلیل عقلانی انجام این مطالعه، تبیین شواهد و شیوع این رفتار آسیبزا در ایران و کمک به تصمیم گیرندگان دولتی در تمرکزشان بر حمایت آتی از حقوق انسانی دختران است.
احترام و عطف به حقوق کودک نیازمند جلوگیری و ریشهکن کردن کودک همسری و حمایت فعالانه از دخترانی است که هماینک ازدواجکردهاند. این تنها راهی است که از طریق آن میتوان از تراژدی انسانی ازدواج زودهنگام پیشگیری کرد. این مقاله تلاشی است برای نمایان ساختن و به سطح آوردن اعماق مسالة ازدواج زود هنگام از منظر حقوقی و دینی در ایران برگرفته از کتاب طنین سکوت.
مقدمه
بدون شک سرمایه گذاری اجتماعی بر روی دختران، بسط سرمایههای اجتماعی و اقتصادی آنها و تضمین دسترسیشان به خدمات آموزشی و بهداشتی نشان روشنی از برابری جنسیتی است که موجبات شکوفایی جوامع قویتری را فراهم میکند. بنا به تحقیقات انجام شده، تحصیلات عمدتاً به عنوان عاملی جهت جلوگیری از ازدواج زودهنگام در نظر گرفته میشود(یونیسف،1383).
زنان تحصیل کرده معمولاً سالمتر و در عرصههای بازار کار فعالترند، درآمد بیشتری اخذ میکنند، فرزندان کمتری دارند و در مقایسه با زنانی که فاقد تحصیلات یا دارای تحصیلات پایین هستند، خدمات آموزشی و بهداشتی مناسبتری را برای فرزندان خویش مهیا میکنند(کلاگمن و همکاران، 1393). با عطف به حمایت و توجه جهانی به این پدیده، سطح ازدواج زودهنگام به طور کلی رو به کاهش گذاشته است، هرچند درصد چشمگیری از کودکان هنوز در زیر سن قانونیِ جامعة خود ازدواج میکنند. یک مثال روشن و برجسته از این پدیده، جامعة ایران است.
با استناد به ساختار دینی حاکم بر ایران، بلوغ و شروع اولین عادت ماهانه بهعنوان آستانة انتقال از کودکی به بزرگسالی در نظر گرفته میشود. رسیدن به این آستانة فیزیکی و بیولوژیکی به معنای صلاحیت فرد برای ازدواج، صرفنظر از سن واقعی او میباشد. اگرچه ازدواج زودهنگام به هردوی دختران و پسران خردسال اطلاق دارد، اما واقعیت تلخ جامعه، دال بر این است که عواقب و اثرات پدیدة کودک همسری برای دختربچهها به مراتب جدیتر و خطرناکتر است.
بر اساس مفاد کنوانسیون حقوق کودکان، کودک به کسی اطلاق میشود که در سنین تولد تا هجدهسالگی قرار دارد. اما در برخی کشورها این سن بسته به قوانین خاص آن کشور متغیر است. صندوق جمعیت سازمان ملل ازدواج کودکان را به هر نوع ازدواج در زیر سن 18 سال قبل از اینکه دختر به لحاظ جسمی و روانی آمادگی پذیرش مسئولیتهای زناشویی و بچهداری را داشته باشد، اطلاق میکند. سازمان بهداشت جهانی کودکی را تا سن 15 سالگی تعریف کرده است. بر همین مبنا در مواردی که کودک در زیر این سن قرار دارد، ازدواج زودهنگام کودکان رخداده است؛
ازدواجی که توسط پدر یا پدربزرگ کودک از جانب وی شکلگرفته و در آن توجهی به حداقل سن قانونی ازدواج نشده است.
ابن قدامه، یکی از رهبران فقهی سنی مذهب، تأکید کرد که والد دارای این قدرت و اقتدار است که دخترش را به همسری فردی مناسب وی درآورد، حتی اگر دخترش کمتر از 9 سال سن داشته باشد(صحیح البخاری، روایت 3683 و 3606). چنین رسم و برداشتی در کشورهای خاورمیانهای که در آنها فقر بهوفور حاکمیت دارد، بسیار رایج است.
به طور مشابه در جوامع سنتی جنوب صحرای افریقا، خانوادهها مهریه را در شکل پول نقد یا احشام از خانوادة داماد دریافت میکنند. در این کشورها از ازدواجهای زودهنگام به عنوان ابزاری برای نگهداشت اسکلت ضعیف جوامع سود جسته میشود(بارت، 1373).
علاوه بر این ازدواج زودهنگام راهی برای سرکوب زنان در ظاهر حمایت و محافظت از آنهاست تا وی را تحت کنترل مردان قرار دهد. چنین قرارهایی تضمین این امرند که فرزندانشان مشروع بوده و از مردانی هستند که قانوناً به شوهریشان درآمدهاند.
این تضمین، جایگاه و موقعیت قابلاحترامی به زن در جامعة خاص خود میدهد(دبی، 1372 به نقل از گزارش کمیسیون پاکستان از وضعیت زنان، 1368). در چنین جوامعی دختران از سنین پایین یاد میگیرند که از بیرون رفتن پرهیزکرده و مانع از جلب شدن مردها به خودشان شوند. والدین این رویکرد سلطه پذیرانه را تشویق کرده تا از او یک عروس جوان باارزش و خواستنی بسازند(کلدول و کلدول، 1376:1).
رضایت در ازدواجِ ترتیب داده شدة زود هنگام نیز محل شک است، زیرا تقریباً همیشه موضوع دردسر ساز رضایت کامل و آزادانه و اینکه آیا آن دختران خردسال تمامی حقایق و اطلاعات کافی در خصوص ازدواج را دریافت داشته اند یا خیر، وجود دارد. در کشورهای در حال توسعه یک سوم دختران زیر سن 18 سالگی و از هر 9 دختر، یک نفر قبل از رسیدن به 15 سالگی ازدواج میکنند. آنها به معنای کلمه ، به بردگان جنسی خردسال تبدیل میشوند(هیلاری بوریگ، 1394: 53).
ازدواج زود هنگام کودکان مطابق عرف توسط خانوادة کودک ترتیب داده میشود و اغلب شامل قول و قرارهای توافقی بین خانواده هاست در زمانیکه خود کودکان جوانتر از آن هستند که در این وصلتها اراده و تصمیمی داشته باشند. در هر دوی مسائل ختنه زنان و ازدواج زود هنگام، رضایت از جانب دیگران به جای خود فرد لحاظ شده است.
– ختنة زنان و ازدواج کودکان هر دو انحراف روشنی از حقوق بشری دختران و زنان و یک شکل از خشونت علیه زنان هستند. خشونت علیه زنان آفتی است که سالانه زندگی میلیونها زن را تحت شعاع خود قرار میدهد. چنین تخمین زده شده است که از هر سه زن، یک نفر در طول زندگیاش خشونت جنسیتی را تجربه کرده است. ناقصسازی اندام جنسی و ازدواج زود هنگام کودکان بازنمایی از دسته خشونتها هستند. این دو عمل – همچنانکه در توافقات چند گانة بینالمللی مصوب شده است – در سطوح بینالمللی به عنوان انحراف و نقض حقوق اولیّة زنان و دختران شناخته شده اند.
بسیاری از کنوانسیونهای سازمان ملل این موضع مهم و بنیادی را تقویت کرده اند. بند شانزدهم اعلامیة جهانی حقوق بشر بیان میدارد که:
(1) مردان و زنان بزرگسال حق ازدواج و تشکیل خانواده دارند و حقوق برابری در خصوص ازدواج ، در حین ازدواج و یا فروپاشیاش به آنها نسبت داده میشود.
(2) ازدواج تنها با رضایت کامل و آزادانة هر دو طرف بایست صورت گیرد.
قیود مشابهی در میثاق بینالمللی سال 1345 در خصوص حقوق اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی و همچنین میثاق بینالمللی سال 1345 در خصوص حقوق شهروندی و سیاسی مصوب شده اند.
بند اوّل توافقنامة مکمل سال 1335 در خصوص لغو بردگ ،تجارت برده و سنن و اعمالی مشابه برده داری.
ماده (C)1:رسوم و سننی که به موجب آنها یک زن بدون اینکه حق و توانایی مخالفت داشته باشد به کسی قول داده شود، و یا در ازای مبالغ پولی و یا از روی لطف از طرف خانواده، والدین یا قیماش شوهر داده شود…
ماده 1و2و3 از میثاق سال 1333 در خصوص رضایت به ازدواج، حداقل سن ازدواج و وضعیت ثبت عقد:
(1)هیچ ازدواجی بدون رضایت کامل و آزادانة هر دو طرف قانوناً نبایست صورت گیرد. همانطور که در قانون مطرح شده است چنین رضایتی باید توسط آنها به طور شخصی بیان شود.
(2)احزاب دولتی میثاق حاضر بایست حداقل سن ازدواج را مشخص نمایند(این حداقل سنی مطابق توصیههای اختیاری ضمیمة این توافق نامه کمتر از 15 سال نباشد.) هیچ ازدواجی مطابق قانون در زیر این سن نباید صورت گیرد ، مگر در زمانیکه یک فرد صاحب اختیار و با صلاحیت به نفع طرفین و با دلایل جدی ، معافیت از شرایط سن را خاستار شود.
(3) تمامی ازدواجها بایست توسط یک مسئول صاحب صلاحیت ثبت شوند.
مادة 1601 توافقنامة حذف تمامی اشکال تبعیض علیة زنان در سال 1358 اصول زیر را برای زنان و مردان به طور مساوی مقرر میدارد:
الف: حق یکسان برای اقدام به ازدواج.
ب: حق یکسان برای انتخاب آزادانة شریک زندگی و اقدام به ازدواج تنها در صورت داشتن رضایت کامل و آزادانه.
.مادة 1602 عبارت است از : نامزدی و ازدواج کودک هیچ منشآ قانونی نداشته و تمامی اقدامات لازم از جمله قانون گذاری بایست در جهت تعیین حداقل سن ازدواج صورت گیرد.
در مادة بیست و یکم از منشور آفریقایی سال 1369 در مورد حقوق و رفاه کودکان مصوب شده است که :
ازدواج کودکان و نامزدی دختران و پسران خردسال بایست منع شده و اقدامات لازم از جمله قانون گذاری، جهت تعیین هجده سالگی به عنوان حداقل سن ازدواج صورت گیرد.
کمیتة حقوق کودکان همواره ازدواج زود هنگام کودکان را در گردهماییهای سراسری آفریقا علیه استعمار جنسی کودکان، به عنوان یک استعمار جنسی تجاری تعریف کرده است(میخائیل اس، 1381: 43-49).
رضایت در ازدواجِ ترتیب داده شدة زود هنگام نیز محل شک است، زیرا تقریباً همیشه موضوع دردسر ساز رضایت کامل و آزادانه و اینکه آیا آن دختران خردسال تمامی حقایق و اطلاعات کافی در خصوص ازدواج را دریافت داشته اند یا خیر، وجود دارد. در کشورهای در حال توسعه یک سوم دختران زیر سن 18 سالگی و از هر 9 دختر، یک نفر قبل از رسیدن به 15 سالگی ازدواج میکنند. آنها به معنای کلمه ، به بردگان جنسی خردسال تبدیل میشوند(هیلاری بوریگ، 1394: 53).
ازدواج زود هنگام کودکان مطابق عرف توسط خانوادة کودک ترتیب داده میشود و اغلب شامل قول و قرارهای توافقی بین خانواده هاست در زمانیکه خود کودکان جوانتر از آن هستند که در این وصلتها اراده و تصمیمی داشته باشند. در هر دوی مسائل ختنه زنان و ازدواج زود هنگام، رضایت از جانب دیگران به جای خود فرد لحاظ شده است.
– ختنة زنان و ازدواج کودکان هر دو انحراف روشنی از حقوق بشری دختران و زنان و یک شکل از خشونت علیه زنان هستند. خشونت علیه زنان آفتی است که سالانه زندگی میلیونها زن را تحت شعاع خود قرار میدهد. چنین تخمین زده شده است که از هر سه زن، یک نفر در طول زندگیاش خشونت جنسیتی را تجربه کرده است.
