کامیل احمدی[1]
تخصص روش تحقیق وکارشناسی ارشد مردم شناسی اجتماعی، دانشگاه کنت- انگلستان
چکیده
کودکان در شهر تهران به اشکال مختلفی از کارها ازجمله زبالهگردی بهمثابه یکی از بدترین شکل کار کودکان مشغولاند. زبالهگردی کودکان در حالی در شهر تهران رایج است که این کار آسیبهای زیادی را برای کودکان به همراه دارد و برخلاف بسیاری از قوانین و آییننامههای مصوب کشوری و شهری است. هدف این پژوهش[2] مطالعه زمینههای و پیامدهای زبالهگردی کودکان در شهر تهران و ارائه نظریهای در این زمینه است. بر این مبنا از روش نظریه زمینهای استفادهشده و برای گردآوری دادهها از فنون مصاحبه و مشاهده برمبنای روش نمونهگیری هدفمند و نظری استفادهشده است. همچنین از بهمنظور ساخت نظریه اسناد و منابع این حوزه نیز مرور شده است. جامعه مطالعه پژوهش کودکان زبالهگرد و سایر زبالهگردها هستند. بهمنظور تحلیل یافتهها از روش کدگذاری سه مرحلهای بر مبنای الگوی اشتراوس و کربین استفادهشده است. یافتهها نشان میدهد سه زمینه اقتصادی همچون فقر و اقتصاد زباله؛ اجتماعی-فرهنگی در قالب زمینههای خانوادگی و شبکههای اجتماعی و زمینه سیاستی همچون قوانین و شیوههای مدیریت زباله منجر به زبالهگردی کودکان شده است. زبالهگردها کار در قالب شبکههای اجتماعی همچون شبکههای خانوادگیشان انجام میدهند. مناسبات کاری آنها استثمارگونه است و شرایط کار و زندگیشان زمینههای آسیبپذیری آنان را فراهم و در اجتماعی شدن مؤثر آنان اختلال به وجود آورده است. حذف زبالهگردی کودکان در تهران مستلزم مجموعه از مداخلات سیاستی در کشور افغانستان و مدیریت جمعآوری زبالهها در شهر تهران است که همین منظور پیشنهادهایی ارائهشده است.
کلیدواژهها: بدترین شکل کار کودکان، زبالهگردی، کودک، نظریه زمینهای
بیان مسئله
امروزه در شهر تهران شاهد اشکال مختلفی از کار کودکان ازجمله زبالهگردی کودکان هستیم. زبالهگردی بهعنوان یکی از بدترین اشکال کار کودکان چند دهه است در شهر تهران سر برآورده است و ابعاد آن گستردهتر شده است بهگونهای که به مسئلهای اجتماعی و نقض حقوق کودکان بدل شده است. برخلاف قوانین مصوب کشور و دستورالعملهای مدیریت زباله، بخشی از افراد درگیر در این پدیده کودکان هستند. سن مناسب برای هر شغلی و کاری براساس آثار آن کار بر سلامت و رشد فرد تعیین میشود. براساس موازین حقوق بینالملل و منطبق بر قرارداد شمارۀ ۱۳۸ سازمان بینالمللی کار، برای مشاغل مختلف حداقل سن تعیینشده است. یونیسف کار کودک را بهعنوان «کاری که از حداقل ساعات بیشتر است، بسته به سن کودک و نوع کار» تعریف میکند. چنین کارهای مضر تلقی میشوند و لازم است حذف شوند (یونیسف، 2007). در بسیاری از مناطق جهان کار کودک بهعنوان نقص حقوق کودکان تلقی میشود (سازمان ملل متحد، 1990). کودکان کار از سوی کارفرما و اعضای خانواده دائماً در معرض استثمار، سوءاستفاده و خشونت هستند (جها[3]، 2009).
ازآنجاکه کودکان از اقشار آسیبپذیر جامعه بهشمار میروند، اثرات منفی زبالهگردی بر این قشر تشدید شده است. این اثرات بهصورت مجموعهای بههمپیوسته تمامی ساحتهای زندگی کودک را تحت تأثیر قرار میدهد، بهگونهای که آنان را از تحصیل بازمیدارد و فرصتهای اشتغال مناسب در آینده را از آنان میگیرد و میتواند سلامت جسمی، روانی، اجتماعی، و معنوی آنها را تهدید کند. این درحالی است که به علل متفاوت زیستی و اجتماعی و حقوقی، کارکردن کودکان بهعنوان عاملی آسیبزا در نظر گرفته میشود و ممنوع بهحساب میآید، اما باوجود پذیرش این قاعدۀ تردیدناپذیر، همچنان در شهرهای مختلف ایران شاهد حضور کودکان کار در خیابانها و مراکز مختلف و نیز کودکان زبالهگرد هستیم. بخش عمدهای از این افراد مهاجرانی هستند که معمولاً بهصورت غیرقانونی در فرایند تاریخی پیچیده و ناگزیر از جنگ و ناامنی و فقدان فرصتهای اقتصادی وارد کشور ایران شدهاند و میکنند. پدیدۀ زبالهگردی کودکان در شهر تهران بیش از سایر شهرها مشهود است و این درحالی است که زبالهگردی بهعنوان یکی از بدترین اشکال کار کودکان شناختهشده است، بهگونهای که «کودکان را از دوران کودکی، پتانسیل و شأنشان محروم میکند و برای رشد فیزیکی و روانی آنها مضر است» (پرتال سازمان بینالمللی کار، کنفدراسیون اتحادیۀ کارگری بینالمللی، 2008، ص 1).
همچنین باتوجهبه اینکه دولت ایران پیماننامۀ جهانی حقوق کودک را امضا کرده است و تعهدات مربوط به کودکان کار و خیابانی را پذیرفته است، بااینحال با گذشت سالها، هنوز این قشر بهرسمیت شناختهنشدهاند و پدیدۀ کودکان کار و زبالهگرد درحالی شایع است که براساس بسیاری از کنوانسیونهای جهانی ــ که کشور ایران نیز به برخی از آنها پیوسته است ــ ممنوع اعلامشده است. این کنوانسیونها اشکال مختلفی از کار کودکان ازجمله بدترین شکلهای آن را ممنوع کردهاند. مادّۀ 79 قانون کار ایران نیز اشتغال به کار کودکان زیر 15 سال را ممنوع دانسته است. براساس قانون کار، اگر یک کارفرما کودکی زیر 15 سال را به کار بگیرد، متخلف بوده و مجازات میشود. ازسوی دیگر، قانونگذار در مادّۀ 84 قانون کار پیشبینی کرده است که در مشاغل و کارهایی که ماهیت آن برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیانآور است، حداقل سنّ کار 18 سال تمام خواهد بود که تشخیص این امر با وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است.
علیرغم ممنوعیت کار کودکان هنوز هم در ایران و بهخصوص در شهر تهران بسیاری از کودکان در حوزۀ زبالهگردی فعالیت دارند. گردش مالی قابلتوجه این صنف، شبه حضور پیمانکاران مافیاگونه در آن را برجسته میکند بهگونهای که با بهکارگیری کودکان زمینه استثمار آنان را فراهم میآورند. با توجه به شواهد موجود مبنی بر اینکه پدیدۀ کودکان زبالهگرد در شهر تهران شایع است، این پژوهش بهدنبال شناخت این مسئله با تأکید بر عوامل و پیامدهای آن است و به دنبال پاسخگویی به این پرسشها است: مناسبات زبالهگردی در شهر تهران چگونه است؟ زمینههای شکلگیری پدیدۀ زبالهگردی کودکان در شهر تهران کداماند؟ و زبالهگردی چه پیامدهای را برای کودکان به همراه داشته است؟
پیشینه پژوهش
از روزی که انسان متوجه شد دوباره میتواند از مواد و منابع دورریز استفاده کند، این منابع برای او اهمیت و ارزش یافت. با شروع عصر جدید و تولید و مصرف کالاهای قابلدوام است که مواد قابلبازیافت اهمیت بیشتری یافت. در همین راستا، با شهریشدن اسکان بشر، جمعآوری زبالههای شهری به یکی از مسائل مهم شهری و مدیریت شهر تبدیل شد (اسکات[4]، 2012). افزایش جمعیت، تولید، و مصرف سهم مهمی در افزایش تولید زباله داشته است و مدیریت زباله به عنصری مشخص برای زیستپذیری شهرها بدلشده است. کشورهای درحالتوسعه نیز تولیدکنندۀ بخش زیادی از زبالهها هستند که معمولاً با منابع ناکافی و ظرفیتهای فنی اندک آن را مدیریت میکنند (ویلسون و دیگران[5]، 2012). ازاینرو در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه، بازیافت زباله توسط بخش غیررسمی انجام میشود. برآورد شده است که حدود 15 میلیون نفر در بخش غیررسمی مدیریت زباله یعنی مستقل از مدیریت رسمی زباله، مواد قابلبازیافت را از زبالههای مخلوط تفکیک میکنند (مدینا[6]، 2007). همچنین بنابه ارزیابیهای موجود، در کشور ایران نیز روزانه در حدود 50,000 تُن زباله تولید میشود که سهم شهری همچون تهران در تولید زباله، نزدیک به 7,500 تُن در روز است (فیلسوفی، 1390؛ نوذرپور، 1396). میزان ارزشافزودهای که زبالههای خشک در این شهر تولید میکند نیز حدود دو میلیارد و دویست و چهل میلیون تومان در روز برآورد شده است (افراخته و حجتیپور، 1396).
فقر یکی از علل عمده روی آوردن به کار زبالهگردی است، البته همه فقرا در این بخش کار نمیکنند بلکه بیشتر گروهها طردشده، محروم از حقوق و گروههای در معرض آسیب و آسیبپذیر همچون مهاجران، زنان، کودکان، سالمندان، معلولان، بیکاران، بیخانمانها در این بخش کار میکنند (دیاس[7]، 2012؛ ویلسون و دیگران، 2012). زبالهگردی یکی از اشکال کار کودکان است و اصطلاح کار کودکان «اغلب بهعنوان کارهایی تعریف میشود که کودکان را از دوران کودکی، پتانسیل و شأنشان محروم میکند و برای رشد فیزیکی و روانی آنها مضر است» و به کارهای اشاره میکند که دارای خصوصیات ذیلاند: به لحاظ جسمی، روانی، اجتماعی، و اخلاقی خطرناکاند و برای کودکان مضر هستند. در موارد زیر مانع تحصیل کودکان میشود: آنان را از فرصت حضور در مدرسه محروم میکند. آنان را قبل از اتمام تحصیل بر ترک تحصیل مجبور میکند. یا آنان را مجبور میکند حضور در مدرسه را با کار بیشازحد طولانی و سنگین ترکیب کنند (سازمان بینالمللی کار، 2017). زبالهگردی نیز عبارت است: «جمعآوری و تفکیک دستی مواد قابل بازیافت یا قابلاستفادۀ مجدد از زبالههای مخلوط در مراکز دفع زباله یا مکانهای انباشت زباله، از سطلها و مخازن خیابانی، مراکز انتقال و همچنین کامیونهای جمعآوری زباله» (سازمان کار بینالمللی، 2004). درحالیکه شکلهای مختلفی از کار کودکان وجود دارد، اولویت با حذف بدون درنگ شکلهایی از کار کودکان است که بهموجب مادّۀ 3 کنوانسیون شمارۀ 182 سازمان بینالمللی کار با عنوان «بدترین شکل کار کودکان»[8] شناختهشدهاند. یکی از این اشکال کارهایی (همچون زبالهگردی) است که براساس ماهیت یا شرایطشان برای سلامت و امنیت و اصول اخلاقی کودکان مضر هستند)دیالو و همکاران[9]، 2013).
همانگونه که گفته شد فقر در سطوح مختلف یکی از علل زبالهگردی کودکان است؛ چراکه کودکان برای کمک به تأمین معیشت خانوادهشان به کار نیاز دارند و زبالهگردی راهبرد بقای آنان و خانوادهشان محسوب میشود. خانوادهها نیز بهمنظور رفع نیازها و ضرورتهای حیاتیشان، کودکانشان را وارد بازار کار میکنند. هانت و دیگران با مطالعه کودکان زبالهگرد نشان دادهاند این کودکان از خانوادههای فقیر برآمدهاند؛ برای مثال، برخی از آنان دچار سوءتغذیهاند و مشکلاتی دربارۀ سلامتشان گزارششده است، به مدرسه رسمی نمیروند و اگر بروند، احتمالاً اخراج میشوند. در برخی از موارد، والدین آنان فوت کردهاند یا خانه را رها کردهاند یا بیکارند و به جمعآوری زباله میپردازند. ازآنجاکه این کودکان در بدترین شرایط زندگی میکنند، زبالهگردی برای آنان راهبردی جهت بقا محسوب میشود (الجارادین و دیگران[10]، 2015؛ هانت[11]، 1996). در ارتباط با فقر و کار کودک باسو و ون استدلال کردهاند، اگر دستمزد یا درآمد خانوارها اندک باشد، آنان کودکانشان را به کار وادار میکنند، چراکه درآمد کودکان میتواند به درآمد خانوادهها افزوده شود، بهگونهای که خانوارها بتوانند از پس نیازهای ضروریشان برآیند (امرسون[12]، 2009).
در ایران کودکان مهاجر افغان بخش زیادی از کودکان کار هستند (ایمانی و نرسیسانس، 1390؛ حسینی، 1383؛ احمدی، 1400). بخش زیادی از کودکان مهاجر به دلیل مهاجرت غیرقانونی و عدم برخورداری از حقوق شهروندی بیشتر به کارهای خطرناک ازجمله زبالهگردی میپردازند (زند رضوی و رحیمی پورانارکی، 1390). وامقی و دیگران نشان دادهاند ویژگیهای قومی با نوع کار کودکان مرتبط است، بهطوریکه اشتغال به کارهای نیمهمتعارف (زبالهگردی و تکدی) در میان افغانستانیها بیشتر بهچشم میخورد. احتمالاً گرایش کمتر کودکان ایرانی به کارهای نیمهمتعارف از مقبولیت اجتماعی پایین این کارها سرچشمه میگیرد و حتی در میان کودکان افغانستانی، زبالهگردی جزو مشاغل سطوح پایین محسوب میشود. دراینبین، براساس نتایج بهدستآمده، کودکان زبالهگرد سرآسیاب ملارد در هر دو نوبت روز و شب کار میکردند، ولی بهجهت زبالهگردی و شرمندگی ناشی از نوع کار، کودکان کوچکتر ــ که احتمال دستگیری و ردّ مرز آنها کمتر است ــ روزها و کودکان بزرگتر عمدتاً از حدود نیمهشب برای زبالهگردی به خیابان میروند (وامقی و دیگران، 1394).
زبالهگردها زبالهها را از ساختمانهای عمومی و خصوصی، سطح خیابانها، محلهای دفع زباله و مکانها دیگر جمع میکنند. آنان اقلامی مانند کاغذ، کارتن، آلومینیم، شیشه، قطعاتی از زبالههای الکترونیکی، انواع پلاستیک، فلز و نان را جمعآوری میکنند. آنان کار در بخش غیررسمی مدیریت زباله را بهمثابۀ منبع درآمد و معیشت در فقدان فرصتهای رسمی کار جستوجو میکنند؛ بنابراین زبالهگردی کسبوکار فقرای شهری است (ثیمی[13]، 2013). فعالیتهای آنان معمولاً شامل کار سخت، آموزش اندک و دست مزد پایین است که بیشتر بهصورت خودگردان یا در واحدهای خانوادگی کار میکنند (دیاس، 2012؛ ویلسون و دیگران، 2012). درواقع، زبالهگردها بهمثابۀ قربانیان جهانیشدن، فرایندهای مدرنیزاسیون و نئولیبرالیسم دیده میشوند. ازسوی دیگر، برخی از گروههای اجتماعی، بهخصوص مقامات محلی و شرکتهای خصوصی مدیریت زباله، زبالهگردها را بهمثابۀ مجرم میبینند، چراکه بر این باورند این افراد زبالههای شهری را ــ که متعلق به آنها است ــ به سرقت میبرند. همچنین ازنظر بسیاری از مدیران ملی و محلی، زبالهگردی با تصور شهرهای عصر مدرن ناسازگار است (پتواری و دیگران[14]، 2011).
تعداد زیادی از مطالعات از شرایط استثمار گونه کار در این بخش یاد میکنند. زبالهگردها ازجمله کودکان تحت قراردادهای کاری بسیار استثمارگرانه کار میکنند. آنها بیشتر در بخش غیررسمی کار میکنند، جای که خبری از قوانین تنظیمکننده کار و حمایتها نیست. اساس ماندگاری بخش غیررسمی ناشی از درآمد بسیار پایین، فقدان امنیت و محیط کاری باکیفیت ضعیف است (رگرسون[15]، 2008). شواهد نشان میدهد که هزاران نفر از کودکان به شیوههای غیررسمی در محلهای دفع زباله کار میکنند، و معمولاً در نزدیک محل دفع زباله یا در همانجا با شرایط اسکان بسیار فقیرانه و با حداقل زیرساختهای اساسی برای تأمین آب آشامیدنی، شرایط بهداشتی، و محیط امن زندگی میکنند (کوادرا[16]، 2005). به عقیدۀ باتول و دیگران[17] (2015) زبالهگردی یکی از فعالیتهای اقتصادی پَست و دون، استثمارگرانه و غیرانسانی است، بهگونهای که اقشاری که به این کار مشغولاند یکی از آسیبپذیرترین اقشار در بازار کار غیررسمی هستند که مورد غفلت قرارگرفتهاند. مالیک و دیگران[18] (2018) با مطالعه فهم تجربۀ زیستۀ پناهندگان افغانستانی زبالهگرد در رابطه با مقامات دولتی در پاکستان نشان دادهاند آنان گروههای بسیار آسیبپذیر در جامعه هستند. آنان نشان میدهند پناهندگان زبالهگرد درمعرض تبعیض، آزار و اذیت، اخاذی و بازداشت توسط پلیس هستند. بازجوییها و درخواست رشوه از آنان یکی از ویژگیهای زندگی این افراد است. ایثاری و شجاعی زند نشان دادهاند عوامل مرتبط با زبالهگردی در تهران مجموعه از عوامل مرتبط کشور افغانستان و شهر هرات همچون فقر و عوامل فرهنگی و خانوادگی و ایران همچون قوانین تبعیضآمیز و عوامل مرتبط با حکمروایی شهری و شیوه مدیریت زبالهها است. آنان چهار الگوی اقتصاد غیررسمی شامل برونسپاری مجدد، شراکت درصدی، کارفرمایی حداکثری و عدم شراکت با پیمانکار را در کار زبالهگردی شناسایی کردهاند بهگونهای که در الگوی کارفرمایی حداکثری زبالهگردها کمترین خودگردانی و پیمانکاران بیشترین قدرت را دارند (ایثاری و شجاعی زند، 1399).
آسیبهای مرتبط با زبالهگردی کودکان ازجمله مسائل مرتبط با سلامت در کار زبالهگردی بسیار شایع است. زبالهگردها به انواع بیماریهای مختلف مبتلا میشوند که شیوع آنها ناشی از کیفیت پایین کار و زندگی آنان بود؛ برای مثال، بدن این افراد با مواد آلوده تماس پیدا میکند، دستهای آلودهشان را در دهان فرومیکنند یا برخی اوقات خوراکیهایی را که از داخل سطلهای زباله پیدا میکنند میخوردند (رگرسون، 2001). کودکان زبالهگرد در سایتهای دفع زباله با خطرهایی مانند درمعرض آلودگیهای محیطی و مواد شیمیایی، حوادث و بسیاری از مسائل مرتبط با بقای انسانی مواجهاند و درمعرض خطر فلزات سمی همچون جیوه و کادمیوم هستند. جراحت درحین کار یکی دیگر از پیامدهای کار زبالهگردی است که باعث میشود تا کودکان بهصورت موقت یا برای همیشه از کار دست بکشند (کوادرا، 2005). کودکان زبالهگرد از ابزارهای کار همچون دستکش و لباس استفاده نمیکنند، محیط کاری آنان گرم است و بهسبب آسیبهای تهدیدکنندۀ بسیار، مانند زخمیشدن، خطرناک است، بهگونهای که یافتههای مطالعهای نشان میدهد 8/62 درصد این کودکان در تماس با اشیای برنده زخمی شدهاند. این کودکان به حاشیه راندهشده قادر به تأمین هزینههای خدمات سلامت نیستند و معمولاً برای درمان زخمها و بیماریهای خود به مراکز بهداشتی و درمانی رجوع نمیکنند و بیشتر به خوددرمانی میپردازند (باتول و دیگران، 2015). زبالهگردی نهتنها کودکان را درمعرض خطرها و حوادث فیزیکی قرار میدهد، بلکه همچنین دارای اثرات بلندمدت آسیبهای اجتماعی، ذهنی و عاطفی است که ناشی از شرایط خطرناک کار است (پرتال سازمان بینالمللی کار، 2017).