ناقصسازی اندام جنسی و ازدواج زود هنگام کودکان بازنمایی از دسته خشونتها هستند. این دو عمل – همچنانکه در توافقات چند گانة بینالمللی مصوب شده است – در سطوح بینالمللی به عنوان انحراف و نقض حقوق اولیّة زنان و دختران شناخته شده اند.
بسیاری از کنوانسیونهای سازمان ملل این موضع مهم و بنیادی را تقویت کرده اند. بند شانزدهم اعلامیة جهانی حقوق بشر بیان میدارد که :
(1) مردان و زنان بزرگسال حق ازدواج و تشکیل خانواده دارند و حقوق برابری در خصوص ازدواج ، در حین ازدواج و یا فروپاشیاش به آنها نسبت داده میشود.
(2) ازدواج تنها با رضایت کامل و آزادانة هر دو طرف بایست صورت گیرد.
قیود مشابهی در میثاق بینالمللی سال 1345 در خصوص حقوق اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی و همچنین میثاق بینالمللی سال 1345 در خصوص حقوق شهروندی و سیاسی مصوب شده اند.
بند اوّل توافقنامة مکمل سال 1335 در خصوص لغو بردگی،تجارت برده و سنن و اعمالی مشابه برده داری.
ماده (C)1:رسوم و سننی که به موجب آنها یک زن بدون اینکه حق و توانایی مخالفت داشته باشد به کسی قول داده شود، و یا در ازای مبالغ پولی و یا از روی لطف از طرف خانواده، والدین یا قیماش شوهر داده شود…
ماده 1و2و3 از میثاق سال 1333 در خصوص رضایت به ازدواج، حداقل سن ازدواج و وضعیت ثبت عقد:
(1)هیچ ازدواجی بدون رضایت کامل و آزادانة هر دو طرف قانوناً نبایست صورت گیرد. همانطور که در قانون مطرح شده است چنین رضایتی باید توسط آنها به طور شخصی بیان شود.
(2)احزاب دولتی میثاق حاضر بایست حداقل سن ازدواج را مشخص نمایند(این حداقل سنی مطابق توصیههای اختیاری ضمیمة این توافق نامه کمتر از 15 سال نباشد.) هیچ ازدواجی مطابق قانون در زیر این سن نباید صورت گیرد ، مگر در زمانیکه یک فرد صاحب اختیار و با صلاحیت به نفع طرفین و با دلایل جدی ، معافیت از شرایط سن را خاستار شود.
(3) تمامی ازدواجها بایست توسط یک مسئول صاحب صلاحیت ثبت شوند.
مادة 1601 توافقنامة حذف تمامی اشکال تبعیض علیة زنان در سال 1358 اصول زیر را برای زنان و مردان به طور مساوی مقرر میدارد:
الف: حق یکسان برای اقدام به ازدواج.
ب: حق یکسان برای انتخاب آزادانة شریک زندگی و اقدام به ازدواج تنها در صورت داشتن رضایت کامل و آزادانه.
.مادة 1602 عبارت است از : نامزدی و ازدواج کودک هیچ منشآ قانونی نداشته و تمامی اقدامات لازم از جمله قانون گذاری بایست در جهت تعیین حداقل سن ازدواج صورت گیرد.
در مادة بیست و یکم از منشور آفریقایی سال 1369 در مورد حقوق و رفاه کودکان مصوب شده است که : ازدواج کودکان و نامزدی دختران و پسران خردسال بایست منع شده و اقدامات لازم از جمله قانون گذاری، جهت تعیین هجده سالگی به عنوان حداقل سن ازدواج صورت گیرد.
کمیتة حقوق کودکان همواره ازدواج زود هنگام کودکان را در گردهماییهای سراسری آفریقا علیه استعمار جنسی کودکان، به عنوان یک استعمار جنسی تجاری تعریف کرده است(میخائیل اس، 1381: 43-49).
در دین اسلام حتی زمانی که شرایط جغرافیایی و زمانی در نظر گرفته شوند، قوانین زندگی برای تمامی مسلمانان سراسر دنیا چه مرد و چه زن گذاشته شده تا از آنها تبعیت نمایند که این قوانین شامل سن بلوغ و سن ازدواج نیز میگردد.
در قرآن صحبت از بزرگسالی و رسیدن به بلوغ شده است(ایزاک، 1391: 99-118). واژة نوجوان در ادبیات اسلامی وجود خارجی ندارد و در قوانین اسلامی نیز عبارت”جوانی و خردسالی” محلی از اعراب نداشته است(هرمانسم، 1391). همانطور که قبلاً گفته شد، از این منظر شروع بلوغ، نشانة اتمام مرحلة کودکی ست.
با این حال این رویکرد بدن-محور توسط کسانی که خواهان یک دیدگاه توالی زمانی برای تعیین گذار از کودکی به بزرگسالی هستند مورد نقد قرار گرفته است. با وجود اختلاف نظرات گسترده در فهم و تفسیر قوانین اسلامی در جوامع مسلمان امروزی ،آنچه تحت لوای شریعت اسلامی به طور وسیعی پذیرفته شده این است که زن و مرد بدون حضور یک ملازم نباید با یکدیگر دیدار داشته باشند. این ترس وجود دارد که تعامل و رویارویی بی واسطة زنان و مردان منجر به شکلگیری و شروع روابط جنسی میان آنها شود-چیزی که در خارج از قالب خانواده ممنوع است.(الحکم و مک لالین، 1395).
بر اساس شریعت مکتب حنبلی، والد حق دارد که پیشنهاد خواستگاری دخترش را از جانب یک مرد بپذیرد حتی اگر دخترش هنوز به سن بلوغ نرسیده باشد. با این حال دختر تا زمان رسیدن به سن بلوغ به همراه والدینش زندگی میکند و در زمان بلوغ حق دارد که ازدواج را بپذیرد و یا آن را رد کند.
اگر دختر ازدواج را نپذیرد طلاق میگیرند. با این حال باید بدانیم که در عمل چنین امری به ندرت اتفاق میافتد. بدیهی است که خانوادههای درگیر در این قضیه و فشار اجتماعی برای قبول ازدواج و تبعیت از والدین در تمامی امور، برای یک دختر در چنین شرایطی سرپیچی را بسیار دشوار خواهد کرد.
وقتی که سن قابلیت ازدواج برای یک فرد بر اساس قوانین دینی پایین تر از سن قانونی ازدواج در یک سرزمین باشد، قانون دولتی حاکمیت دارد.123 حزب در کنگرة تکمیلی سال 1335 در خصوص الغای برده داری با تعیین و تصویب یک حداقل سنی برای ازدواج موافقت کردند. با این حال برخی انجمنهای مذهبی تفوق قانون دولتی را در این زمینه قبول ندارند و این خود منجر به دفاع و هواداری از ازدواج کودکان یا ازدواج اجباری میشود.
روش تحقیق چالش های ازدواج زود هنگام
ازدواج کودکان یکی از معمولترین بحثهای مطرح شده توسط محققان و فعالان حقوق بشر میباشد که به طرزی خستگی ناپذیر در سطح سازمانهای غیر دولتی بر عوامل ریشهای این پدیده فعالیت کرده اند تا توجهات جهانی را به پایمال کردن حقوق بشر و شأن و جایگاه آسیب پذیر کودکان و نوجوانان جلب سازند. کودک همسری، رواج و محبوبیت آن، فراوانیها و نرخهای احتمالی، علل سوق دهنده و بازتابهای میان نسلی و درون نسلی آن، موضوع مورد توجه رهبران جهانی شده است تا برای انهدام و جلوگیری از آن حمایتهای مالی، زمانی و انرژی خود را سرمایه گذاری کنند.
در ایران منابع اطلاعاتی اندکی در خصوص این موضوع وجود دارد. افراد بسیار قلیلی مطالعاتی را جهت تعیین عمق و شدت مشکل ترتیب داده اند. دادههای دولتی ناقصند. ایران با نرخ پالایش در این هنجار اجتماعی جنسی هرگز محل ایفای هیچ گونه روش شناسی تحقیق ژرفانگری در این خصوص نبوده است.
گرچه برخی آمارهای توصیفی یک تصویر کلی از ازدواج زود هنگام ارائه میدهند، اما تحلیلی جامع بر روی اثرات و دلالتهای ازدواج زود هنگام و خطرات آن را مطرح نمیکنند. خودِ این اطلاعات اندکی نیز که مطرح شده است، محدود به پایان نامههای دانشگاهی، گزارشهای جامعه هدف، رسانه ها، نوشته جات سطحی و برخی گزارشات با ماهیت غیر تحلیلی و در خصوص آمارهای ازدواجهای ثبت شده میباشد. در اکثر موارد مطالعه کودک همسری در ایران از حدود تحلیل کوچک دامنة محلّی فراتر نرفته است. آنچه در اینجا کمبود آن احساس میشد یک مطالعة مسأله محور در خصوص ماهیت کودک همسری در ایران بود.
همان طور که از قوانین و اخلاقیات تحقیق بر میآید، یک مطالعه پژوهشی بایست رویکردی عینی را در تمامی مراحل کار اقتباس نماید. در اولین مرحله انتخاب موضوع ازدواج کودکان در ایران، علایق پیشین نویسنده در مضامین خشونت بر مبنای جنسیت، توانمندسازی زنان و تجربه جمع آوری اطلاعات مربوطه در مطالعه ختنه زنان اثر گذار بودند.
در تمامی مراحل بعدی، کلیه پیش فرضهای قضاوتی بایست کنار گذاشته شده و یک رویکرد عینی و کیفی جهت فهم ماهیت کودک همسری اتخاذ میشد که با چهارچوب قانونی، فرهنگی و دینی نواحی روستایی ایران همخوان بود. این امر در اقتباس فهمی بی طرفانه و غیر متعصبانه از کودک همسری حیاتی بود. در اینجا هدف دستیابی به عمق معنای ازدواج کودکان با تمامی پیچیدگیهای ذاتیاش میباشد.
یک رویکرد کیفی، تبیینهای توصیفی و واقعیات مستقلاٌ اثبات شده مورد بحث قرار گرفته اند. استانداردهای اخلاقی مانع از گزینش متعصبانة تصمیمات در روند برنامه های تحقیق بود. در رویکرد ما، شیوه ارزیابی مسائل نه یک رویکرد حقوق بشرانه بلکه یک رویکرد مسأله محور و تجربی بود.
با این حال با وجود ملاحظات مربوط به جمع آوری داده ها، مطالعة ما محدودیتهای خاص خود را داراست. در مطالعات کیفی عینیت همواره یک مسأله بوده و گاهاٌ برخی تعصّبات به صورت اجتناب ناپذیری از جانب محقق اعمال میگردد. محدودیتهای زمانی و مالی نیز به این معناست که حجم نمونه بایست کوچک باشد، یعنی یافتههای تحقیق در خطرِ تعمیم ناپذیری بوده و ممکن است نمایانگر جمعیت بزرگتر ایران نباشند. با این حال تمامی تلاشها بر این بوده که تا حد ممکن از دخالت تعصبات جلوگیری شود.
روش سخت گیرانه و مشارکتیای که سؤالات تحقیق به وسیلة آن طراحی شد غنی و آگاهی بخش میباشند. به شرکت کنندگان، محرمانه بودن اطلاعاتی که ارائه میدهند تضمین شد و مکانی امن و دوستانه برای ایشان فراهم شد که در آن به سهیم شدن تجربیات شخصی و خصوصی و دیدگاه هایشان با ما بپردازند. در خصوص فردیت شخصی پاسخگویان نویسنده که خود سخنگوی بومی آن منطقه بوده، سخنان و اظهارات پاسخگو را فهم و به دقت هر چه بیشتر ترجمه کرده است.
در سراسر مطالعه، یافتهها صرفاٌ بر اساس گفتههای دقیق شرکت کنندگان بوده و نقل قولهایی از ایشان در سراسر گزارش ذکر شده است. این بیانات جهت واجوییِ واقعیات زندگی کودک عروسان مورد استفاده قرار گرفته تا اعتبار و اصل اصالت تحقیق را برآورده سازند. این نقل قولها دامنهای از مضامین را در بر میگیرند؛
از جمله فهم دختران از علل و نتایج ازدواج کودکان و دستیابی آنها به اطلاعات و خدمات. نقل قولها علاوه بر این اطلاعات، روایاتی غنی را شکل داده و بصیرتی خاص به درون زندگی مردم، فهم ایشان، رفتار مذاکره پذیر و روابط قدرت ضمنی را فراهم میسازند. آنها از دیدگاه این تحقیق، یک فرصت منحصر به فرد برای بحث و بررسی موضوعات حساس هستند. روایات روشنگرانه برای انتقال ماهیت هر زمینهای انتخاب شده و در سراسر نسخة حاضر به عنوان مثالهایی از مباحث کلی گنجانده شده اند. در این مطالعه در کنار بررسی فهم کودک عروسان از عمل ازدواج کودکان، جزئیات اثرات کودک همسری بر زندگی روزمرة دختران نیز ارائه شده است.
این مطالعه در عمل یک رویکرد نخستین است که به خفقان و سکوتِ پیرامون ازدواج کودکان و بازماندگانش صدا میبخشد. چنین چهارچوبی یک فرصت نادر جهت بیان رنجها و دردهایی بود که هرگز به رسمیت شناخته نشده یا شنیده نشده بودند. بدین منظور پرسشنامهای با سؤالهایی با پایانِ باز فراهم شدند تا پاسخگویان برای بیان هرآنچه که مهم میانگاشتند آزاد و راحت باشند.
رویکرد روش شناختی به کار گرفته شده در این تحقیق که برگرفته ازکتاب طنین سکوت است یک روش کیفی در مقیاس کلان بود. ازآنجا که تحقیقی پیش ازاین دراین باره در دسترس نبود که بتوان به آن رجوع کرد یا شیوة شناخته شدهای در ایران به عنوان یک تحلیل تطبیقی به کار گرفته نشده بود، روش شناسی مطابق و همخوان با پدیدة موردنظر وجود نداشت که این امر نیاز به یک مطالعة تطبیقی از مناطقِ دارای نرخهای بالای رواج ازدواج کودکان در داخل ایران را ضروری میکرد تا در فهم شباهت ها و تفاوتها به ما کمک کند.
تحلیلهای جامع اضافی دیگری جهت تلاش برای فهم کامل تر علل و خطرات ازدواج زود هنگام کودکان ضروری است.
استانها با تحلیل دادههای جمعیت شناسی موجود در خصوص آمارهای ازدواج در یک دهة اخیر انتخاب شدند. شایان ذکر است که ترتیب قرار گرفتن این استانها در لیست موردنظر این تحقیق با فهرستهایی که توسط دولت منتشرشده است، یکسان نیست زیرا فهرست بکار گرفته شده در این مطالعه با انتخاب استان هایی صورت گرفته که بالاترین آمار کودک همسری را داشته اند و در طول این ده سال بیشتر از بقیه استانها تکرار شده اند. بر این مبنا هفت استان مذکور عبارتند از:
- خراسان رضوی 2. آذربایجان شرقی 3. خوزستان 4. سیستان و بلوچستان 5. آذربایجان غربی 6. هرمزگان و 7. اصفهان.
زمینه و عوامل مرتبط و تعیین گر در ازدواج زودهنگام کودکان کودکان طی ده سال گذشته در سه گروه سنی انتخاب و طبقه بندی و ترسیم شدند که عبارتند از کمتر از 10 سال، 10 الی 14 و 15 الی 19 سال.
جدول 1. رتبه بندی شهرهای کشور به میزان نرخ ازدواج، بر مبنای جنس و سن
وسعت نواحی تحت پوشش این مطالعه، ملاحظات زمانی و مالی و همچنین محدودیتهای بودجه ای، به کارگیری نمونهگیری خوشهای را کارکردی میساخت. با استفاده از این شیوه، چندین شهر واقع در شمال، جنوب، شرق و غرب هر استان برای پوشش اولین خوشه انتخاب شدند. مطابقاً چندین روستا از هر شهر جهت قرار گرفتن در خوشه دوم انتخاب شدند.
تعداد مصاحبههای هر استان بر مبنای رتبهاش در جدولِ 10 سالة طبقه بندی استانها تعیین شد. بدین جهت تمامی مناطق مورد بررسی شمار متفاوتی از مصاحبهها را ملزوم میداشتند. اگرچه پرسشنامة به کار گرفته شده در هر منطقه یک نسخه محلّی شده و بومی از پرسشنامههای پیمایش جمعیتی و سلامت بود، اما بیشتر بخشهای آن محقق_ساخته بود.
دادههای پیمایشی به دست آمده از پرسشنامة خانگی DHS برای ارزیابی سطوح ازدواج کودکان مورد استفاده قرار گرفتند تا همچنین تحلیل بسط یافته تری از اینکه چگونه ازدواج زود هنگام کودکان با شاخصهای تعیین گر خود همبستگی پیدا میکند به دست میدهد. DHS پیمایشهای خانگیِ معرف ملّی هستند که جهت اندازهگیری سلامت و وضعیت تغذیة زنان و کودکان در کشورهای در حال توسعه طراحی شده اند.
پرسشنامههای DHS به عنوان مجموعههای بی نقص و سازمان یافتة سؤالات، دارای حداکثر اعتبار استاندارد و روایی تعریف شده اند. با این حال با عطف به تفاوتهای خاص فرهنگی و تنوعاتی که در هر ناحیه موجود بود، اِعمال تغییرات و تنظیم سؤالها در مناطق مورد بررسیِ ما الزامی مینمود. برای استفاده از سؤالات استاندارد DHS در این تحقیق، انجام تعدیلهای سازگار فرهنگی برای ترجمه پرسشنامه به زبان محلّی ضروری بود.
گویههای ساختار یافته در پرسشنامه با موضوعات زیر آورده شدند: پیش زمینة پاسخگو، ازدواج، تصمیم گیریهای ازدواج، باروری زنان، باروری مردان، نگرشهای جنسیتی، مواجهه با پیامهای پیش گیرانة ازدواج کودکان، خشونت جنسی زنان، خشونت خانگی مردان. پرسشنامه بر میزان رواج و علل ازدواج کودکان در مناطق مورد مطالعه تمرکز داشت.
پرسشنامة مذکور، تنها در مصاحبه با افراد محلی مورد استفاده قرار گرفت. مطالعه همچنین شامل مصاحبه با مسئولین، شخصیتهای حکومتی، دینی و رهبران محلی هم بود. سؤالات مطرح شده به تناسب اینکه فرد مصاحبه شونده در چه زمینهای تأثیرگذار و مطّلع بود، بر حوزههای خاصی متمرکز میشد و روند مصاحبهها به لحاظ ساختاری متفاوت بود.
در حین اولین مرحله نقشهبرداری و غربالگری تمامی نواحی، مصاحبههایی با افراد مطلع محلّی و شبکة همکاران ترتیب داده شد تا درک روشن و عمومی تیم پژوهشی را در خصوص استانِ مورد بررسی بالا برند. در بخشهای دیگر گزارش این امر به عنوان مراحل غربالگری مشاهدهای مورد بحث قرار گرفتهاند. در سراسر قسمتهای زیر اطلاعات مربوط به هر استان به چند بخش مختلف تقسیم شده اند:
محدودة جغرافیایی: این بخش اطلاعات عمومی در مورد نواحی را فراهم میکند و بحثهای وضعیت سیاسی، فرهنگی، جمعیت شناختی و اجتماعی هر منطقه و همچنین رتبه و درجهاش در میزان رواج کودک همسری را به پیش میکشد.
تحلیل زمینه ای: دانش در خصوص هنجارهای اجتماعی و رسومِ هر نقطة جغرافیایی خاص در این بخش پرداخته شده است. با موشکافی دادههای حاصله از پرسشنامه، سومین و آخرین بخش به نتایج تحلیلی و آمارهای توصیفی و استنباطی کار میدانی اختصاص یافته است.
مهریه موضوع مهمی در زمانبندی ازدواج کودکان است. کودکی و جوان بودن به عنوان عاملی تعیین میشود که ارزش عروس را بالاتر میبرد. یک دختر جوان زمان بیشتری برای وقف کردن و فرزند آوری برای خانواده جدیدش دارد. این مبادلات مالی باعث میشود که حجم زیادی از پول در این میان دست به دست شود. اغلب این دختران در وصلتهای زناشویی به اغنیا فروخته میشوند و سرنوشت وهم آوری از تجاوز زناشویی، خشونت و سرکوب را تجربه میکنند(CARE، 1394).
میزان مهریه ممکن است در شرایط مختلف متغیر باشد. برای مثال در برخی مناطق مهریه بستگی به شناخت از خانوادة داماد دارد. اگر داماد فردی غریبه و خارج از طایفه باشد، مهریه بالاتر از زمانی است که وی یکی از عموزادهها است. به طور کلی، صرف نظر از میزان مهریه، این هزینه به شکل پول یا طلا به ندرت به عروس پرداخت میشود.
در برخی طوایف بخشی از پول قبل از ازدواج به خانوادة دختر پرداخت میشود و بخش دیگر آن، که در اصل متعلق به شخص عروس میباشد، تقریباً هرگز به وی داده نمیشود. مطابق قوانین اسلامی این مهریه بایست عندالمطالبه بوده و به محض درخواست زن از شوهر، به وی پرداخت گردد، اما واقعیت تلخ این است که وی سهم حقوقی و شرعی خود یعنی مهریه را تنها زمانی دریافت میکند که تقاضای طلاق کرده و قانون مرد را ملزم به پرداخت آن کند.
از طرفی شیوهای که در آن اجزای جامعه شکل گرفته شامل زندگی در قبیلهها و متعلقات سبک زندگی خویشاوندی است. زوجهایی که زندگی زناشویی شان را با تکیه بر منابع خانوادگی و حمایت عاطفی و مالی آغاز میکنند سیستم سلسله مراتبی خویشاوندی و پذیرش بی چون و چرای پدرسالاری را با زندگی درکنار والدین خانواده داماد ادامه میدهند. بعنوان یک رسم در برخی از قبیله ها، تا زمانی که پسرِ جوان تر نامزد نکرده باشد، پسر بزرگتر که ازدواج کرده است نمیتواند از والدین خود جدا شود و با آنها زندگی خواهد کرد.
این انطباق اجتماعی، که ریشه در سنتهای مذهبی، شیوههای اجتماعی، عوامل اقتصادی و تعصبات دارد، منجر به وابستگی مداوم و عدم وجود قدرت در زن و شوهرهای جوان میشود. از آنجایی که ازدواجها بیشتر در خانواده برنامه ریزی میشود، عروس بسیار جوانی که با خانواده شوهرش زندگی میکند مسلّماً بخشی از فرایند تصمیمگیری نیست.
تقریبا تمامی پاسخگویان در این مطالعه ذکر کردند که رسم ازدواج ناف بری یا برای خودشان، بستگانشان یا یکی از کسانی که میشناختند، صورت گرفته است. این رسم فراگیر به این معناست که دو نوزاد با رضایت والدینشان به نامزدی هم درمی آیند و قرار بر این است زمانی که بزرگ شدند باهم ازدواج کنند.
رواج این پدیده به طرز چشمگیری در همة روستاهای مورد بررسی بالا بود. تقریباً تمامی پاسخ دهندگان به این سنت پایبند بودند. اگرچه شریک ازدواج زمانی که طفل هستند برای افراد انتخاب میشود، با وجود این دختر و پسر جوان همانطور که بزرگتر میشوند میتوانند ازدواج با شریک از پیش تعیین شده شان را رد کنند.