1-3. روششناسی پژوهش
این پژوهش با رویکرد روششناختی کیفی و با استفاده از روش نظریۀ زمینهای در شهر تهران انجامشده است. روش نظریۀ زمینهای که برخاسته از دادهها است روش مناسبی برای تولید نظریه زبالهگردی کودکان در شهر تهران است. برای شناخت این پدیده، اطلاعات و دادهها با استفاده از فن مصاحبۀ نیمهساختاریافته جمعآوریشده است. کل مناطق 22گانۀ شهر تهران موردمطالعه قرار گرفتند و بهصورت نمونهگیری هدفمند و گاه در دسترس با برخی از زبالهگردها در هر منطقه مصاحبه شد. نمونهگیری از مناطق و مصاحبه با زبالهگردها بهوسیلۀ گروه مصاحبه انجام شد. مدتزمان هر مصاحبه از 15 تا 45 دقیقه متغیر بود و بهمدت سه ماه، 22 منطقۀ شهر تهران بدین شکل ــ که نیمی از مناطق بهصورت عمیق و نیمهعمیق و نیمی دیگر بهصورت اسکنشده ــ موردمطالعه قرار گرفت. همچنین، برای شناخت نحوۀ زندگی این افراد، مناطق و محل اسکان زبالهگردها در مناطق تهران (سایتهای بازیافت) و مناطق حاشیهای شهر تهران (گودها) مورد مشاهده و بازدید قرار گرفت و با افراد حاضر در آنجا مصاحبه شد. اگرچه جامعۀ هدف کودکان زبالهگرد بودند، اما برای کسب اطلاعات بیشتر و شناخت بهتر مناسبات زبالهگردی، با تعدادی از افراد بزرگسال در هر منطقه نیز مصاحبه شد. تعداد کل مصاحبهها 302 مصاحبه است که بیش از 50 درصد آنها، مصاحبه با کودکان است. همچنین علت فراوانی تعداد مصاحبهها به این دلیل بود که شغل زبالهگردی در هر منطقه ممکن بود تابع شرایط همان منطقه باشد؛ بنابراین درحین پژوهش به موارد و نکات جدیدی اشاره میشد که مستلزم مصاحبه و پرسش از زبالهگردها کلیۀ مناطق و حتیالامکان تعداد بیشتری از افراد هر منطقه بود. برای تکمیل اطلاعات و غنای بیشتر مطالعه، با برخی از افراد بهطور مستقیم با زبالهگردها در ارتباط بودند، مانند گاراژداران یا افرادی که در بازیافت کار میکردند، نیز مصاحبۀ کوتاهی شد. درنهایت باید گفت بهمنظور فهم و شناخت دقیقتر زمینههای زبالهگردی کودکان ادبیات فنی این حوزه نیز مرور و تحلیل شد. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از روش کدگذاری سه مرحلهای (اشتراوس و کربین، 1397) استفاده شد که محصول نهایی آن ارائه مدل زمینهای زبالهگردی در شهر تهران بود. این مدل حاصل کدگذاری باز و محوری دادههای پژوهش است. ازنظر اشتراوس و کربین ازآنجای که در روش نظریه زمینه، نظریه تولیدشده برآمده از دادههای پژوهش است دارای اعتبار است. همچنین بهمنظور افزایش اعتبار پژوهش از گروه پژوهش استفاده شد بهگونهای با مصاحبه با افراد در مناطق مختلف دادههای قابل اعتباری را جمعآوری نموده و در تمامی مراحل بهویژه جمعآوری و تحلیل دادهها باهم همکاری و کار هم دیگر را نظارت میکردند. درنهایت گزارش نهایی تولیدشده توسط متخصصان حوزه مطالعات کار کودک مرور شد و نکات و نظرات آنها نیز موردتوجه قرار گرفت.
4. یافتهها
4-1. ویژگیهای جمعیتشناختی
ملیت 96 درصد (290 نفر) از زبالهگردها افغانستانی، 3درصد (9نفر) ایرانی و 1درصد (3نفر) پاکستانی هستند.[19] همه آنها مرد بودند[20]. از میان زبالهگردهای افغانستانی 95.5 درصد اهل استان هرات هستند و بقیه از استانها و شهرهای دیگر همچون بلخ، بدخشان، فاریاب، بادغیس، غزنی و میدان وردک. 89 درصد از آنها بهصورت غیرقانونی به ایران مهاجرت کردهاند و 11 درصد به صوت قانونی. 2 درصد از سن زبالهگردها 10سال و کمتر، 23 درصد 11 الی 14 سال، 30 درصد 15 الی 17 سال و بقیه از 18 سال بیشتر است. میانگین سن کودکان زبالهگرد 14.2 سال بود. 10 درصد از آنها روزانه کمتر از 50 کیلو زباله جمع میکردند، 27 درصد 51 الی 100 کیلو، 24 درصد 101 الی 150 کیلو، 17 درصد 151 الی 200 کیلو و 21 درصد بیشتر از 200 کیلو. 63 درصد از زبالهگردها زبالههایشان را کیلوی 200 الی 400 تومان میفروختند 21 درصد 401 الی 600 تومان و 16 درصد 301 تومان و بیشتر. 21 درصد ا آنها 4 تا 8 ساعت در شبانهروز کار میکنند، 46 درصد 8 الی 12 ساعت، 23 درصد 12 الی 16 ساعت و 10 درصد بیش از 16 ساعت. براساس برآوردها حدود 15 هزار نفر در شهر تهران مشغول زبالهگردی هستند که یکسوم آنها یعنی چیزی حدود 5 هزار نفر از آنها کودک هستند. معاونت برنامهریزی پسماند در تهران دراینباره نقل کردند:
اما اگه بخوایم برای کل شهر تهران در نظر بگیریم، حدود 15 هزار نفره که این 15 هزار نفر در نواحی و مناطق مختلف متفاوته. ممکنه ناحیهای 200 نفر باشه، ممکنه ناحیهای 20 نفر باشه. [شما چگونه به این فرمول 15 هزار نفر رسیدید؟] ببینید، ما 122 ناحیه در تهران داریم. من پتانسیل تعداد نفراتی که در این نواحی کار میکنند را در 122 ناحیه ضرب کردم […]. حالا با این 15 هزار تا نیرویی که داره کار میکنه، از این 15 هزار نفر، من، تجربی بدون پژوهش، میخوام بگم که چندتاشون میتونن کودک باشن. فکر نمیکنم 5 هزار تا بیشتر باشن؛ یکسوم این نفرات که بهقولمعروف دارن کار میکنن، میتونن کودک باشن، بهشرط اینکه کودک را 18 سال به پایین در نظر بگیریم.[21]
4-2. زمینههای کار کودکان
سه زمینه مهم در شکلگیری زبالهگردی کودکان در تهران سهم دارند که عبارتاند از: 1) اقتصادی همچون فقر در جامعه افغانستان و در میان تعدادی از خانوارهای ایرانی و اقتصاد زباله، 2) اجتماعی-فرهنگی در قالب زمینههای خانوادگی همچون ازدواج در سن کودکی و باروی بالا و شبکههای اجتماعی همچون شبکههای خانوادگی و آشنایی 3) سیاستی یعنی قوانین تبعیضآمیز و شیوههای مدیریت زباله در شهر تهران. این سه زمینه باهم دیگر ارتباط دارند که در زیر به شرح آنها پرداخته میشود.
افغانستان کشوری است با 37 میلیون جمعیت که 75 درصد جمعیت آن در مناطق روستایی زندگی میکنند و بیش از 60 درصد مردم آن بیسواد هستند. این کشور یکی از فقیرترین کشورهای دنیا است. در یک دهۀ اخیر، جامعۀ افغانستان رشد اقتصادی را تجربه کرده است، اما این رشد به کاهش فقر نینجامیده است، بهگونهای که حدود 36 درصد مردم در فقر شدید بهسر میبرند و این دسته از افراد توانایی تأمین بسیاری از نیازهای خود را ندارند (وزارت اقتصاد افغانستان، 2013؛ بانک جهانی، 2019). جنگ همهجانبه و تداوم آن در افغانستان بر تشدید فقر افزوده است. زبالهگردی 17ساله فقر خانوادهاش را اینگونه روایت کرد:
وضعیت اقتصادی که نداریم؛ فقیریم دیگه. [خانوادهت کار میکنند؟] نه بابا، همهشون بیکارن. 3 تا خواهر دارم، ازم کوچیکترن. 3 تا داداش دارم، از من کوچیکترن. همهشون بیکارن. فقط یه برادرم درس میخونه.
اکثر زبالهگردها از استان هرات هستند که هممرز با ایران است. این استان نیز یکی از استانهای بسیار فقیر افغانستان است. فقر باعث شده است که کودکان بهمنظور تأمین بخش از هزینههای خانوار به ایران مهاجرت کنند و بهواسطه شبکههای اجتماعیشان وارد چرخه زبالهگردی شوند. کودکان زبالهگرد به همراه اعضای خانواده، بستگان و دوستان به تهران برای زبالهگردی مهاجرت میکنند. این شبکهها ورود آنان را به کار تسهیل کردهاند. یکی از کودکان گفته است: «با دادشم و عموم و پسر عمووام از افغانستان اومدیم، قبلاً اونا اومده بودن، دیگه افغانستان کار نبود، اومدیم اینجا باهاشون کار کنیم». ازدواج در سن پایین و کودکی و باروی بالا یکی از عوامل فقر خانوارها و کار کودکان است. گرچه نرخ باوری در کشور افغانستان کاهشیافته است اما این نرخ همچنان بالا است و در سال 2016 میلادی برابر با 64/4 فرزند بهازای هر زن بوده است (پرتال آمار، 2019). در همین زمینه، یکی از زبالهگردها روایت کرد:
خانوادهمون الآن 20 نفرن؛ ما 6 تا داداشیم، 10 تا خواهریم. 4 تا پدر و مادر؛ 3 تا مادر دارم، با یه پدر. بابام سه تا زن داره، از هرکدوم از این زنا بچه دارن که شدن 16 نفر.
شیوه ازدواج در افغانستان و شهر هرات و ازدواج در سن کودکی نیز فشار مضاعفی را به کودکان برای وارد شدن به چرخه کار وارد میکند. براساس مصاحبه با زبالهگردها اکثر آنها در سن کودکی –کمتر از 18 سال- ازدواج میکنند چراکه در بسیاری از موارد در همین سنین دختری را از میان فامیل و آشنایان برای آنان «نشان» میکنند. تحت تأثیر برخی از رسومات فرهنگی، داماد باید مبلغ قابلتوجهی را به پدر دختر تحت عنوان «پیکش» بدهد تا بتواند با دختر او ازدواج کند. همچنین سایر هزینههای ازدواج همچون مراسم ازدواج و مسکن به عهده داماد و خانواده او است. ازاینرو کودک را مجبور میشود تا سالها برای تهیه هزینههای ازدواج کار کند. یکی کودکان زبالهگرد روایت کرده است:
من نامزد دارم، باید 150 میلیون پول بدم به پدرزنم. از ما زن خریدنی هست. اگر بدون جهیزیه بیاد، باید 35 میلیون پول بده به پدر عروس؛ اما اگر با جهیزیه باشه، باید 100 یا 150 میلیون پول بده به پدر عروس.
افغانستانیها برای اینکه بتوانند هزینههای ازدواج، بهخصوص پولی که بابت دختر به پدر او میدهند، را تأمین کنند، باید کار کنند و درآمد داشته باشند. در بسیاری از مواقع، همین امر میتواند زمینۀ مهاجرت به ایران و شروع کار جمعآوری زباله در میان کودکان شود؛ بنابراین جمعآوری زباله میتواند منبع درآمدی برای تأمین هزینههای ازدواج باشد. تبعیضهای که علیه مهاجران بهویژه مهاجران افغانستانی اعمال میشود آنان را هر چه بیشتر بهسوی برخی از مشاغل خاص ازجمله زبالهگردی سوق میدهد. آییننامه مشاغل چهارگانۀ مجاز اشتغال اتباع خارجی در ایران یکی از این موارد است.[22] براساس این آییننامه اتباع افغانستانی میتوانند تنها در چهار گروه شغلی اصلی کار کنند، این چهار گروه عبارتاند از: کارهای ساختمانی، کورهپزخانه، کارهای کشاورزی و سایر گروههای شغلی. در زیر سایر گروههای شغلی شاهد شغلهای همچون امحای زباله و بازیافت مواد شیمیایی هستیم. همچنین لیست مشاغل خاص شهر تهران وجود دارد که شهروندان افغانستانی میتوانند در مشاغلی همچون بازیافت زباله، تفکیک زباله و حملونقل ضایعات فلزی و پلاستیکی کار کنند.