منطق این عمل حفاظت از آینده بچهها و تضمین ازدواج آنهاست. همان طوری که توسط افراد مطّلع محلی گفته شد، فرد میتواند این وصلت نانوشته را در بزرگسالیاش لغو کند و تصمیم بگیرد که با کس دیگری ازدواج کند. بر اساس پاسخهایی که از خود پاسخگویان شنیدیم رد کردن ازدواج چیزی ست که معمولاً اتفاق میافتد.
حق شکستن این پیمان توسط جامعه به فرد داده شده ولی به طور عمومی امری تقبیح شده است، زیرا نگهداشتن چنین پیمانهای خانوادگی و قبیلهای بسیار مهم تلقی میشود. در واقع هنگامی که ازدواج در داخل خانواده برنامه ریزی میشود، هیچ ضرورتی برای ثبت آن وجود ندارد. خانوادهها به وضوح نیازی به اصرار برای ازدواج قانونی احساس نمیکنند.
دخترانی که که در کودکی ازدواج میکنند، در معرض خطرات خشونت از جانب شوهرانشان یا خانواده شوهرشان قرار دارند. آنها در مقایسه با دخترانی که بعدها ازدواج میکنند، مداوماً در معرض کتک و تهدید قرار میگیرند. در این میان هر چه شکاف سنی میان دختر و شوهرش بیشتر باشد، احتمال تجربة خشونت جنسی و زناشویی نیز بالا میرود(دختران نه عروسان، 1393).
مطالعات دیگری همبستگی میان تفاوت شکاف سنی و پیامدهایش را نشان داده اند؛ هرچه دختر در زمان ازدواجش جوان تر میبود، شکاف و تفاوت سنی میان او و شوهرش نیز عمیق تر بود (طرح بریتانیا، 1393).
این فاصلة سنی معمولاً دختران را در مقابل خشونت خانگی و تجاوزِ زناشویی آسیب پذیر میکند. حتی دخترانی که امکان طلاق گرفتن از شوهر متجاوزشان را دارند نیز شکننده و آسیب پذیر هستند زیرا قدرت کسب درآمد، تحصیلات و حمایت مالی اندکی دارند. گروههای حقوق بشری مواردی را گزارش داده اند که دختران پس از تلاش برای فرار از وصلت مورد سوء استفاده قرار گرفته اند. عروسان نیز اگر در چنین سنین پایینی بیوه شوند، خود را بی دفاع و بدون هیچ حمایتی مییابند که بدین وسیله قادر به بزرگ کردن کودکانشان نخواهند بود.
نتایج پیمایش چالش های ازدواج زود هنگام
شکل یک رواج ازدواج زودهنگام در ده سال اخیر در استان خراسان رضوی را نشان میدهد. همانطور که مشخص است ازدواج کودکان در آن منطقه هنوز رایج ولی تمایل به چنین ازدواجی رو به کاهش است. میانگین ازدواج کودکان در میان دختران نسبت به پسران زیادتر میباشد.
نمودار1ازدواج زیر سن 18 سال در دهه گذشته دراستان خراسان رضوی
برخلاف کاهش اندک در ازدواج زودهنگام کودکان، با افزایش نرخ طلاق در این استان در مقایسه با یک دهه گذشته مواجه هستیم.
نمودار 2 طلاق زیر سن 18 سال در دهه گذشته در استان خراسان رضوی
تحلیل دقیق هر دوی نمودارهای فوق نشانگر این است که ازدواج زود هنگام کودکان تأثیر ژرف تری بر روی دختران دارد تا پسران. باوجود اینکه پسران نیز در معرض ازدواج زود هنگام قرار دارند، بدون هیچ تناسبی تحت تأثیر پدیدة کودک همسری بوده و بیشترین قربانیانِ ازدواج کودکان هستند.
چنین اثراتی برای دختران ورای بلوغ و بزرگسالی است(بیگم، 1393). بسیاری از جنبههای زندگی شان توسط مردانِ مسن تری که آنها را تنها خدمتکاران خانگی و جنسی میپندارند، کنترل میشود. هرچه تفاوت سنی بالاتر باشد، احتمال بی قدرتی دختران و خطرات خشونت، سوء استفاده یا استثمار آنها بیشتر خواهد بود. گاهاً مشکلات دختران زمانی آغاز میشود که با بچههایشان وارد خانهای میشوند که در آن مدام توسط شوهرانشان ترک میشوند (مرکز بینالمللی تحقیق برروی زنان، 1386: 10).
از غالبترین نیروها، مفاهیم مرد سالارانه و میل به انقیاد زنان جهت کنترل امیال جنسی آنهاست. مسئلة پیچیدة ازدواج کودکان ریشه در نابرابری جنسی و باور به مادون بودن زنان و دختران نسبت به مردان و پسران است. فقر، کمبود تحصیلات، اعمال فرهنگی و ناامنی، وجود کودک همسری را تشدید و تقویت مینماید زیرا دختران به اندازة پسران ارزشمند محسوب نشده و به عنوان باری بر دوش خانواده شان دیده میشوند. ازدواج با یک دختر جوان در سنی پایین میتواند به عنوان راهی برای تخفیف مشقّتهای اقتصادی، با حواله کردن این بار به شانة خانوادهای دیگر تلقی شود (تامسون، 1382).
مشابهاً، نرخهای طلاق نیز در میان دختران جوان در مقایسه با پسران به خاطر همان عوامل چندگانهای که بر شمار مشکلات اجتماعی دختران میافزاید، رشد پیدا کردهاند. شمار زیادی از ازدواجها در سنین خردسالی به طلاق در سن خردسالی کشیده شده اند.
دخترانی که جوان ازدواج میکنند بیشتر محتمل به طلاق در سنین پایین میباشند. کودک عروسان همواره فاقد قدرت و وابسته به شوهرانشان هستند. سالانه نرخهای طلاق رو به افزایش نهاده اند و این امر دختران را با مشکلات بیشتر اجتماعیمواجه کرده است؛ مشکلاتی که به عنوان یک کودک بیوه یا کودک مطلقه قادر به دست و پنجه نرم کردن با آن نیستند. مسئولیتهایی که دختر بچه در تبدیل شدن به “همسر”، سپس “مادر” و سپس “بیوه” به دوش میکشد فاجعه بار است.
این دختران در صورتی که شوهرانشان ترکشان کند، بمیرد یا طلاقشان دهد، نسبت به فقر پایدار آسیب پذیرترند. با این وصف که دختران در ازدواج زود هنگام به طرز قابل توجهی از شوهرانشان کوچکترند، زودتر هم بیوه شده و با چالشهای اقتصادی و اجتماعی به مدت مدیدی از زندگی شان رو به رو خواهند شد. ابعاد این مسئله با افزایش جمعیت جوان در کشورهای در حال توسعه دامن گیرتر میشود (یونیسف، 1392).
علاوه بر این چون ازدواج کودکان یک قرارداد اتحاد درون خانوادهای محسوب میشود، شکستن آن –یعنی طلاق- میتواند عواقب جدیای برای خانوادهها و برای دختر داشته باشد. حتی دخترانی که امکان طلاق گرفتن از شوهر سوءاستفاده گر یا بدرفتار خود را دارند نیز در خطرند زیرا قدرت کسب درآمد، تحصیلات و حمایت مالی اندکی دارند.
نمودار 3 نرخ ازدواج کودکان در خراسان رضوی در بازه ی ده ساله
بررسی نسبت ازدواج زودهنگام کودکان در دهة اخیر حاکی از این است که سهم ازدواج کودکان در مجموع ازدواجهای هر ساله، همواره بیش از 35درصد را نشان میدهد. این حقیقت، بازتابی از هنجارهای فرهنگیای است که در درون یک سیستم اجتماعی زاده میشوند تا به موازات کودک همسری پیش روند. با این حال، همچنان که یافتههای جدول سوم نشان میدهد، این عمل در سراشیبیِ کاهش قرار گرفته است.
مطابق با جدیدترین گزارش مرکز آمار ایران، طی پاییز سال گذشته (۹۹)، ۷۳۱۷ ازدواج دختر بچه ۱۰ تا ۱۴ ساله و پنج ازدواج پسر بچه کمتر از ۱۵ سال به ثبت رسیده است. مطابق با این گزارش در پاییز ۹۹ آمار ازدواج دختران کمتر از ۱۰ سال صفر است. همچنین در همین بازه زمانی ۳۶۹۵۲ دختر ۱۵ تا ۱۹ ساله و ۵۱۳۹ پسر ۱۵ تا ۱۹ ساله ازدواج کرده اند.
پیش زمینه چالش های ازدواج زود هنگام
اکثریت پاسخگویان در فاصلة سنی 25 الی 30 ساله قرار داشتند. در این بازة سنی 82درصد را زنان و 18درصد را مردان تشکیل میدادند که با شیوة نمونهگیری تصادفی انتخاب شده بودند. 52.5درصد از ایشان هم اکنون ازدواج کرده و 42.5درصد مجرد و 5درصد از آنها مطلقه بودند. 42درصد از افراد همراه زن یا شوهرشان و 40درصد از آنها با خانواده همسرشان زندگی میکردند. پاسخگویان دامنه متنوعی از ملّیتها را تشکیل میدادند؛ یعنی فارس (55درصد) ، ترک (35درصد)، کرد (5درصد) و افغان (5درصد). میانگین سن شروع وظایف دینی در میان 65.5درصد از پاسخگویان سن 9سالگی بود.
ازدواج کودکان به مجموعهای از پیامدهای منفی برای دختران خردسال ارتباط داده شده است و این امر در هیچ جای دیگری به اندازة مقولة تحصیلات خود را نشان نمیدهد. ازدواج کودکان دستیابی دختر بچهها را به تحصیلات و آموزش سلب میکند، این بیانات به شدت مستند بوده و قابل اثبات میباشند. کودک همسری مغایر با به مدرسه رفتن دختران و حقِ تحصیل آن هاست که خود لازمة رشد فردی و سهم اثرگذار آنها در بهبود و سامان آیندة جامعه میباشد.
دختران معمولاً زود از مدرسه بیرون کشیده می شوند و رشد و توسعة آموزشی آنها به پایان میرسد. کمبود تحصیلات در میان دختران آنها را ضعیف و آسیب پذیر مینماید. ترک تحصیل به خاطر ازدواج، فرصتهای وی را برای تبدیل شدن به فردی خود-متکی و مستقل میکاهد. دخترانی که در خردسالی ازدواج میکنند، بیشتر احتمال میرود که در سنین پایین نیز طلاق داده شوند.
تحقیق نشان داده است که 27 درصد از قربانیان ازدواج زودهنگام هنوز در حال تحصیل هستند و ازدواج دلیل عمده ترک مدرسه برای 45 درصد از افراد بود تا بتوانند کارهای خانه داری و وظایف بچه داری را به انجام برسانند. اکثریت پاسخگویان تنها تحصیلات ابتدایی داشتند و تنها 10 درصد از آنها این شانس را یافته بودند که تحصیلاتشان را تا کلاس دوازدهم (پایان دبیرستان) ادامه دهند. در 57.1 درصد از موارد زن قبل از ازدواج به مدرسه میرفته است، و در 74.1 درصد موارد به وی قول ادامة تحصیل پس از ازدواج داده شده بود اما این امر در واقعیت تحقق پیدا نکرد.
تحلیل و بررسی جامع دختران و پسران کم سن و سال چندین حقیقت را آشکار مینماید. ازدواج برای دختران جوان زیر 18 سال بسیار بالاتر از میزان ازدواج پسران در همین سن است، اما همان طورکه در نمودار مشخص است، در یک دورنمای ده ساله روند نزولی آن انتظار میرود.
نمودار 4 فراوانی ازدواج زیر 18 سال در استان خوزستان
برخلاف ازدواج زودهنگام که در طولانی مدت رو به کاهش است، سنین طلاق هر سال کودکان بیشتری را هدف قرار میدهد. هرساله شمار بیشتری از کودکان در گروههای سنی زیر 18 سال طلاق میگیرند و کودک بیوه به حساب میآیند. در این جا نیز، دوباره این مسأله زنان را بیشتر از مردان قربانی میکند. دختران آسیب پذیر و مطلقة زیر 18 سال بیشتر از پسران خردسالِ مطلقه دیده میشوند.
نمودار 5 فراوانی ازدواج زیر 18 سال در استان خوزستان
راهکارها و نتایج چالش های ازدواج زود هنگام
ازدواج زودهنگام کودکان یک پدیدة جهانی و شناختهشده است که در سالهای اخیر آگاهی و شناخت از اثرات مخرب آن توجه تعداد بسیار زیادی از محققان و رهبران دنیا را به خود جلب کرده است. ضدیت بینالمللی و محکومیت ازدواج زودهنگام کودکان وضوح و جهتگیری روشنتری یافته است.
جامعه بینالمللی برنامة توسعة پایدار جهانی را در تعویق اثرات زیانبار ازدواج زودهنگام کودکان تأثیرگذار شمرده است. در ساختار “اهداف توسعه هزاره مصوب سال 1382 هدف دگرگونیسازی جهانمان: سازوکار سال 1409” برای توسعه پایدار در سال 1394 توسط سازمان ملل مطرح شد تا در ریشهکنسازی فقر و رسیدن به توسعه جامع تا سال 1409 کمک کنند.
در بین 17 هدف توسعه پایدار و 169هدف زیرمجموعه ی آنها، هدف 5-3 “زدودن تمامی اعمال آسیبزا ازجمله ازدواج اجباری و زودهنگام کودکان و ناقصسازی اندام جنسی زنان”، هدف زیرشاخهای 5 “رسیدن به برابری جنسی و توانمندسازی تمامی زنان دختران و زنان” را شامل میشود (اکپات، 1394).
بااینحال، آنچه در میان بحثها و مناظرات ازدواج کودکان ناگفته مانده، سکوت گوشخراش در مورد وقوع و رواج این رسم در ایران است. در جامعه ایران علیرغم اقدامات و خطمشیهای بسیاری که در این زمینه صورت گرفته، هنوز بسیاری از آنها ناشناخته و بسیاری دیگر مسکوت ماندهاند.
در ایران بسیاری از والدین بهواسطة هنجارهای جنسی و اجتماعیِ از پیش تعیینشده، فقر یا بحرانهای انسانی ترغیب به پیروی بیچونوچرا از رسوم ازدواج زودهنگام کودکان شدهاند. هدف از این کتاب معاضدت به درک و آشکارسازی کودک همسری در ایران بوده است. این تحقیق سعی دارد بخشی از تعهد جهانی جهت متوقفسازی ازدواج کودکان در تمامی اشکال آن باشد. ادبیات تحقیقیِ ایران در خصوص ازدواج کودکان کاملاً حاشیهای باقیمانده است.
این کتاب با تحلیل مفهومی واقعیات زندگی کودک عروسان که بهاجبار وارد وصلتهای زناشویی شدهاند، مروری توصیفی از ازدواج کودکان و اثراتش را فراهم میکند.
یافتههای این مطالعة جامع ترین و بزرگترین تحقیق جغرافیا محور بر حول محور هفت استان عمدة رواج ازدواج کودکان دال بر این است که ایران خاستگاه اِعمال کنندگان کودک همسری ست. این رسم بهعنوان یک نهادِ تکریم شدة اجتماعی و جهانی تعریفشده است که نهتنها در مناطق شهری و روستایی رواج داشته، بلکه در حقیقت به اتفاقی روزمره در مقابل هنجارهای جنسیِ نهفته در فرهنگ و کلیشههای جنسی تبدیلشده است.
دلالتهای ازدواج زودهنگام دختران فراتر از به دام افتادن بیرحمانة این دختران خردسال در هنجارهای فرهنگیِ آسیبزاست، زیرا ازدواج زودهنگام کودکان اثرات چشمگیر اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و سلامتی را در پی دارد که نهتنها توسعة پایدار جهانی را به تأخیر میاندازد بلکه نسلهای آینده را نیز تحت تأثیر خود قرار میدهد.
اگرچه درصد کلی ازدواج کودکان در جامعه در مقایسه با نسلهای پیشین کاهشیافته، سن ازدواج در برخی از شهرستانها و شهرهای بزرگتر ایران به طرز قابلملاحظهای بالا رفته است. این امر میتواند تا حدودی به این دلیل باشد که به تأخیر انداختن ازدواج به اتمام تحصیلات دانشگاهی، یافتن شغل یا صرفاً لذت بردن از دوران جوانی ختم میشود. با در نظر داشتن اینکه زندگی مدرن همواره تعامل میان دو جنس را دربرمیگیرد، دختران و پسران جوان در ارتباط بیشتری با یکدیگر بوده و بسیاری از آنها تصمیم میگیرند که ازدواجشان را به تعویق بیندازند.
اولین اصل عمده، توجه به ذات پژوهش است که یک ماهیتِ مسأله محور میباشد. جهت و ارزش هر پژوهش اجتماعی به میزان ارتباطش با مسائل و مشکلات واقعی بستگی دارد. ازدواج زودهنگام کودکان و ناقصسازی اندام تناسلی زنان هر دو به یک بستر فرهنگی عمیق در جامعه ایرانی گرهخوردهاند (جایی که ختنه کردن زنان به وجود آمد) و بنابراین موضوعات مسأله محوری بوده که مستلزم صرف زمان و تلاش زیادیاند. با در نظر داشتن اینکه پردازش به تحقیقات مسأله محور و متغیر علوم اجتماعی از اهم ضروریات است، راهکارها و راهحلهای ما تبع آن نیز بایست انعکاسی از ماهیت مسأله خیز پدیدة ازدواج زودهنگام کودکان باشد.
چنانکه موضوع ازدواج کودکان منحصراً بر روی جامعه ایران تمرکز داشته، هر قدم که در راستای این تحقیق برداشتهشده بهدقت محلّی شده و در هماهنگی با خصوصیات ویژة فرهنگ ایرانی قرارگرفته است. بر اساس نتایج یافتهها، اطلاعات بومیشده و مشخصی هماینک در اختیار هر بخش از نواحی موردبررسی قرار دارد. جهت تحلیل کودک همسری در حوزه زندگی اجتماعی از پرسشنامههایی بهعنوان ابزار تحلیل در خصوص حوزههای اجتماعی زیر استفاده شد:
پیشزمینة فردی، بعد خانواده و وضعیت آن، باورهای دینی، سطح وابستگی به ازدواج کودکان، وضعیت دینی والدین، سطح تحصیلی، اطلاعات باروری پاسخگویان زن و مرد، هنجارهای ازدواج، ثبت آن، رسوم زناشویی، سطح قرار گرفتن در معرض پیامهای پیشگیری از کودک همسری، نگرشهای جنسیتی خانواده و تصمیمگیریهای فردی، تجربه خشونت جنسی زنان و تجربه مردان از خشونت خانگی. از این منظر یافتههای تحقیق در مورد اثرات ازدواج زودهنگام کودکان بر شرایط اجتماعی بهصورت تصویری درآمده که زمینه را برای ارائة توصیههای منسجم و فعالیتهای اصلاحی فراهم مینماید.
این منابعِ اطلاعاتیِ ارزشمند برای برجستهسازی نواحیِ بهبودیافته در تمامی استانها موردنیاز است. همانطور که قبلاً گفته شد، ازدواج زودهنگام کودکان تنها در بافتهای فرهنگ خاص خودش است که منطق و عقلانیت مییابد.
بدون در نظر گرفتن تمامی حوزههای اجتماعی ذکرشده در بالا، هر حرکتی به سمت بهبود و پیشرفت اتلاف منابع، زمان و سرمایه خواهد بود. جای تعجب است که سیاستگذاریهای مدیریتی یا جمعیت شناختی تاکنون در ریشهکنسازی ازدواج زودهنگام کودکان توفیق چندانی نداشتهاند، زیرا همواره غفلتی تأسفآور ولی ناخواسته به مسائل خاص محلی وجود داشته است.
ازاینرو هدف، فراهم ساختن اطلاعات دستاول برای دولت، سازمانهای غیردولتی، محققان، دانشگاهیان، فعالان اجتماعی و کسانی که مدافع برابری جنسی و توانمندسازی زنان و کودکان در جوامع مردسالار هستند است، تا بهوسیلة این دانش تصمیمات و خطمشیهای نوین و راهگشایی را اتخاذ نمایند. این مطالعه با پیشنهاد دادن مجموعه اقدامات مقابله گرانه، در پیِ آغازیدن مباحثات و فراخان به مقابله با ازدواج کودکان میباشد. علاوه بر این، این تحقیق خواهان شدت بخشیدن به بحثها و به جنبش درآوردن اقدامات محرک و تعهدسازی در حوزة نمایش بزرگتری ست.
ازدواج زودهنگام کودکان توسط مردمان محلّی مانند ابزاری برای نگهداشت افتخار و شأن خانواده حمایت میشود. به ازدواج کودکان بهعنوان پاسخی منطقی و هنجاری در مواجهه با مفاهیم جنسی و کنترل مردسالارانه در ایران تأکید شده است.
ازدواج زودهنگام کودکان نقض بافت اجتماعی حقوق کودک است. شناخت الزامآوری از ماهیت کودک همسری وجود دارد که به تحریف اساسی حقوق بشر و ممانعت از لذت بردن از حقوق و آزادیهای بنیادی میانجامد. مادامیکه برنامههای عملی جهت رفع این پدیده به جریان درنیایند، ازدواج کودکان یکی از موانع اصلی و عمدة احقاق حقوق بشر باقی میماند.
شمار کثیری از عاملان محلّی و بینالمللی حقوق بشر، جنبههای به هم مرتبط ازدواج کودکان را رویکردهای موضوعی متنوعی میدانند که توسط والدین و جامعه اتخاذ میشوند. دولت بهشخصه توجهی به این پدیده نکرده و خود از ادامه دهنگان آن به شمار میآید. جایگاه غالب ازدواج کودکان در زنجیره نابرابری جنسیتی تحت تأثیر فقر، توقعات اجتماعی، خشونت فرهنگی و جنسی، هنجارهای ضمنی، کلیشههای جنسی، فشار اجتماعی و سختیهای خانوادگی همچنان تداوم مییابد. تغییر این وضعیت نیازمند سیاستگذاریهای جدید و یافتن راهکارها و قبول هنجارهایی است که بازتابی از برابری جنسیتی باشند.
ازدواج زودهنگام کودکان یک بیماری اجتماعی است و تمامی بیماریها را نمیتوان با یک روش یکسان تسکین و درمان کرد. ازدواج زودهنگام کودکان هم علت و هم معلولی از خشونت علیه کودکان است. قدرت مسلّط مردانه که امیال جنسی، باروری و شکلگیری کودک همسری را بهعنوان گزینهای برای فرار از فقر و خشونت بر مبنای جنسیت قرار میدهد، باید در نظر گرفته شود.
راهکار این پدیدة آسیبزا و مخرب باید بهقدر کافی انعطافپذیر باشد که بتواند تفاوتهای ظریف را و اینکه چگونه در قلمرو جغرافیای هر منطقه جواب مؤثر باشد، موردتوجه قرار دهد. دادههای کمّی و کیفی در مورد ازدواج کودکان جمعآوریشده و بر مبنای جنسیت، موقعیت جغرافیایی و پایگاه اقتصادی و اجتماعی و سایر عوامل کلیدی دیگر تحلیلشده است تا این فرایند را بازنمایی کند.
ریشهکنی ازدواج زودهنگام زمانی محقق خواهد شد که اطلاعات بهروز در دسترس ارگانهای حکومتی و مسئولینی که میتوانند تصمیمات عاقلانه و خطیری برای جلوگیری از ازدواج زودهنگام بگیرند، قرار گیرد. متأسفانه آنچه فقدان آن از لحاظ تاریخی در این میان احساس میشود مطالعات دانشگاهی و تحقیقاتی است که در اختیار سیاستمداران دولتی قرار گیرد.