گسترش اقتصاد زباله در شکل رسمی و غیررسمی آن به همراه شیوه مدیریت جمعآوری زبالهها در شهر تهران نیز زمینه را برای کار کودکان فراهم نموده است. افزایش جمعیت شهر تهران، تغییر شیوه مصرف و افزایش مصرف به تولید حجم گستردهای زباله در این شهر منجر شده است، بهگونهای که مدیریت زباله یا پسماند به یکی از چالشهای مهم شهرداری تهران تبدیلشده است. در کنار چالش مدیریت زباله، امروزه، زباله و بازیافت آن به صنعتی پرسود تبدیلشده است که شهرداریهای و سازمان پسماند، و افرادی که در این حوزه سرمایهگذاری کردهاند هرکدام بهنحوی بهدنبال کسب سود در این عرصهاند. در تهران بهطور میانگین روزانه 7.500 تن زباله تولید میشود که 35 درصد آن را زبالههای خشک تشکیل میدهد (سایت سازمان مدیریت پسماند تهران). زبالههای شهری در تهران در دو بخش رسمی و غیررسمی مدیریت میشوند (کدام مدیریت!). در بخش رسمی فرایند جمعآوری پسماندهای خشک تفکیکشده شهروندان تهرانی در مبدأ به سه روش ازطریق شهرداری تهران صورت میپذیرد: 1. غرفۀ بازیافت؛ 2. تحویل هفتگی پسماندهای خشک جمعآوریشده به پیمانکاران شهرداری تهران و 3. مخازن آبیرنگ مکانیزه 1100 لیتری. بنابه گفتۀ سرپرست معاونت برنامهریزی پسماند تهران، شهرداری روزانه حدود 400 تُن از زبالههای خشک را جمعآوری میکند، یعنی حدود 26/15 درصد آن را و مابقی توسط بخش غیررسمی جمعآوری میشود.
بخش غیررسمی هرچند بهوسیلۀ نهادهای عمومی و قانونگذاری غیرمجاز تلقی شده است، اما تعداد زیادی از افراد ازجمله کودکان در این بخش به کار مشغولاند. ناکارآمدی بخش رسمی حوزۀ مدیریت پسماند شهری، گردش مالی گسترده، دامنۀ سوددهی زیاد، دربرداشتن هزینۀ کم برای کارفرما و پیمانکاران، کوتاهی یا عدم توانایی در نظارت بر قوانین نحوۀ جمعآوری زباله بهوسیلۀ کارفرما، عدم رعایت قوانین جمعآوری زباله ازسوی پیمانکاران و دیگر عوامل ازجمله عوامل شکلگیری این بخش است. براساس دستورالعمل نظارت بر عملیات جمعآوری پسماندهای خشک (1391)، در 30 بند به تخلفات و جرائم مربوط به قرارداد جمعآوری و تفکیک پسماند خشک پرداختهشده است. بسیاری از بندهای این دستورالعمل بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر تخلفبودن جمعآوری زباله به شکل غیررسمی اشاره دارد؛ برای مثال، بند 17 بر حضور عوامل متفرقه نظیر کتفی، گونیبهدوش، و چرخدستی، بند 18 به استفاده از ایستگاههای بازیافت غیرمجاز (چهاردیواریها)، بند 26 به استفاده از کارگران مشمول صغر سنی یا اتباع خارجی فاقد مجوز اشاره میکند؛ بنابراین بندهای مختلف بر غیرمجازبودن جمعآوری زباله بهشکل غیررسمی اشاره دارد. همچنین جمعآوری زباله به شیوۀ غیررسمی ناقض بسیاری از بندهای قرارداد واگذاری عملیات جمعآوری پسماند خشک (1391) است. از نکات جالب این دستورالعمل آن است که برای نقض هرکدام از بندهای این آییننامه جریمۀ مالی در نظر گرفتهشده است. بهنظر میرسد که این شکل از تخلف برای کارفرما و پیمانکارها ازجمله شهرداری چیزی جز سود مالی بههمراه ندارد، چراکه پیمانکاران به اشکال مختلف بندهای این دستورالعمل را نقض میکنند و شهرداری تنها میتواند آنها را جریمه کند و در مواردی فسخ قرارداد.
4-3. نحو انجام زبالهگردی و مناسبات آن
تحت فرایند خصوصیسازی و برونسپاری، امروزه شهرداری تهران بسیاری از وظایفش را همچون جمعآوری و تفکیک زبالهها را به بخش خصوصی و پیمانکاران واگذار کرده است. این واگذاری مسئولیتهای اجتماعی شهرداری را بهمثابه نهادی عمومی بهویژه در مقابل زبالهگردها کاهش داده است. برای مثال براساس بند 33-6 قرارداد واگذاری عملیات جمعآوری پسماند خشک کارفرما یعنی شهرداری در مقابل اشخاص ثالث و خسارت ناشی از عملکرد پیمانکار مسئولیتی ندارد. سازمان پسماند تهران نیز مسئولیت واگذاری و نظارت بر پیمانکاران را به مناطق و نواحی شهرداری سپردهاند.
پیمانکاران به شیوههای مختلف زمینه را برای شکلگیری بخش غیررسمی و استفاده از کودکان فراهم کردهاند؛ نخست، آنان جمعآوری زبالهها را به دو نوبت صبح و بعدازظهر تقسیم نمودهاند. در نوبت صبح پیمانکاران ازطریق کارگران بازیافت به جمعآوری زبالههای مناطق میپردازند. کارگران بازیافت نیز با استفاده از تجهیزاتی مانند وانت، زبالههای این مناطق را از داخل سطلها جمعآوری میکنند و براساس میزان زبالهای که جمعآوری کردهاند یعنی بهصورت کیلویی آن را به پیمانکاران میفروشند. براساس مصاحبههای که با این دسته از کارگران زبالهگرد، مشخص شد که آنان هر کیلو زباله را بهطور میانگین به قیمت 400 تومان به پیمانکاران میفروختند. همچنین پیمانکاران در داخل بازیافت، محل اسکان زبالهگردها را فراهم آورده بودند.
در نوبت بعدازظهر زبالهها کاملاً به شیوهای غیررسمی جمعآوری میشود. در این نوبت، پیمانکاران با اجارهدادن هر منطقه به افراد زبالهگرد براساس قرارداد «رسوم» یا سهمبَری، اجازۀ جمعآوری زبالهها بهشکل غیررسمی را صادر میکنند. باید به این موضوع نیز توجه داشت که هدف شهرداری و سازمان پسماند و بهویژه پیمانکاران از این شیوۀ جمعآوری زباله دستیابی به سود بیشینه است. درواقع، شهرداری با برونسپاری بسیاری از وظایف خود به پیمانکاران بخش خصوصی از مسئولیتهای خود شانه خالی میکند و آن را متوجه پیمانکاران میسازد، اما براساس دستورالعمل نظارت بر عملیات جمعآوری پسماندهای خشک (1391)، برای شهرداری و سازمانهای تابعۀ آن، وظایف متعددی ازجمله نظارت بر کار پیمانکاران مشخصشده است که در بسیاری مواقع، آنان در این زمینه کوتاهی میکنند و تنها به جریمۀ مالی بسنده میشود. از دیگر سو، هدف پیمانکاران از بهکارگیری نیروهای غیرمجاز و کودکان دستیابی به نیروی کار ارزان و درنتیجه، سود بیشتر است و ازآنجاکه این پیمانکاران از مهاجران و کودکان افغانستانی برای جمعآوری زباله استفاده میکنند، از بسیاری از مسئولیتهای قانونی خود مانند بیمه، تأمین ابزار و تجهیزات کار، تأمین محل اسکان مناسب و غذا برای آنان سر باز میزنند.
همانگونه که گفته شد پیمانکاران در نوبت بعد ظهر براساس قرارداد «رسوم»[23] یا سهمبَری با زبالهگردها کار میکنند یا آنان را به کار میگیرند. «رسوم» یا «رسومكردن» قراردادی است بین زبالهگردها یا «ارباب» زبالهگردها با پیمانكار مناطق شهر تهران یا نمایندۀ آنان که جمعآوری و بازیافت زبالهها به آنها سپردهشده است، بهطوریکه فرد زبالهگرد یا ارباب او مبلغی را بهصورت ماهیانه به پیمانكار میدهد تا از این طریق، به افراد زبالهگرد اجازه داده شود كه در منطقۀ تعیینشده به جمعآوری زباله بپردازند. درطی این قرارداد (رسوم) عكس هریك از كارگران زبالهگرد توسط ارباب به بازیافت منطقه داده میشود و بازیافت نیز برای شناسایی هریك از افراد یك كارت صادر میكند تا زمانیكه افراد زبالهگرد با مأموران گشتی یا مأموران پیمانکاران در منطقه مواجه شدند، كارت را به آنها نشان دهند تا اطمینان حاصل شود كه آنها از كارگران كدام منطقه هستند. دراینباره، زبالهگرد 18سالهای روایت كرد: «بازیافت بابت اومدن ما به منطقه قبلاً یه میلیون تومن پول میگرفت. الآن ماهی دو میلیون و هفتصد تومن میگیره […]. ارباب از ما عكس میگیره، بازیافت با عكسامون برای ما كارت درست میكنه. گشتیها عكس ما رو تو ماشیناشون دارن». یکی دیگر از کودکان گفته است:
ما اینجا رسوم میدیم؛ ماهی 3 میلیون میدیم بذارن کار کنیم. اگه رسوم ندیم، اونا میآن میگردن، ببین هرکی پول نداده، میگیرینش میزننش.
نوعی دیگر از قرارداد کار بهصورت سهم بری یا درصدی بین ارباب و پیمانكار است. در این نوع قرارداد، ارباب دیگر ماهیانه مبلغی مشخصشده به پیمانكار نمیدهد، بلكه از همان ابتدا بین خودشان تعیین میكنند كه چند درصد از میزان زبالههای جمعشده برای ارباب و چند درصد برای پیمانكار باید باشد یا درطی این قرارداد، کارگران باید زبالهها را به قیمت معیّن به پیمانکار بفروشند. قیمت ازسوی بازیافت و پیمانکاران معین میشود. در این مورد، زبالهگردی 19ساله زبالهگرد نقل كرد:
این بار از 100 درصد، 40 درصد اون مال اربابه و 60 درصد اون مال بازیافته. هیچ پولی نمیگیره، درصدییه. از این 40 درصد ارباب باید پول ما كارگرها رو هم بده تا بازیافت به كارگرا گیر نده.
یکی از کودکان زبالهگرد در منطقه شهرک غرب راجع به قیمت فروش زبالهها به پیمانکار گفته است:
این بار هرکس قمتی (قیمتی) داره؛ پلاستیک کیلویی 700 تومن، پیت کیلویی 900 تومن، فلز 400 تومن، کارتن 350، دیگه شیشه هم 250، نون 400، نیلونم (نایلون)، این درای پلاستیکی 700.
روایت بالا نشان میدهد در برخی از موارد زبالهگردها، همچون مناسبات کار در بازیافتهای در مناطق شهر (بخش رسمی)، در بخش غیررسمی نیز زبالهها را به قیمت مشخص به پیمانکارها یا نماینده آنان میفروشند. رویهمرفته مناسبات کار در بخش غیررسمی کاملاً استثمارگونه است بهگونهای که قیمت فروش زبالهها و قیمت رسوم را پیمانکاران و نمایندههای آنان تعیین میکنند. براساس مصاحبههای که با افراد زبالهگرد صورت گرفت و براساس منطقهای که در آن کار میکنند، زبالهگردها بهصورت ماهانه مبلغی بین 2,500,000 تومان تا 4,000,000 تومان به پیمانکار پرداخت میکردند. همچنین باتوجهبه قیمت فروش زبالهها و میزان جمعآوری زباله در هرروز توسط زبالهگردها میتوان گفت که درآمد روزانۀ زبالهگردها بهطور میانگین، 71 هزار تومان است و ازآنجاکه درحین مصاحبه بیشتر این افراد به این نکته اشاره کردند که در هفته یک روز را استراحت میکنند، پس میتوان میزان درآمد ماهانۀ آنها را نیز بهطور میانگین برابر با 1,860,000 تومان برآورد کرد.[24]
زبالهگردها نیز اکثراً در قالب شبکههای خویشاوندی به کار مشغول هستند. این شبکهها با فراهم آوردن اطلاعات برای مهاجران جدید از کشور افغانستان آنان را وارد چرخه زبالهگردی میکند. از طرف دیگر به هنگام جمعآوری زباله نیز براساس همین شبکهها به جمعآوری زباله میپردازند. محل اسکان آنان نیز بهویژه در داخل گودها در جنوب شهر تهران براساس همین شبکهها تقسیم میشود. برای مثال، زمانیکه این افراد قطعه زمینی را برای انتقال زبالهها و انجام عمل تفکیک در آنجا اجاره میکنند، این زمین را میان خودشان ــ که در بیشتر مواقع افراد همقوم و همخویشاوندند ــ تقسیم میکنند و بهکار میپردازند. در همین زمینه، یکی از مشارکتکنندگان اینچنین نقل کرد:
ما الآن سه نفریم. خودمون واسه خودمون بار میزنیم. یکی عمومه اینجا که بار تمیز میکنه و من هم با پسرعمم بار جمع میکنیم.
در این روایت، منظور ازجمله «ما الآن سه نفریم» این است که این سه نفر بخشی از سایت زباله (گاراژ) را ــ که حدود 50 نفر در آن مشغول به فعالیتاند ــ برای خود اجاره کردهاند و در آن کار میکنند. درواقع، این سه نفر برای خود گروهی کاری تشکیل دادهاند که برمبنای روابط قومی شکلگرفته است.
زبالهگردها با ابزارهای همچون چرخ، باردون (گونی یا کتفی)، گاری و خودرو وانت به جمعآوری زبالههای میپردازند. جمعآوری زباله با استفاده از خودرو در شیفت صبح تحت نظارت بازیافتها انجام میشود. جمعآوری زباله با استفاده از وانت نسبت به ابزارهای دیگر آسانتر و میزان حجم زبالۀ جمعآوریشده با آن نیز بیشتر است. این خودروها دراختیار افرادی قرار میگیرد که در بخش رسمی کار میکنند نه در بخش غیررسمی. دستهای دیگر از زبالهگردها برای جمعآوری زباله از چرخدستی یا گاری استفاده میكنند. این نوع ابزار کار را در برخی از مواقع «اربابان» دراختیار كارگران خود میگذارند و كارگران نیز درازای آن پولی به اربابانشان پرداخت میكنند یا بابت آن بهاندازۀ هزینۀ چرخ به اربابشان زباله میفروشند. ازجمله مشكلات زبالهگردها به هنگام استفاده از چرخدستی این است كه اگر در روزهای بازدید نیروهای شهرداری از منطقه، اگر آنها در منطقه به کار مشغول باشند، ابزار کارشان همراه با بارهایشان مصادره میشود و علناً از كار بیكار میشوند تا زمانی كه دوباره بتوانند دوباره چرخ تهیه كنند. در این باب، میتوان به نقلقول جوان 19سالۀ زبالهگردی ارجاع داد که چنین روایت کرد:
مأمورهای شهرداری روز گیر میده، چرخم رو میبره. بعضی وقتا فحش میده، دعوا میكنه، چرخم رو میبره. ما چرخ دیگه میخریم […]. زیاد شده، تا حالا 20 چرخم رو بیشتر بردن. هر چرخ رو 180 تومن میخرم.
دستۀ دیگری از زبالهگردها از «كتفی» یا گونی برای جمعآوری زباله استفاده میکنند. آنها کتفیهای را روی كتف و پشت خود قرار میدهند و زبالهها را در داخل کتفی جمع میكنند. با کتفی، درمقایسه با ابزارهای دیگر، زبالههای کمتری را میتوان جمع و حمل کرد و بهمراتب، بهدلیل حمل زباله بهصورت مستقیم، از سختی بیشتری برخوردار است. در برخی از مناطق، شهرداری استفاده از ابزارهای دیگر نظیر چرخدستی را ممنوع كرده است و زبالهگردها با کتفی به جمعآوری زباله میپردازند. در اینجا، میتوان به نقلقول نوجوان 16سالۀ زبالهگردی در پاسخ به پرسش «علت استفادهنكردن از دیگر ابزارها، نظیر چرخ، چیست» اشاره كرد:
روزی 100 یا 120 كیلو جمع میکنم […]. چرخ اینجا آزاد نیست، وگرنه 200 یا 300 كیلو جمع میکردم.
ابزار کار برخی از زبالهگردها گاری تیو است. گاری سطلهای آبیرنگ و چهارچرخی است كه بازیافت بعضی از مناطق آنها را دراختیار كارگران گذاشته است تا در منطقۀ موردنظر فعالیت کنند و اگر در این مناطق، كارگران با ابزارهای دیگر به جمعآوری زباله مشغول شوند، بازیافت با آنها برخورد خواهد کرد. در همین زمینه، زبالهگرد 16سالهای روایت كرد:
این سطلها رو شهرداری داد به بصیر، بصیر هم به ما داده. در روز 3 یا 4 بار این رو پر میکنیم.
4-4. پیامدهای و مخاطرات زبالهگردی
زبالهگردی معضلاتی مانند ساعتهای کاری طولانی و فشار کاری بالا، شرایط نامناسب بهداشتی، آلودگی زیستی و بهتبع آن، مخاطراتی همچون بهخطر افتادن سلامت جسمی فرد زبالهگرد، آسیبدیدگی و حوادث حین کار، احساسات ناخوشایند روانی ایجادشده بههنگام جمعآوری زباله، نزاع، و خطرهای دیگر را درپی دارد. در زیر به اهم این مخاطرات پرداختهشده است.
مخاطرات جسمی: این مخاطرات شامل زخمیشدن و صدمهدیدن تا بیماری و مرگ است. افراد زبالهگرد با دست، داخل سطلهای زباله را برای یافتن زبالههای خشک میجویند و به همین سبب، احتمال بریدگی و آسیبدیدگی دستانشان با اجسام تیز و برنده، مانند شیشه و فلز بسیار زیاد است. زبالهگرد 15سالهای گفته است: «خیلی دسم بریده؛ شیشه میزنه، آمپول میزنه، آهن میزنه، تیغ داره. چن وقت پیش، آمپول رفت تو دسم، داغون شدم. دیگه شش روز نتونستم کار کنم». 73 درصد از زبالهگردها در پاسخ به پرسش «آیا تاکنون در هنگام کار زخمی شدهاید یا خیر» پاسخ بله دادهاند. در بسیاری از مواقع، کودکان درکی از چگونه زخمیشدن یا تبعات جراحت ندارند و از تجهیزات ایمنی کار مانند ماسک، لباس و ابزار کار استفاده نمیکنند. 68 درصد از زبالهگردها دستکش استفاده میکردند اما دستکش آنها از کیفیت مناسبی نداشت. برای مثال برخی از آنان دستکشهایشان را از داخل سطل پیداکرده بودند یا دستکش آنها بهدلیل خیسشدگی یا تعرق دست قابلاستفاده نبود. در مواقعی که افراد زبالهگرد زخمی میشوند، یا به پزشک برای درمان مراجعه میکنند یا نمیکنند. هزینههای زیاد درمان، باعث شده است تا افراد زبالهگرد درصورت زخمیشدن، نتوانند به شیوههای مناسب زخم خود را درمان کنند. در همین زمینه، یکی از زبالهگردها در پاسخ به پرسش «آیا تاکنون درحین کار زخمی شدهای و چگونگی نحوۀ درمان آن» شرح داد: «آره. یه دفعه سوزن رفت تو دستم، ورم کرد. دیگه خودم تو کانکس ناس –نوعی ماده مخدر- گذاشتم روش، یهکم ورمش خوابید. بعدش رفتیم دکتر؛ روزی 100 تومن میگرفت». یا کودک 13سالهای دربارۀ درمان زخمش چنین نقل کرد: «کار خاصی نمیکنم؛ تو آشغالها میگردیم، لتهای[25] چیزی پیدا میکنیم، با اون روش رو میبندیم».
بیماریها: استفاده از شیوههای غیراصولیای ممکن است به عفونت و حتی سایر بیمارهای صعبالعلاج بینجامد. گاه نیز این افراد بهدلیل جمعآوری زباله به برخی بیماریهای پوستی مبتلا میشوند؛ چنانکه کودک 12سالهای روایت کرد: «[صورتت چی شده؟] این زالکه. [تو این کار اینجوری شدی؟] آره. [رفتی دکتر؟] یه دفعه رفتم، رفتم گفت زالکه. 5 تا سوزن زدن تا حالا هم که خوب نشدم. یهدفعهای تو صورتم اومد. اینجا اومدم، اینجوری شد. افغانستان بودم، اینجوری نبود». در برخی از موارد زبالهگردها دچار بیماری همچون سرماخوردگی، میشوند که ممکن است دراثر مراجعهنکردن به پزشک به آنفولانزا مبتلا شوند. گاهی نیز سردرد ناشی از استشمام بوی بد زباله آنها را رنج میدهد و سبب میشود که چند روزی نتوانند کار کنند. زبالهگردها همچنین بهدلیل شرایط کار و زندگیشان به انواع بیماریها مانند کلیهدرد، گوشدرد، آسم، کمردرد، ناراحتیهای پوستی، مبتلا میشوند. کار در شرایط آبوهوایی نامناسب، نداشتن تجهیزات و لوازم کار مناسب و ایمن، زندگی در محلهای غیربهداشتی و ناایمن، (در برخی مواقع) استفاده از آب شرب غیربهداشتی، وضعیت نامناسب تغذیه، خواب نامنظم و ناکافی، و ساعت کاری طولانی از عوامل اصلی بسیاری از مخاطرات جسمی زبالهگردها، بهویژه بیماریها، است.
شرایط دشوار کار: زبالهگردی دشواریهایی مانند ساعت کاری طولانی، جابهجای بار سنگین بر دوش و بنابراین خستگیهای مفرط را به همراه دارد. گاه فرد از ساعتهای ابتدایی روز تا آخر شب کار میکند؛ برای مثال، صبح به تفکیک زبالههای جمعآوریشده میپردازد و عصر و شب به جمعآوری زبالهها مشغول است. همچنین محل اسکان آنان از سطح کیفیت بسیار پایینی برخوردار است. همۀ این موارد درطول زمان میتواند به فرسایش جسمی و روانی زبالهگرد منجر شود. در بسیاری از مواقع، بهدلیل مهاجرتهای غیرقانونی و هزینههای بالای آن، فرد زبالهگرد مجبور است برای جبران این هزینهها زمان بیشتری کار کند. ساعت کاری طولانی عملاً زمان استراحت فرد را ازبین میبرد و خواب کافی و راحت را از او میگیرد. کودکی 13ساله نیز دربارۀ سختی کار و بیخوابی چنین شرح داد: «سختیهاش سخت نیست، ولی تمیزکاریاینا سخته. خوابداری مثلاً، سرصبح که میخوای اینا رو تمیز کنی، نمیتونی. خواب داره چشات، مثلاً خوابی، دلت نمیخواد پا بشی». یکی دیگر از کودکان راجعبه سختیهای کار گفته است:
سختی کار اینجا بیخوابیه؛ همهش کاره، بعد باید هی این کتفیا رو روی دوشت بگیری، همهش دنبال آشغال بری، آشغال جمع کنی، همهش سخته. کمخوابی زیاد آدمرو عصبانی میکنه، دیگه الآن ما تا ساعت دَه شب بریم، تا شام دُ رُس کنیم، شام بخوریم، خودم ساعت یک میشه. دوازده و یک میخوابیم، صبحم ساعت شیش پا میشیم. سختیاش همین جدا کردنه.