یافتههای تحقیقات و نتایج بررسیها را میتوان در مدل تحلیلی ذیل خلاصه کرد که روابط میان چندین متغیر مستقل و محرکِ ازدواج کودکان را نشان میدهد. پیامد ازدواج کودکان بهعنوان یک متغیر مستقل جدید، که متغیرهای وابستة دیگری را شکل میدهد در سمت راست مدل نشان دادهشده است. جنسیت و محل سکونت (شهر یا روستا) بهعنوان متغیرهای کنترل در نظر گرفتهشدهاند.
واکنش به ازدواج کودکان ممکن است به لحاظ جغرافیایی و فرهنگی متفاوت باشد. آنچه ممکن است در برخی استانها به طرز مؤثری عملی شود، میتواند این پدیده را درجاهای دیگر تشدید نماید. آنچه در یک قومیت و فرهنگ قابلقبول تلقی میشود ممکن است درجاهای دیگر درست به نظر نرسد.
برای مثال روشهایی که پیامهای پیشگیرانه در مورد ازدواج کودکان به مردم منتقل میشد بر اساس منطقه متغیر مینمود. یک سیاست همهجانبه و هماهنگ باید خصوصیات منحصربهفرد هر فرهنگ را در نظر داشته باشد، زیرا رویکردی که در تمامی تنوعات فرهنگی کارا باشد یافت و محقق نمیگردد. این امر انعطافپذیری و سازگاری را میطلبد. وقتی یک برنامة منسجم عملی برای از بین بردن ازدواج کودکان تصویب میشود باید سیاستهای شناختِ تنوع و تفاوتها در پیشگرفته شود.
اگرچه بسیاری از پاسخگویان پیام پیشگیرانه در مورد ازدواج زودهنگام را از طرف هیچ منبع خدماتی و اجتماعی دریافت نکردهاند؛ اما درصدهایی از پاسخگویان بودند که پیامهای پیشگیرانه از طریق تلویزیون و رسانههای دیگر به گوششان رسیده بود.
دستگاه تلویزیون و تلفن همراه میتوانند ابزار تکنولوژیکی برقراری تماس اولیه را فراهم کنند، تکنولوژی و سینما بهطور گسترده مسئول رشد تغییرات نگرشی آشکار نسل جدید در خصوص اخلاقیات جنسیِ نهادی شده است. رسانه میتواند فرصت اختلاط دو جنس را در مدرسه بالا ببرد. بنابراین بسیار مهم است که نقش تلویزیون و رسانه را در هر ناحیة جغرافیایی جهت انتشار پیام پیشگیری ازدواج کودکان در نظر گرفت. برای مثال در استان خوزستان آبوهوای بسیار گرم باعث شده که ساعتهای کاری به صبحها و شبهنگام محدود شود.
اغلب مردم اوقات روزانة خود را در خانه به سر میبرند. در چنین موقعیتهایی گوش دادن به رادیو یا تماشا کردن تلویزیون فعالیت رایجی است که مردم بیشتر زمان خود را به آن اختصاص میدهند. پیام پیشگیرانه از ازدواج کودکان میتواند بهآسانی و بسیار مؤثر از طریق رسانه و برنامههای تلویزیونی به عموم مردم منتقل شود. بااینحال تاکنون تلویزیون یا شبکة رادیویی مستقلی که متعلق به دولت نباشد وجود نداشته است. آنچه در تلویزیون دیده میشود مجاز و مورد تأیید دولت است.
این پاسخهای حساس جغرافیایی میتواند در استانهایی همچون آذربایجان شرقی دیده شود که آبوهوای جغرافیایی آن سودآور و مناسب برای فعالیتهای کشاورزی، باغبانی و زنبورداری است. بنابراین مطابق مشاهدات بخش میدانیِ تحقیق، برخلاف خوزستان که ساکنانش به ماندن در خانههای خود تمایل دارند، روستاییان آذربایجان شرقی زمان بیشتری را در خارج از خانههای خود به سر میبرند.
درنتیجه ابزار کارآمدتر برای انتشار پیام پیشگیرانه از ازدواج کودکان میتواند آموزش و توانمندسازی سازمانهای غیردولتی یا مددکاران اجتماعی در مراکز بهداشتی باشد که به کار در روستاها مشغولاند. سایر استانها نیز باید درون چهارچوب خصوصیات جغرافیایی خود دیده شوند، زیرا ازدواج زودهنگام کودکان را نمیتوان با یک روش یکسان تشخیص، تجویز و درمان کرد.
یک مثال دیگر که در آن لازم است خصوصیات هر استان در نظر گرفته شود را در استان سیستان و بلوچستان میتوان دید. این استان دارای بافت شدیداً سنتی و مذهبی و هنجارهای اجتماعی ثابت بوده و تسلط قدرت تحمیلی دین عامل مهمی در شکلگیری و کنترل افکار جمعی ساکنان آن جامعه است.
بخشی از پاسخهای چندگانه و هماهنگ به ازدواج کودکان نیاز مبرم به حضور رهبران مذهبی را نشان میدهد. در هنگام انتشار پیام پیشگیرانة ازدواج کودکان به تودههای مردم، رهبران مذهبی نفوذ و اطاعت اجتماعی بالایی را در دست دارند. با توجه به اینکه دین ازدواج کودکان را در بسیاری از جوامع توجیه کرده است، رهبران و مقامات دینی نقش برجستهای در حفظ منزلت زنان در پرتو ادیان مربوطه و به چالش کشیدن انگیزة مذهبی برای کودک همسری ایفا میکنند.
ازدواج زودهنگام و ترک تحصیل وقایع توأمانی هستند که نقطه پایانی برای فرصت پیشرفت در زندگی دختران خردسال میباشند. یافتههای تحقیق در این زمینه حیرتآورند. اتفاقی که همزمان و ملازم با ازدواج کودکان روی میدهد ترک تحصیل از مدرسه است.
در یک خانوادة فقیر، ارزش ادامه تحصیل دختر مستقیماً با چشمداشت بهبود اشتغال و فرصتهای کسب درآمد مرتبط است. درنتیجه سطحهای پایین آموزش یا سواد و محدودیت استقلال اقتصادی آسیبپذیری دختران را افزایش داده است. آرزوهای یک دختربچه در حوزههای آموزشی و حرفهای ممکن است توسط نقشهای جنسیتی از پیش تعیینشده که میگوید یک زن محدود به دیوارهای داخلی یکخانه است تعیین شود. سرمایهگذاری بر روی تحصیلات دختران با اقتصاد خانوادههای فقیر در تضاد است. آنچه از داراییهای کمی که برای آینده دختران در دسترس است، بهجای آنکه روی گسترش آموزش و تحصیلات او سرمایهگذاری شود، صرف هزینههای عروسی و جهیزیهاش میگردد.
دلیل بنیادی اینکه چرا ازدواج زودهنگام کودکان در جامعه سنتی ایران تداومیافته جهانبینی مردسالارانه میباشد. این همان دلیلی است که کودک همسری را برای نسلها در فرهنگ ایران باقی گذاشته است. علیرغم اینکه اکثریت پاسخگویان (48 درصد) معتقد بودند که کودک همسری باید متوقف شود، هنوز بسیاری از مردم مصرّانه آن را اعمال میکردند. حتی در میان کسانی که آن را مردود میشمردند. ازنظر آنها اثرات زیانبار ازدواج کودکان هزینه کوچکی است که باید برای تبعیت از هنجارهای جامعه سنتی پرداخت.
زمانی که فقر عامل تعیینکنندة گرفتن تصمیمات خانوادگی ست ازدواج زودهنگام کودکان بهعنوان راهحلی عملی جهت کاهش مایحتاج مالی خانواده قلمداد میشود. فقر از راه میرسد و میتواند مانند یک نیروی قدرتمند والدین کودک را وادار کند تا با ازدواج زودهنگام پناهی برای کودکان خود بیابند. خانوادهها ازدواج در سنین پایین را هم برای خود و هم برای بچه بهتر و مفیدتر میدانند. احتیاجات دختران دیگر منابع ناچیز خانواده را خالی نگذاشته و یک فرصت برای زندگی بهتر را نصیب وی میکند.
ازدواج زودهنگام کودکان تبدیل به یکراه فرار از فقر و خشونتهای جنسیتی شده است. بنابراین والدین از کودک همسری بهعنوان ابزاری برای تسکین فقر استفاده میکنند و همچنان که در فصل سوم اشاره شد، در بعضی فرهنگها دریافت مبلغی پول در قبال ازدواج دختربچه یک امر عادی و نرمال است.
ازدواج زودهنگام کودکان در زمانی که جامعه در میانه کشمکشها و مخاصمات اجتماعی است بهعنوان یک مکانیسم دفاعی دیده میشود. زمانی که ناآرامیها یا فجایع طبیعی بر یک کشور اثر میگذارد، دختران اولین کسانی هستند که لطمه میبینند. همچنان که اخیراً در توافقنامة حقوق بشر بر آن تأکید شده است، این بحرانهای زیستمحیطی، اقتصادی و سیاسی است که آسیبپذیری کودکان را افزایش میدهد. شواهد بر این مبناست که رسم ازدواج کودکان با خشونت و مشقت اقتصادی تشدید میشود.
هنگامیکه شرایط اضطراری انسانی جوامع را مختل کند، بافت و ساختارهای اجتماعی محافظ کودکان از بین خواهد رفت. والدین به ازدواج دادن بچههایشان بهعنوان مکانیسمی برای دستوپنجه نرم کردن با این بلایا متوسل میشوند تا درجاتی از امنیت و رفاه را برای دخترشان خصوصاً درزمانی که خطر خشونت جنسی افزایش مییابد، تضمین کنند. احساس کمبود امنیت محرک کودک همسری ست.
ازدواج زودهنگام محافظ و پاسخی به احساس ناامنی ناشی از جنگ و درگیریهای داخلی میشود. چنانچه در نتایج تحقیقات دیده شد، در مکانهایی که درگیریهای داخلی، جنگ یا کشمکشی وجود داشت ازدواج کودکان دروازهای به زندگی امنتر برای کودک در نظر گرفته میشد.
قشربندی اجتماعی خود به ازدواج کودکان شکل میبخشد. در برخی از روستاها مالکیت آب یک نشانة تمایز و قشربندی اجتماعی است و در برخی جاهای دیگر کشت پسته. در روستاهایی که ساکنین در اقشار بالاتر اقتصادی قرار داشتند، نرخ ازدواج کودکان با افزایش روبهرو میشد. این تمایز اقتصادی به کودک همسری بهمنزلة ابزار طبقهبندی اجتماعی دامن میزند. خانوادهها ترجیح میدهند فرزندانشان با افرادی در طبقة اقتصادیِ خود ازدواج کنند تا سلسهمراتب نظم، قدرت و رفاه را حفظ کنند.
اعتقادات مذهبی باور به مقدس بودن ازدواج را آفریدهاند. دستورات دینی اغلب ترجمان هنجارهای اجتماعی و قانون عادی و مرسومی میشود که ثمره استانداردهای درونی شدة اعتقادات، رفتارها و نگرشهاست.
رسوم نامناسب رایج و هنجارهای جنسیتی، فرهنگی و اجتماعی که در جوامع ایرانی وجود دارد، به نگهداشت رسم کودک همسری کمک میکند. در جامعه سنتی که در آن از دست دادن بکارت هنوز یک تابو است، رسوم پیرامون ازدواج و نامزدی، برای جلوگیری از تغییر این تابوها شکل میگیرد. در ایران دختران از طریق هنجارهای باکرگی و پاکدامنی اجتماعی میشوند. حفاظت ازآنچه بهعنوان افتخار دخترانشان شناخته میشود بر مسئولیت والدین بهعنوان دفاع از شرایط خانواده و قبیله فشار وارد میکند.