حوادث حین کار: کودکان زبالهگرد در برخی از مواقع، درحین کار دچار حادثه میشوند؛ مثلاً زمانیکه کودکان توانایی خمکردن سطل زباله را ندارند به بالا یا داخل سطل میروند، یا گاهی در جستوجوی زباله سطل را خم میکنند که در این حالت، ممکن است سطل روی پای آنان بیفتد و زخمی شوند. پسر زبالهگرد 15سالهای گفته است: «ما که کوچیکیم، قدمون نمیرسه به داخل سطل آشغالها. یه بار سطل رو کج کردم، افتاد روم، پام زخم شد». از سوی دیگر، حملونقل بسیاری از افراد زبالهگرد از محل اسکانشان در جنوب تهران به داخل شهر بهوسیلۀ کامیون صورت میگیرد و هنگام برگشت به محل اسکان نیز از همین کامیونها استفاده میکنند، با این تفاوت که در برگشت، کامیونها پر از زباله شدهاند و زبالهگردها مجبورند بالای سقف کامیون یا روی زبالهها بنشینند. در این شرایط، احتمال بروز خطر یا حادثه برای این افراد بسیار بالاست. یکی از افراد زبالهگرد روایت کرده است: «سختیه دیگه، تا نون خوردن، میخوابیم. نه به خواب، نه حمومی، نه چیزی. خَسه میشیم دیگه. صب تا شب راه بره آدم، خَسه نمیشه؟ سخته دیگه. الآن بچههای کوچیک، ده، دوازده ساله کار میکنن. دو نفر میتونن تو خاور بشینن یا سه نفر، همه بالا. بارون بیاد، اگه سنگم بیاد، همه بالا. [بالا کجاست مگه؟] همون رو بار، رو خاور. [… بعد خطرناک نیست اونجا؟] چرا، ای درخت گیر میکنه، کور میشی. یارو میافته. یه کابلی گیر کنه رو بار، این زیر درخت پایینه، بار بالایه، میره زیر درخت، گیر میکنه، میافته. [خودت تا حالا اون بالا بودی؟] آره، من همیشه بالام. [میشه بگی چه جوریه؟] مثلاً سرماش. اول بار میزنه، میریم رو خاور، دیگه میشینی. درخت گیر میکنه. سرما که دیگه صددرصدیه».
فشارهای جسمی: فشار جسمی و آسیبهای ناشی از آن در شغل زبالهگردی زیاد است، بهگونهای که تحمل وزن بار سنگین و خستگی مفرط میتواند باعث شود اسکلتها و عضلات زبالهگردها صدمه ببیند. زبالهگردهای غیررسمی از ابزارهایی مانند گونی یا کتفی و چرخدستی برای جمعآوری زباله استفاده میکنند. آنان مجبورند وزن و سنگینی بار را بههنگام جمعآوری و جابهجایی در خیابانها برای جمعآوری زباله بیشتر تحمل کنند. تحمل این شرایط برای کودکان دشوارتر است و پیامدهای مختلفی را بههمراه دارد، چراکه بر مراحل رشد آنان تأثیر میگذارد. استفاده از چرخ نیز مخاطراتی را بههمراه دارد و همیشه امکانپذیر نیست. مثلاً در برخی از مناطق تهران، مانند مناطق شمالی که دارای شیب زیاد است استفاده از چرخ همیشه امکانپذیر نیست و ممکن است از دست آنها رها شود و به ماشینها برخورد کند. در همین زمینه، یکی از زبالهگردها روایت کرد: «اینجا گاری خطرناکه؛ سربالایی داره، ولش کنی بره بخوره به یه ماشین، باید خسارت بدی».
قربانیجرم و خشونت شدن: در داخل شهر به هنگام جمعآوری زباله و در محل اسکان زبالهگردها قربانی انواع جرائم و خشونتها میشوند. شواهد برگرفته از میدان مطالعه نشان داد که زبالهگردها قربانی سرقتهای مختلفی میشوند که اهم این سرقتهای شامل سرقت اموال آنان در محل اسکان، سرقت اموال آنان بههنگام جمعآوری زباله در داخل شهر، و سرقت زبالههای آنان بههنگام کار میشود. شدت هرکدام از این سرقتها تقریباً زیاد است، چراکه بسیاری از مشارکتکنندگان درطول مصاحبهها اشاره کردند که «مال» یا «بار» آنان بهسرقت رفته است. کودمی 17سالهای چنین روایت کرد: «آشغال زیاد ازمون میدزدن. ایرانیا با ماشین میآن میدزدن، ماشینهاشون شخصی هستش». وقتی از کودکی 17ساله پرسیده شد که «سختی کار زبالهگردی چیست»، او در پاسخ روایت کرد: «سختیش همینه؛ بار جمع میکنی، دل آدم میشکنه، یهدفعهای میآی نیست». سرقت از محل اسکان آنان نیز بسیار شایع است. یکی دیگر از زبالهگردها روایت کرد: «یه شب از بچههامون خواب بودن، صب که نِشستن، دیدن چارتا گوشی نیه. حالا دیگه هرکی بود، بُرد. [کی میبره اینا رو؟ از بیرون میآن یا بچهها خودشونن می برن؟] نه، بیرون میآن».
زبالهگردها در محل کار بههنگام جمعآوری زباله اشکال مختلفی از خشونت را تجربه میکنند که بسیاری از این خشونتها نیز بهدلیل نحوۀ سازماندهی کار ازسوی پیمانکاران رخ میدهد. 73 درصد از زبالهگردها بیان داشته بودند که خشونت را تجربه کردهاند. در این میان 76 درصد مورد خشونت روانی و 69 درصد مورد خشونت فیزیکی را تجربه کرده بودند. زبالهگردها بیشتر از سوی عوامل پیمانکاران، شهروندان و سایر زبالهگردها خشونتها را تجربه میکنند. یکی از آنها روایت کرده است: «اینجور چیزها پیش میآد. بازیافت اگه از منطقۀ 5 یکی بیاد اینجا، میبره، اونقد کتکش میزنه. اگه الآن با چرخ برم منطقۀ 2، من رو بگیره، اونقد کتک میزنه. تو منطقۀ 5 هم چرخ اجازه نمیدن هم، با کارگر منطقۀ 2 برخورد میکنه. بریم یه منطقه دیگه قاچاقی، کتک میزنه».
نمودار شماره 1. عوامل اعمال خشونت علیه زبالهگردها
شکل بسیار شایع دیگری از خشونت و تهدید امنیت جمعی زبالهگردها هنگامی است که مقامات رسمی به گاراژها یا گودهای آنان حمله میکنند و آنها را تخریب میکنند. در بسیاری از مواقع، نهادهای رسمی همچون قوۀ قضاییه، پلیس، شهرداریها و سایر نهادها با پدیدۀ سایتهای غیرمجاز دفع زباله مماشت میکنند و از تخریب آنها خودداری میکنند، اما در برخی از مواقع، تحت برخی فشارها به این سایتهای حمله میکنند و به تخریب آنها میپردازند. در بسیاری از مواقع، مسئولان از توجیهات بهداشتی و زیستمحیطی برای تخریب این مراکز استفاده میکنند. نهادهای رسمی، بهویژه شهرداری تهران، از یکسو، باتوجهبه سازوکاری که برای تفکیک زباله اندیشیدهاند و آن را اجرایی کردهاند، خود متولی بهوجود آمدن اینگونه مراکز در شهر تهراناند و ازسوی دیگر، زمانیکه شهرداری تهران تحت برخی فشارها قرار میگیرد، با همکاری سایر نهادهای دیگر دست به تخریب این مراکز میزند. در همین زمینه، روایت یکی از افراد زبالهگردها بدین شرح است:
«شهرداری هرجا ببینه ما اتاق زدیم، چپه میکنه. تو اشرفآباد میگفت وسایلاتون رو جمع کنید. میآد اتاق رو چپه میکنه. ملک مردم شخصی هم هست، میگه شما حق ندارید اتاق بزنید. بهزور میآد، با 6 تا کلانتری. صاحب زمین پول به شهرداری نمیده. اون هفته که ما رفتیم و اتاقامون رو بههم زد، 6 تا کلانتری بود. من خواب بودم ساعت 6 صبح؛ یه پسر داد زد گفت مأمورا ریخته که شما رو جمع کنه. ما بجستیم. مأمورها ریختن اشرفآباد؛ 6 تا ماشین نیرو انتظامی بود، کلانتری خاور شهر بود، 10 تا ماشین شهرداری بود. از هر منطقه بود؛ شهرداری منطقۀ 20 بود، 15 بود. صبح که پا شدیم 2 اتوبوس بار زد ببره. بیامدیم دیدیم که شهرداری این چیز داره میگه وسایلاتون رو بهدر کنید که من این اتاقا رو چپه میکنم. 50،60 اتاق بود. فرصت که دیگه نداد».
اسکان مخاطرهآمیز و تغذیه نامناسب: شیوه اسکان زبالهگردها و دسترسی آنها به خدمات شهری بعدی دیگر از زیست زبالهگردی است که مخاطرات زیادی را به همراه دارد. محل اسکان زبالهگردهای که در نوبت صبح کار میکنند در داخل بازیافتها است که به میزانی از امکانات و خدمات شهری دسترسی دارند، هرچند که تراکم اسکان در آنجا بسیار زیاد است. محل اسکان افرادی که در نوبت بعد ظهر و بخش غیررسمی کار میکنند در داخل گودها، کورههای آجرپزی و سایتهای تفکیک زباله است که اکثراً در مناطق جنوب شهر همچون اشرفآباد، محمودآباد و خلازیر تهران هستند. در بسیاری از موارد آنان در داخل آلونکهای دستساز در کنار زبالههای انباشتهشده زندگی میکنند که به بسیاری از امکانات خدمات دسترسی ندارند. شواهد برگرفته از میدان پژوهش نشان میدهد که کیفیت زندگی افراد در آن محیطها بسیار نامطلوب و حتی غیرانسانی است. یکی از افراد زبالهگرد درباره محل اسکانشان گفته است:
[اینجا زمین مال کی هست؟] مال یه بنده خدایی هست. کورههای قدیمیه، زمین رو اجاره میکنیم. اینجا برجی سه تومن اجاره میدیم و سه تومن [منظور سه میلیون تومان است] هم پول برق میدیم. [آب داره؟] نه، آب شیرین نداره؛ آب چاه داره، چون فشار آب کمه، پمپ رو می سوزنه. برا آب خوردن هم ماشین میآد، دبهای میخریم، دبهای 1500 تومن. [اینجا حمام داره؟] نه، باید بری اسلامآباد. شش هزار میگیرن، پول آب خالی، هفتهای یک بار میریم. [چطور محل خوابتون رو گرم میکنید؟ خطری شما رو تهدید نمیکنه؟] با گاز؛ نه، خطری نداره، سوراخ زیاد داره.