ازدواج دختران جوان بهعنوان ابزاری برای کاهش فعالیتهای جنسی غلط یا ارشاد آنها تعریف میشود. در این شرایط داشتن دختر جوان در خانه تهدیدی ست برای آنچه از قبل تابو انگاشته شده، چراکه دختران ممکن است وارد روابط قبل از ازدواج شوند. این ترس قوی حقوق اولیه دختران برای تحصیل و حقوق اولیه اینکه چه زمانی و با چه کسی ازدواج کنند را از آنها میگیرد. یافتههای مطالعات مبنی بر این بود که بسیاری از پاسخگویان ( 65.2 درصد) شریک زندگی زناشوییشان را خود انتخاب نکرده بودند.
در 45.9 درصد از موارد تصمیم انتخاب شریک زندگی توسط خانواده و در 15.7 درصد توسط بستگان یا آشنایان گرفته شد. انحراف از هنجارهای اجتماعی نادر است. بهمحض اینکه دختربچه به سن خاصی میرسد معمولاً در اوایل نوجوانی بهعنوان تهدیدی قلمداد میشود که باید بهسرعت ازدواج کند زیرا چنین فرض میشود که او بهاندازه کافی بالغ است که بتواند زندگی تشکیل دهد. ظرفیت تصمیمگیری مستقلانة دختران برخلاف رضایت و خواست خود کم است زیرا معمولاً با کسانی ازدواج میکنند که از آنها بسیار بزرگترند.
زمانی که یک نوجوان یا کودک خردسال با مردی بسیار بزرگتر از خود ازدواج میکند قدرت عدم تعامل ناشی از شکاف سنی میتواند بسیار زیاد باشد. تقریباً تمامی پاسخگویان که دخترانشان در سنین خیلی پایین ازدواجکرده بودند ابراز داشتند که این نیروهای اجتماعی اند که تشویقکنندة عوامل تصمیمگیریاند (اجتناب از روابط جنسی قبل از ازدواج اولین مزیت ازدواج کودکان بود که توسط پاسخگویان برشمرده شد).
پیوند میان رسم کودک همسری و بیگاری کودکان زمانی ظهور میکند که دختری توسط والدین یا سرپرستانش به دست خانوادة دیگری سپرده میشود. در اینجاست که کودک در کارهای خانگی و کارهای دستی به استثمار کشیده میشود.
ازدواج کودکان منابع کار در مناطق روستایی را با اضافه کردن یک عضو جدید به خانوادة کار فراهم میکند. با اضافه شدن یک دست به دستها حالا کارها راحتتر بهپیش میرود. درآمد اصلی خانواده از کشاورزی، فرشبافی، دامداری و غیره فراهم میشود و استفاده از دختربچه به دلیل ارزانی و کار آزاد و بدون محدودیت در بعضی از جوامع روستایی، یک الگوی فصلی را دنبال میکند که بهراحتی با اقتصاد کشاورزی مطابق است.
همچنین یک ارتباط بنیادین مابین ازدواج زودهنگام کودکان و تحصیل وجود دارد (هدف شماره 2). سه برابر احتمال ازدواج دختران بیسواد و آموزش ندیده، قبل از سن 18 سالگی نسبت به دخترانی با تحصیلات بالاتر وجود دارد. این بهنوبت خود تأثیری در تلاش برای حذف چشمگیر فقر دارد (هدف شمار 1)، کودک عروسان فرصتهای اقتصادی-تحصیلی لازم برای نجات خود و خانوادهشان از فقر را ازدستدادهاند. این بهنوبة خود میزان بالای ترک تحصیل در میان دختران که مانعی بر سر راه در هدف 2 میباشد را ایجاد میکند.
رسم ازدواج زودهنگام در کشورهای محروم یا فقیرنشین بسیار عادی و مرسوم است. صرفنظر از موقعیتهای جغرافیایی و فرهنگی، به نظر میرسد ازدواج کودکان ارتباط مستقیم و معنیداری با شرایطی که معمولاً مشخصکنندة توسعه ضعیف است داشته باشد؛ ازجمله روستانشینی، کمبود یا عدم وجود آموزش و فقر.
عامل تعیینکنندة کلیدی و همچنین بازنمود ازدواج کودکان در بنگلادش، مالی، موزامبیک و نیجریه؛ جایی که بیش از نصف ازدواجهای دختران قبل از سن 18 سالگی است، فقر میباشد. در کشورهای مذبور، بالغبر 75 درصد از مردم با کمتر از 2 دلار در روز زندگی خود را میگذرانند. مالی یک مثال از بقا در این شرایط وخیم اقتصادی است (دیوان مرجع جمعیت، 1395).
محرومیت و ازدواج کودکان بههمپیوستهاند. فقر هم بهعنوان علامت و هم محرک ازدواج کودکان، مانع امکان آموزش، اشتغال و دیگر پیشرفتهای اقتصادی میشود و دختران را در معرض آسیبپذیریهای عدیدهای قرار میدهد(سنلاپ، 1393: 4).
نتیجه گیری و پیشنهادات چالش های ازدواج زود هنگام
با پایان اهداف توسعة هزاره، سازمانهای غیردولتی و بینالمللی، دولتهای ملّی و جنبشهای سیاسی موانع بالقوه و استراتژیهای مشخصی را که برای غلبه بر ازدواج کودکان لازم است، تجزیهوتحلیل کردند. تشخیص برابری جنسی هدفی است که بایست پس از 1394 در ابعاد سلامت، تحصیلات، حکومتداری، و توانمندسازی اقتصادی بدان دستیافت. به همین منظور اهداف توسعة پایدار برای کسب اطمینان از برابری جنسیتی، حقوق زنان ، توانمندسازی زنان با بسیاری دیگر از برنامههای توسعه طراحیشده بودند.
همچنین تلاشهای لازم این زمینه توسط افراد ذینفوذ و شهرتمند، و زنان سازمان ملل در برنامههای توسعة بعد از سال 1394 انجامشده بود که انحلال ازدواج کودکان را یک هدف مهم در اهداف توسعة پایدار اعلام داشته است. قطعنامة شورای حقوق بشر که توسط بیشتر از 100 کشور تصویبشده بود، شرح میدهد که اصرار بر ازدواج اجباری و زودهنگام کودکان به دستاوردهای اهداف توسعة هزاره اقتصادی پویا و پایدار و انسجام اجتماعی آسیب میزند، پس بنابراین حذف ازدواج اجباری و زودهنگام کودکان باید در برنامة توسعة بعد از سال 1394 قرار گیرد (بیست و چهارمین گزارش کنگرة حقوق بشر، 1395: 60).
اگرچه این یافتهها از مطالعات متمرکز بر ایران حاصلشده است، ازدواج زودهنگام کودکان محدود به منطقهای خاص، سطح پیشرفت اقتصادی معین یا شرح حکم دینی ویژهای نمیباشد. معضل ازدواج کودکان در میان گروههای خاص ساکن در کشورهای درحالتوسعه وجود دارد؛ مانند جوامع ارتدکس در اسرائیل (هالپرین کدری، 1392)، صربستان که در آن تقریباً 8 درصد از زنان، و جوامع رم که 54 درصد از زنان در کودکی ازدواج میکنند(یونیسف،1393).
آنچه مهم است این است که قدرتمندان و سیاستگذاران باید از حذف ازدواج زودهنگام کودکان حمایت کنند و موجودیت آن را انکار ننمایند. ازدواج کودکان موجود و تأیید آن بهشدت لازم است. توجه کردن جمعی و روی آوردن به واقعیات عینی به ریشهکنی ازدواج کودکان میانجامد. آنچه به رسمیت شناختهنشده این است که فهم و قبول یک مشکل، اولین قدم برای حل آن مشکل است. یک نمونه از این مسأله در فصل دوم این گزارش بهتفصیل تشریح شده است؛ تصمیم جدید اداره آمار مبنی بر علنی نکردن آمار طلاق بهجای حل مشکل، صورت مسأله را پاک میکند.
سن قانونی تعریفشده برای تحصیلات اجباری باید همراستای سن حداقل تعریفشده برای ازدواج باشد. قانون در خصوص سن قانونی ازدواج که در حال حاضر 13 سال برای دختران ( 9 سال با اجازة دادگاه) و 15 سال برای پسران است، نیازمند افزایش به سن 18 سالگی است. شایان توجه است که علیرغم اینکه بسیاری از کشورها برای حداقل سن قانونی ازدواج قانونگذاری میکنند، سن ازدواج برای مردان بیشتر از زنان است و بسیاری از کشورها سن قانونی ازدواج را پایینتر ازآنچه در توافقنامة سازمان ملل در خصوص حقوق کودکان مقرر شده قرار میدهند.
در کشورهایی که ثبت تولد اجباری نیست یا بهصورت نامنسجم انجامشده، ثبت ازدواج نیز بر مبنای فقدان مدارک یا سندهای غیرقابل اطمینان تولد میباشد. طبق گزارش سازمان یونیسف، اختلاف در ثبت موالید، تزویر و تحریف در سن و هویت کودک-خصوصاً دخترانی که قربانی ازدواج زودهنگام هستند- را سهولت میبخشد. ثبت مناسب و دقیق تولد یک دختر نتایج ارزشمند و پرباری را سبب میشود: هویتش محافظت میشود، صلاحیتش برای دسترسی به خدمات بنیادی بیشتر و حقوق محافظتشدهاش تا حد زیادی افزایش مییابد.
عمل ثبتاحوال، به رسمیت شناختن قانونی وجود یک فرد و ساختاری سیستماتیک برای پیگیری نسبت و خویشاوندی اوست. بهعلاوه ثبت موالید و ازدواجها با تعیین سن یک دختر و شریک زندگیاش، از تداوم ازدواج زودهنگام کودکان جلوگیری کرده و باعث میشود دختر بتواند در صورت پایان یافتن وصلت زناشویی حقوق و امتیازات مالی خویش را اعاده نماید.
در این میان نقش دولتها بسیار اساسی و مؤثر است. دولت منتخب، بهعنوان منشأ قدرت اساسی هر کشور، میتواند در ممانعت از ازدواج زودهنگام کودکان بسیار تعیینکننده باشد. دولت باید وجود و ماهیت ازدواج زودهنگام کودکان را به رسمیت شناخته و مایل به ریشهکنسازی آن باشد.
نقش حکومت و نهادهای جامعة مدنی توسعه و بهکارگیری نظامهای پایدار برای جلوگیری از ازدواج زودهنگام کودکان است. بااینحال تمایل دولتها بهتنهایی برای مبارزه با کودک همسری کافی نیست. همچنان که هنجارهای فرهنگی و اجتماعی بر هنجارهای قانونی غلبه پیدا میکنند، یک تعهد روشن حکومتی برای تضمین اینکه قانون آنطور که باید به اجرا درآید، ضرورت دارد. حکومتها با در صدر اهمیت قرار دادن ازدواج زودهنگام کودکان و فراهمسازی منابع مالی کافی از طریق وزارتخانهها برای کنار آمدن با این پدیدة تاریخی، باید مدیریت سیاسی مقتدرانهای را در این خصوص نشان دهند.
علاوه بر این حکومت میتواند سیاستگذاریهای سازمانی را باهم هماهنگ کرده و همچنین بر روی مطالعات مربوط به ازدواج زودهنگام کودکان و سایر پروژههای مشابه بودجة لازم را تهیه کند. این مهم برای تعیین چارچوب قانونیِ مدافعانه و غیر مغرضانه، بهکارگیری سفتوسخت قوانین و سیاستگذاریها و همچنین فراهمسازی خدمات آموزشی و حفاظتی، مراقبتهای بهداشتی جنسی و مربوط به باروری و رسیدگی به هردوی دختران مجرد و متأهل ضروری است.
قوانین و سیاستها نقش مهمی در جلوگیری از ازدواج در کودکی دارند. به نظر میرسد که اجرای قوانین و آییننامههای ازدواج فعلی یکی از آمال ضروری و لازم باشد. قوانین و اصلاحات اخیر در قوانین مدنی کشورها بهگونهای است که میتواند بهطور خوشبینانه حداقل سن ازدواج را به بالای 18 برساند. بسیاری از کشورها چهارچوب قانونی و سیاسی لازم برای جلوگیری از عمل کودک همسری و حمایت از دختران متأهل ندارند. یک سیستم قانونی و سیاسی قوی میتواند یک پشتوانة مهم برای بهبود خدمات، تغییرات در هنجارهای اجتماعی و توانمندسازی دختران باشد.