شکل شماره 2. تصاویری از محل اسکان زبالهگردها
آنان به حداقل امکانات زندگی، مانند آب، حمام، وسایل گرمایشی ایمن و موارد اینچنینی، دسترسی ندارند. 77 درصد از زبالهگردها گفتهاند آب آشامیدنی را میخرند و 49 درصد از آنها تنها هفتهای یکبار حمام میروند. در بسیاری از مواقع، برای اینکه محل اسکان خود را گرم نگهدارند، از کپسولهای گاز استفاده میکنند و بهدلیل ترس از خفگی، بههنگام خواب شبانه، آن را خاموش میکنند. کودکان ازآنجاکه در طول هفته ساعات طولانی را مشغول به کار هستند دیگر توان و وقتی برای پرداخت به سای امور همچون تحصیل و بازی برای آنان باقی نمیماند و زبالهگردی و مناسبات آن کودکی آنها را به یغما میبرد. در روزهای تعطیل یا به نظافت شخصی میپردازند و یا میخوابند. به لحاظ شرایط تغذیه نیز کودکان از فقر غذایی رنج میبرند، تنوع مواد غذایی که مصرف میکنند بسیار محدود است و در برخی از موارد به دلیل شرایط کار مجبورند تعدادی از وعدههای غذایشان را علیرغم کار سخت حذف کنند. کودکی روایت کرده است: «[…غذا چی میخورید؟] تخممرغ میگیریم؛ یه سوسیسی میگیریم. [ناهار و شامتون همش همینه؟] شام که میدونی دیگه نداریم، خواب میشیم. باز صبح صبحانه میخوریم. [یعنی شام نمیخورید؟] نه. [تو منطقه هم نمیخورید؟] اگه بخوریم، حساب کنیم خرجی زیاد میشه، نمیصرفه، نمیخوریم».
آسیبپذیری اجتماعی: مهاجرت، شرایط سخت کار و زندگی، تجربه انواع خشونتها و فشارها به همراه احساسات منفی میتواند آنان را در معرض انواع آسیبهای اجتماعی همچون مصرف مواد مخدر قرار دهد. مصرف ماد مخدری به اسم ناس در میان زبالهگردها شایع است و مواد دیگر را نیز مصرف میکنند. یکی از کودکان گفته است «زیاد مصرف میکنن؛ دو تا داریم، اونا میزنن. [چی مصرف میکنند؟] شیشه و دَوا». این بدان معنی نیست که همه زبالهگردها مواد مخدر مصرف میکنند اما هستند تعدادی از آنها که مصرفکننده است. گرچه در میان کودکان مصرف مواد مخدر مشاهده نشد اما تجربه کار سخت به همراه مشاهده اینگونه رفتارها در محیط کار میتواند آنان را نیز آسیبپذیر کند.
5. جمعبندی و نتیجهگیری
عواملی همچون فقر، سنتهای غلط، قوانین و آییننامههای تبعیضآمیز و مدیریت ناکارآمد شهری در زمینۀ جمعآوری و نبود برنامۀ مؤثر و مدون برای آموزش شهروندان جهت تفکیک زباله از مبدأ، همچنین نبود زیرساختهای مناسب برای جمعآوری آنها و عدم مسئولیتپذیری شهروندان درقبال زباله و تولید زیاد زباله باعث شده است کودکان و سایر افراد به جمعآوری زباله در بخش غیررسمی روی بیاورند. همانگونه که شواهد نشان داد قرارداد کاری بین زبالهگردها و پیمانکاران، نحوۀ جمعآوری زباله بهوسیلۀ زبالهگردها در ابعاد مختلف آن ــ مانند شیوۀ جمعآوری، نحوه خرید و اجازه برای کار، ساعت کاری، نحوۀ تفکیک، و ابزار کار ــ نیز با مشکلات گوناگونی مواجه است. بهعبارتدیگر، میتوان گفت که نحوۀ سازماندهی جمعآوری زباله بهویژه در بخش غیررسمی و ماهیت آنْ استثمارگرانه و غیرانسانی است، بهگونهای که باعث ربایش ارزشافزودهای میشود که زبالهگردها تولید کردهاند و به آسیبهای جسمی، روانی، و اجتماعی منجر شده است. این موارد ناشی از کوتاهی شهرداری و عوامل اجرایی آن در اجرای قوانین بازیافت زباله و نظارت بر عملکرد پیمانکاران شهرداری بهدلیل نحوۀ ناکارآمد سازماندهی سیستم جمعآوری زباله است. علاوهبر این، افراد زبالهگرد در کار و زندگی خود با مسائل گوناگونی روبهرو هستند. زبالهگردی بهمثابه یکی از بدترین شکل کار کودکان نهتنها مانع تحصیل و بازی یا کودکی کودکان شده است بلکه سلامت آنان را در ابعاد مختلف به خطر انداخته است. کودکان در کار انواع خشونتها را تجربه میکنند، جمعآوری زبالهها از داخل سطلها در کنار اینکه به آنان صدمه میزند و باعث بیماری میشود تجربه بسیار ناخوشایندی است که انواع احساسات منفی را برای کودکان به همراه دارد.
در مدل زیر در فرایندی منطقی زمینهها و پیامدهای زبالهگردی به تصویر کشیده شده است. توضیحات بسیاری از عناصر مدل در بخشهای قبل آمد. تنها لازم است به چند مورد پرداخته شود. در زمینه جامعه مصرفی بهعنوان یکی از زمینههای زبالهگردی باید گفت مصرف گسترده بهویژه در قالب بستهبندی از یکسو و عدم فراهم بودن بسترها و فرهنگ تفکیک زباله در مقصد از سوی دیگر باعث شده است حجم زیادی از زبالهها تفکیک نشده شکل بگیرد که امکان شکلگیری زبالهگردی را فراهم آورد. یا نحوه اجرای قوانین به اجرای همه قوانین اشاره دارد که بهکارگیری کودکان را برای کار منع کرده است اما به دلیل اجرای این قوانین زمینه کار کودکان فراهمشده است، در این زمینه میتوان به قوانین کار، ابلاغ قانون ممنوعیت و اقدام فوری برای محو بدترین اشکال کار کودک، دستورالعمل نظارت بر عملیات جمعآوری پسماندهای خشک و غیره اشاره کرد.
راهبردهای کودکان و سایر زبالهگردها بهویژه در بخش غیررسمی در مواجه با شیوه سازماندهی زبالهگردی و مخاطرات مختلف آن کار در قالب شبکههای اجتماعی همچون خویشاوندی و دوستی است. این شبکهها در کار و محل اسکان مجموعه از حمایتها را برای زبالهگردها فراهم میآورد. برای مثال در برخی از موارد آنان بهواسطه همین شبکهها افراد دیگری را وارد چرخه زبالهگردی خارج از برخی از مناسبات آن همچون پرداخت «رسوم» میکنند. گرچه زبالهگردها میدانند که در کار استثمار میشوند و زبالهگردی تمامی ساحتهای زندگی آنان را تحت تأثیر قرار داده است، اما همچنین ازآنجای که میدانند فاقد صدا هستند و تلاشهای آنان راه بهجای نمیبرد و ناگزیر به کار کردن هستند در قالب همین شبکهها و مناسبات کار را ادامه میدهند.
زمینههای زبالهگردی
– اقتصادی همچون فقر و اقتصاد زباله
– اجتماعی و فرهنگی همچون باوری بالا، ازدواج در سن کودکی و مهاجرت در قالب شبکههای اجتماعی
– سیاستی همچون قوانین تبعیضآمیز و شیوههای مدیریت زباله
زبالهگردی کودکان
راهبردها
کار در قالب شبکههای اجتماعی
پیامدها
– آسیبهای جسمی، روانی ـ اجتماعی
– بازماندگی از تحصیل
– کیفیت پایین زندگی
– قربانی جرمشدن
– سیمای غیرانسانی شهر
– مسائل محیطزیست
شکل شماره 3. مدل زمینهای زبالهگردی کودکان در شهر تهران
زبالهگردی مجموعهای پیامدهای را برای کودکان در برداشت که در سطحی از انتزاع بالاتر میتوان گفت سلامت آنان را خطر میاندازد و کودکی آنان را پایمال میکند، کودکی که میتوانستند همراه با امنیت، بازی و شادی و تحصیل همراه باشد. در سطح کلانتر پیامدهای زبالهگردی مجموعهای مسائل اجتماعی و زیستمحیطی است که در سطح شهری و بهخصوص در گودهای زباله شاهد آن هستیم. زبالهگردی کودکان سیمایی شهر تهران را غیرانسانی کرده است، به این معنی که اساسیترین حقوق کودکان در این شهر پایمال میشود. بهمنظور کاهش آلام زبالهگردها و حذف زبالهگردی بهمثابه یکی از بدترین اشکال کار کودکان مجموعه از پیشنهادها ارائهشده است. رویهمرفته چند رویکرد سیاستی برای کار کودکان وجود دارد که به این شرحاند:
1) رویکرد مبتنی بر رفاه[26]. این رویکرد بر بهبود کار و شرایط زندگی زبالهگردها و کاهش مشکلات روزانه و بهبود نیازهای این گروه تأکید دارد. پنداشت کلی از زبالهگردها و کودکان زبالهگرد این است که آنان مردمان فقیری هستند که به کمک نیاز دارند. این رویکرد بهدنبال تغییر وضعیت موجود نیست. نمونههای از مداخلات مبتنی بر رویکرد رفاه عبارتاند از ارائۀ خدمات بهداشتی، شستوشو و مراقبتهای بهداشتی؛ ارائۀ ابزار و لوازم حفاظتی؛ سازماندهی فعالیتهای تفریحی برای کودکان و فراهم کردن مسکن برای خانوارها.
2) رویکرد مبتنی بر رشد[27]: این رویکرد بهدنبال توسعۀ تواناییهای افراد و فراهمکردن منابع مالی و فیزیکی و همچنین فرصتهای تحصیلی است. پنداشت کلی این رویکرد از زبالهگردها و کودکان زبالهگرد این است که آنان افراد فقیری هستند و قابلیتهایی دارند که باید این تواناییها و قابلیتها تقویت شود و باید به آنها فرصتهایی برای توسعۀ این تواناییها داد. نمونههایی از مداخلات مبتنی بر رویکرد رشد عبارتاند از: فراهمکردن امکانات مراقبتهای روزانه؛ فراهمکردن آموزشهای رسمی و غیررسمی و آموزشهای شغلی و فراهم کردن فرصتهای جایگزین اشتغال، اعتبار و تولید درآمد.
3) رویکرد مبتنی بر حقوق[28]: هدف این رویکرد ایجاد فضای سیاسی بیشتر برای زبالهگردها و همچنین تقویت موقعیت آنان بهعنوان یک گروه در جامعه است. قدم اول دادن صدا به جامعۀ هدف و مشاهدهپذیر کردن آنان است. در این رویکرد، زبالهگردها بهمثابۀ افرادی درک میشوند که باید تصدیق شوند و حقّ زندگی بهتر به آنان داده شود. نمونههای از مداخلات مبتنی بر رویکرد حقوق عبارتاند از: سازماندهی، لابیگری و تحریک مشارکت سیاسی، برای مثال سازماندهی زبالهگردها در درون تعاونیها برای کاهش نفوذ واسطهها و بهبود درآمد آنها؛ افزایش آگاهی از کار کودکان در اجتماعات و اصلاحات قانونی و بهبود اجرای قوانین کار؛ اصلاحات قانونی به شرایط بهتر کار مانند ساعت کار، حداقل سن، حداقل دستمزد، سلامت شغلی (ایمنی، سروصدا)، بیمههای درمانی و غیره اشاره دارد.