گرچه یافتهها حاکی از آن بود که تقریباً هیچکدام از پاسخگویان کوچکترین اطلاعی از سن قانونی ازدواج نداشتند، اما بالا بردن این حداقلِ سنی از 13 و 15 به 18 سال و اطلاعرسانی در خصوص آن به مردم و آموزششان چیزی است که از حاکمیت انتظار میرود.
باید تلاش جدیتری از جانب قوه قضائیه برای مجازات افرادی که به ازدواج کودکان دست میزنند و کیفر والدینی که فرزندانشان را وادار به ازدواج زودهنگام میکنند، صورت گیرد. بسیار از کشورها نظارتهای قانون جزایی سختگیرانهای را برای پیگیری قانونی ختنه زنان ترتیب دادهاند و رسم ازدواج کودکان هم در این میان استثنا نیست.
فعالیتها بایست در جهت تقویت توانایی و ظرفیت نیروهای اجرایی قانونی باشند تا در ارتباط هرچه بیشتری با جوامع، مدارس و سازمانهای دولتی و غیردولتی باعث جلوگیری از تداوم کودک همسری شوند. به این معنا که تمامی مؤسسات ذکرشده در بالا که در قبال مشکلات اجتماعی مسئولیت دارند، باید باهمدیگر در هماهنگی کامل سیاستها و برنامة مقابله با پیشرفت ازدواج کودکان باشند.
رهبران دینی از عاملان کلیدی و بنیادیِ تغییرند. آنها تأثیر قابلتوجهی بر عقاید عموم دارند و با اعتمادی که در میان جامعه کسب نمودهاند، میتوانند مقبولیت فرهنگی تأخیر در ازدواج را جا بیندازند. رهبران دینی بهطور بالقوه این توانایی را دارند که علیه کودک همسری و تغییر نگرشهای جامعه گام بردارند. رهبران مذهبی همچنین قادر به تغییر هنجارهای اجتماعی در حیطة سن مورد انتظار در ازدواج دختران هستند. بنابراین ضروری ست که رهبران دینی تعلیمات لازم را در خصوص اثرات ناگوار کودک همسری ببینند.
با توجه به تأثیرات مذهب، بررسی و رسیدگی به پدیدة کودک همسری از طریق اعمال قوانین شرعی ممکن است یک راهحل مؤثر باشد. یک روش جامع آموزش و مشاورة رهبران مذهبی برای انعکاس و بازتاب پیام پیشگیرانه است. در جوامعی که رهبران مذهبی نقش برجستهای در تصمیمگیری و مداخلة هنجارهای عمومی دارند، لازم است که حمایتشان را بهعنوان پشتوانهای مثبت نشانه گرفت.
عمل سنّتی گسترده ازدواج موقت در ایران، موجب فزونی گرفتن ازدواج کودکان میشود. اغلب خروج دختر از خانة والدین در شکل ازدواج، میتواند او را در قالب کالای جنسی فروختهشده قرار دهد یا به شوهر دیگری فروخته شود که این مورد ازدواج موقت کودک یا ازدواج ساختگی نامیده میشوند.
مردها میتوانند بارها ازدواج کنند، یا در وصلتهای متعددی باشند. درصورتیکه فرزند وصلت پیشین پسر نبوده باشد، و یا همسر فعلی صاحب دختری شده است، مرد برای مدتزمانی محدود تا زمانی که وی بتواند بچهدار شده و ترجیحاً پسری به دنیا بیاورد با وی ازدواج میکند. پسازاین دیگر احتیاجی به این دختران جوان حس نشده و ترک خواهند شد (و بچههایشان نیز اگر ناخواسته باشند). زمانی که این دختران یکبار ترک و رهاشده باشند دیگر نمیتوانند ازدواج کنند و باید به زندگی سرشار از سختی و محدودیت خویش ادامه دهند.
ازدواج کودک درنتیجه منجر به قاچاق انسان، بیگاری کودکان، فحشاء یا بهطور خلاصه به بردگی گرفتن دختر بهمنظور بهرهکشی و سوءاستفادة همیشگی میباشد. اینیکی از عوامل تعیینکنندة روند ازدواج کودکان در ایران است. پیگیری چنین ازدواجهایی آسان نیست زیرا معمولاً ثبتنشدهاند. شکی نیست که ثبت ازدواجهای موقت نهتنها بر نسبتهای شمار ازدواج کودکان صحه مینهد بلکه در جلوگیری از قاچاق جنسی و تجاوز به کودک نیز کمک میکند.
منابع چالش های ازدواج زود هنگام
یونیسف (1384)، ثبت موالید در ایران: تحلیل از وضعیت قوانین مربوطه در ایران. یونیسف: سری گزارشات اطلاعات ایران . موجود در: https://www.unicef.org/iran/IRN_resources_BR_eng-word.pdf (تاریخ دسترسی 9/10/1395).
یونیسف (1383)، آموزش. موجود در: https://www.unicef.org/media/media_68116.htm (تاریخ دسترسی 10/10/1395)
یونیسف (1380) ازدواج زودهنگام: کودک همسران. موجود در: https://www.unicef-irc.org/publications/291. تاریخ دسترسی (7/10/1395).
یونیسف (1379)، خشونت خانگی علیه زنان و دختران. فلورانس، ایتالیا. موجود در: https://www.unicef-irc.org/publications/pdf/digest6e.pdf (تاریخ دسترسی 9/10/1395)
لویزا. اس و وانگ. اس (1391)، ازدواج زودهنگام: پایان کودک همسری. موجود در http://www.unfpa.org/sites/default/files/pub-pdf/MarryingTooYoung.
لی رایف، سوزان و مالهوترا، انجو و وارنر، ان و مک کوناگل، گلینسکی الیسون (1391)، چه کارهای جلوی ازدواج کودکان را میگیرد : مروری بر مدارک. مطالعات برنامه ریزی حانواده، شماره 43، صص 287-303.
لیو، ابگلیکی (1367)، اجبار به آمیزش جنسی و ازدواج در جوامع باستانی و قرون وسطایی، واشنگتن دی سی، صص 85-190.
ICRW مرکز بینالمللی تحقیق بر روی زنان (1386)، بینشهای جدید بر پیشگیری از ازدواج کودکان: تحلیل جهانی عوامل و برنامه ها، ص 10.
ICRW مرکز بینالمللی تحقیق بر روی زنان (1384)، جوانتر ازسن ازدواج: تحصیلات و کنش در جهت پایان کودک همسری. واشنگتن دی سی.
مطلبی، حسین و رسولی، احمد و حامدی بهتاش، حمیدرضا و دستجردی، علی و کاظمی، بهناز (1392)، عوامل موثر بر ازدواج زودهنگام و اجباری در ایران. مجلة علمی سلامت عمومی، دوره 1، شماره 5، صص 227-229.
مقدم،والنتین (1383)، مردسالاری در گذار: زنان و خانوادة در حال تغییردر خاورمیانه، مجلة مطالعات تطبیقی خانواده، صص 137-162
مک لود، ساول (1386)، تطابق چیست؟ موجود در: http://www.simplypsychology.org/conformity.html (تاریخ دسترسی 10/10/1395).
ملکوری، ا (1389)، در چه سنی کودکان مدرسهای به کار گرفته میشوند، ازدواج میکنند و به دادگاه برده میشوند؟ (چاپ دوم)، یونسکو: پروژة حق تحصیل. موجود در: http://www.right-to- education.org/sites/right-to-education.org/files/resource-attachments/RTE_IBE_UNESCO_ At%20What%20Age_Report_2004.pdf
منچ. بی ، جودیث. بی و گرین. اس (1377)، گذرگاه ناشناخته: نوجوانی دختران در جهان در حال توسعه، کنگره جمعیت نیویورک: 17
سازمان ملل زنان (1392)، خشونت بر مبنای جنسیت و حفاظت از کودکان در میان پناهندگان سوری در اردن، با تاکید برازدواج. موجود در: http://www.unwomen.org/en/digital library/publications/2013/7/syrian-refugees (تاریخ دسترسی: 9/10/1395).
سالنامه آماری ثبت احوال (1393) موجود در: https://www.sabteahval.ir/Upload/Modules/Contents/asset99/salnameh93.pdf
سانیوکتا، ام و گرین، ام و مالهوترا،ای (1382)، جوانتر از سن ازدواج: زندگی ها، حقوق و سلامت دختران جوان متأهل، ICRW، واشنگتن دی سی.
سنلاپ (بدون تاریخ)، ازدواج کودکان: روایت بنگال غربی، ص4.
سویتمن، کارولین (1382)، جنسیت، توسعه و ازدواج. نشر اکسفورد
سینگ، سوشیلا و رنه، سامرا (1375)، ازدواج زودهنگام در میان زنان در کشورهای در حال توسعه. مجله رویکردهای بینالمللی برنامه ریزی خانواده. دوره 22 شماره 4. موجود در: https://editor.guttmacher.org/sites/default/files/pdfs/pubs/journals/2214896.pdf (تاریخ دسترسی: 9/10/1395).
بلام، ار و سودهیناراسِت، ام و امرسون، ام ار (1391)، جوانان در خطر: افکار و اقدام به خودکشی در ویتنام، چین و تایوان. مجله سلامت نوجوانان، شماره 50، صص 37-44.
بنیاد فورد (1392)، نقشه برداری ازدواج کودکان در افریقا. موجود در: http://www.girlsnotbrides.org/wp-content/uploads/2014/01/Ford-Foundation-CM-West-Africa-2013_09.pdf (تاریخ دسترسی: 9/10/1395).
بوریگ، هیلاری (1394)، ریشه کنسازی ختنه زنان: مطالعات راهبردی بریتانیا. انتشارات اگیت.
بوکسال، هایلی و تامیسون، آدام و هیوم، شان (1393)، مرور تاریخی بر تعرض جنسی و سوء استفاده جنسی در استرالیا:از 1788-2013، موسسه استرالیایی جرم شناسی.
بونتینگ، انی و لورانس، بنجامین و رابرتز، ریچارد (1395)، ازدواج اجباری: منازعه برسر رضایت و اجبار در افریقا، انتشارات دانشگاه اوهایو.
بی بی سی (1395)، سوریه: داستان کشمکش. موجود در: http://www.bbc.com/news/world-middle-east-26116868 (تاریخ دسترسی 9/10/1395).
بیتنکس، مادرس (1392)، چه چیزی عامل ازدواج کودکان است؟ موجود در: : http://www.bellbajao.org/what-causes-early-marriage/ (تاریخ دسترسی 10/10/1395).
بیست و چهارمین گزارش کنگرة حقوق بشر (1395)، موجود در: http://www.ohchr.org/EN/HRBodies/HRC/RegularSessions/Session24/Pages/ListReports.aspx (تاریخ دسترسی 10/10/1395).
بیگم، روثنا (1393)، پرسش و پاسخ: ازدواج کودکان و انحرافات حقوق دختران. موجود در: https://www.hrw.org/news/2013/06/14/q-child-marriage-and-violations-girls-rights (تاریخ دسترسی 10/10/1395).
آبرت، ورونیکا (1392)، جرایم گفتگوناپذیر علیه کودکان: خشونت جنسی در کشمکش ها. نشر نجات کودکان. موجود در: http://reliefweb.int/report/world/unspeakable-crimes-against-children-sexual-violence-conflict (تاریخ دسترسی: 9/10/1395).
آتویل، فرِد (1386)، پیش زمینه: یزیدی ها.موجود در: https://www.theguardian.com/world/2007/aug/15/iraq (تاریخ دسترسی: 9/10/1395)
احمدی، کامیل. (1395). طنین سکوت: پژوهشی جامع بر باب ازدواج زود هنگام کودکان در ایران. تهران: شیرازه؛
چالش های ازدواج زود هنگام