4) رویکرد مبتنی بر سیستم. هدف این رویکرد آن است که سیستم مدیریت زباله را بهگونهای تغییر دهد تا زبالهگردها شاغل در بخش غیررسمی را با سیستم رسمی کار ادغام کند. ادغام ازطریق رسمیکردن فعالیتهای آنها با سایر ذینفعان بهویژه ذینفعان رسمی، مانند دولتهای محلی یا بخش خصوصی. شرکتدادن زبالهگردها در فرمولهکردن سیاستهای شهری و ملّی مدیریت جمعآوری زباله نمونههایی از مداخلات مبتنی بر رویکرد سیستم است (سازمان جهانی کار: 2004).
حل مسئله زبالهگردی و زبالهگردی کودکان در ایران مستلزم مجموعه از مداخلات سیاستی در کشور افغانستان و مدیریت جمعآوری زبالهها در شهر تهران است. در افغانستان فقر عامل اصلی مهاجرت و کار کودکان در ایران است و ریشههای اصلی فقر شامل توزیع ناعادلانۀ فرصتها در بین اقشار یا طبقات اجتماعی، بخشهای اقتصادی و فضاهای جغرافیای، تمرکز فقر در نقاط روستایی، نبود یا کمبود فرصتهای آموزشی و بهداشتی در برخی از مناطق بهویژه مناطق روستایی، بیکاری، ازدواج زودهنگام و باروری بالا، فساد، تبعیض، سوءاستفاده از قدرت، جنگ و ناامنی، و مخاطرات طبیعی است؛ بنابراین آمادگی مقابله با مخاطرات طبیعی، بهبود فرصتهای تحصیلی بهویژه در مناطق روستایی، توزیع منصفانهتر و درنتیجه، عادلانهتر منابع میتواند بر کاهش فقر در جامعۀ افغانستان تأثیر داشته باشد.
در ایران نیز گسترش بخش غیررسمی و شیوه مدیریت زبالهها در شهرداری تهران و سازمان پسماند به یکی از زمینههای کار کودکان بدل شده است. در این راستا، به وزارت کار و شهرداری تهران و سازمان پسماند پیشنهاد میشود بخش غیررسمی جمعآوری زباله را در بخش رسمی ترکیب و ادغام کنند. تحت این شرایط، هم بر رفتار پیمانکاران میتوان بیشتر نظارت داشت و هم از بهکارگیری کودکان در زبالهگردی ممانعت کرد. با ادغام بخش غیررسمی در بخش رسمی، لغو قوانین ظالمانه (رسوم)، بهبود کیفیت کار و مزایای شغلی (مانند ساعت کاری، درآمد و بیمه) بزرگسالان و حمایت از آنها، میتوان به مقابله با فقر در سطح خانوارها کمک کرد. استفاده از راهکارهای توصیهنامۀ 204 درخصوص گذار از اقتصاد غیررسمی به رسمی سازمان بینالمللی کار (2015) میتواند در این زمینه مفید باشد.
شهرداری تهران و سازمان پسماند از اجرای قوانین نحوۀ بازیافت زباله ناتواناند و بهصورت عامدانه یا غیرعامدانه در این زمینه کوتاهی میکنند. درنتیجه، باید شهرداری و ناظران آن در سطوح مختلف بهدقت قوانین و دستورالعملهای مصوب را بهویژه بند 26 را اجرا کنند. همچنین پیشنهاد میشود شورای اسلامی شهر تهران بر مدیریت پسماند درخصوص بهکار نگرفتن کودکان در امر زبالهگردی نظارت کنند. درکنار شورای شهر میتوان برای نظارت نهادهای مدنی نیز سازوکاری فراهم کرد. درضمن، بهمنظور کاهش کار زبالهگردی کودکان در کوتاهمدت، اولویت با مداخلات کاهش آسیب در این حوزه است و در بلندمدت، هدف حذف کار زبالهگردی کودکان با افزایش توانمندی افراد و درآمد خانوارها و کاهش بیکاری در میان آنان است.
Contexts and Consequences of Scavenging: A Study on Scavenging Children in Tehran
Kameel Ahmady[29]
University of Kent, UK. MA in Social Anthropology.
https://orcid.org/0000-0001-5467-966X
Abstract
Children in Tehran are involved in various forms of work, including garbage collection, which is one of the worst forms of child labour. Scavenging is common among children in Tehran, which is not only harmful to their health but also violates many national and city laws and regulations. This research aims to investigate the contexts and consequences of children’s scavenging in Tehran and develop a theory in this area. The grounded theory method was used, and interview and observation techniques were employed to collect data through purposive and theoretical sampling. Additionally, documents and sources in this field were reviewed to build a theory. The research population consisted of children of garbage pickers. A three-step coding method based on the Strauss and Corbin model was used to analyse the data. The findings indicate that economic factors such as poverty and waste economy, socio-cultural factors such as family contexts and social networks, and political factors such as waste management laws and practices have contributed to children’s scavenging. Scavengers work within their social networks, which are often exploitative, and their working and living conditions have created vulnerabilities for them and disrupted their effective socialization. Eliminating children’s scavenging in Tehran requires a series of policy interventions in Afghanistan and better management of waste collection in Tehran. Suggestions have been presented to address this issue.
Keywords: Worst form of child labour, scavenging, children, contextual theory.
منابع
احمدی، کامیل و همکاران. (1400). ردپای استثمار در جهان کودکی. پژوهشی جامع در خصوص اشکال، علل و پیامدهای کار کودکان. آوای بوف.
افراخته، حسن؛ حجتیپور، محمد. (1396). اقتصاد زبالهای در روستاهای پیراشهری جنوب تهران. فصلنامه اقتصاد و فضا و توسعه روستایی، 6 (4)، 47-72.
استراوس، انسلم و کربین، جولیت. (1397). مبانی پژوهش کیفی: فنون و مراحل تولید نظریه زمینه ای. ترجمه ابراهیم افشار. تهران: نی.
انجمن حمایت از حقوق کودکان. (1398). یغمایی کودکی: پژوهشی درباب شناخت، پیشگیری و کنترل پدیدۀ زبالهگردی کودکان در تهران. تهران: روز.
ایثاری، مریم؛ علی رضا، شجاعی زند. (1399). زمینهها و فرایندهای شکلگیری زیست غیررسمی زبالهگردی: مطالعۀ موردی کارگران افغانستانی در تهران. بررسی مسائل اجتماعی ایران. 10 (1): 63-95.
ایمانی، نفیسه؛ نرسیسیانس، ایملیا (1390). مطالعه انسانشناسانه پدیده کودکان کار خیابانی در شهر کرج. مسائل اجتماعی ایران، 3 (1)، 7-32.
حسینی، سید حسن. (1383). وضعیت کودکان کار و خیابان در ایران. فصلنامه رفاه اجتماعی، 5 (19)، 155-173.
دستور العمل نظارت بر عملیات جمعآوری پسماندهای خشک. حوزه معاونت خدمات شهری سازمان مدیریت پسماند. نظام فنی و اجرایی عملیات جمع اوری پسماند خشک (4). شهریور 1391.
زند رضوی، سیامک؛ رحیمی پورانارکی، ناهید. (1390). مقایسه وضعیت کودکان کارگر ایرانی و افغان در استان کرمان بر پایه چهار اصل پیماننامه حقوق کودک (سه اصل جامعهشناختی و دو راهحل). مجله مطالعات اجتماعی ایران، 5 (1)، 72-98.
نوذرپور، علی. (96). آمار تفکیک زباله در تهران. دنیای اقتصاد، 24 اردیبهشت، (4044).
وامقی، مروئه؛ روشنفکر، پیام و دیگران. (1394). بررسی ترکیبی و ارزیابی سریع وضعیت کودکان خیابانی و ویژگیهای کار آنان در تهران. بررسی مسائل اجتماعی. 6 (2): 416-391.
وزارت اقتصاد جمهوری اسلامی افغانستان. (2013). چکیده گزارش تحلیل وضعیت فقر.
Aljaradin, M.; Persson, K.M.; Sood, E. (2015). The role of informal sector in waste management, a case study; Tafila-Jordan. Resources and Environment, 5(1), 9–14.
Batool, Z.; Akram, M.; Anjum, F.; Faiz, S.; Ibrahim, M. (2015). Occupational hazards and health status of trash picker children in Faisalabad city, Punjab, Pakistan. Mediterranean Journal of Social Sciences, 6(5), 590-595.
Cuadra, S. (2005). Child labour and health hazards: Chemical exposure and occupational injuries in Nicaraguan children working in a waste disposal site. Lund University.
Diallo,. Yacouba; Etienne, Alex; Mehra, Farhad. (2013). Global child labour trends 2008 to 2012. International Labour Organization.
Dias, Sonia. (2012). Not to be taken for granted: what informal waste pickers offer the urban economy. in The Global Urbanist, http://globalurbanist.com/2012/11/27/waste-pickers.
Emerson, Patrick M. (2009). The Economic View of Child Labor. In Hindman, Hugh D. The World of Child Labor. M.E. Sharpe press
Hunt, C. (1996). Child waste pickers in India: the occupation and its health risks. Environment and Urbanization, 8 (2), 111-118.
Jha, M. (2009). Child Workers in India: Context and Complexities. Human Rights Review 10: 205–18.
ILO. (2004). Addressing the Exploitation of Children in Scavenging (Waste Picking): a Thematic Evaluation of Action on Child Labor.
ILO. (2017). Global estimates of child labor: Results and trends, 2012-2016. Geneva: International Labour Organization Geneva.
Malik, B.; Lyndon, N.; Wong, V. (2018). Accounts of Discrimination: A Phenomenological Study of Afghan Refugees in Pakistan. International Journal of Academic Research in Business and Social Sciences, 8 (13), 113-121.
Medina, M. (2007). The World’s Scavengers: Salvaging for Sustainable Consumption and Production. AltaMira Press, Lanham, MD.
Patwary Masum A.; O’Hare, William Thomas; Sarker Mosharraf H. (2011). Assessment of occupational and environmental safety associated with medical waste disposal in developing countries: a qualitative approach. In Safety Science, 49 (8), 1200-1207.
Rogerson, c. (2001). The waste sector and informal entrepreneurship in developing world cities. Urban Forum, 12 (2), 247-259.
Scott, A.J. (2012). A World in Emergence: Cities and Regions in the 21st Century, Edward Elgar, Cheltenham.
Thieme, T. (2013). The “hustle” amongst youth entrepreneurs in Mathare’s informal waste economy. Journal of Eastern African Studies, 7 (3), 389-412.
United Nations (UN). (1990). Convention on the Rights of the Child. Available online at: http://www2.ohchr.org/english/law/pdf/crc.pdf (accessed 17 November 2020).
United Nations Children’s Fund (UNICEF). (2007) Child Protection from Violence, Exploitation and Abuse. Available online at: http://www.unicef.org/protection/index_childlabour.html (accessed 25 December 2020).
Wilson, D.C.; Rodic, L.; Scheinberg, A.; Velis C.A.; Alabaster, G. (2012). Comparative analysis of solid waste management in 20 citie in Waste Management & Research, 30 (3), 237-254.
سایتها
اطلس شهرداری تهران. بازبینی در 15 بهمن 1397، از http://www.Atlas.tehran.ir.
بانک جهانی (2019). بازبینی 1 بهمن 1397، از http://www.worldbank.org/en/topic/poverty/publication/poverty-reduction-in-afghanistan-despite-economic-growth-widening-inequality.
پرتال آمار (2019). بازبینی 15 بهمن 1397، از https://www.ourworldindata.or.
سازمان بینالمللی کار. بازبینی 1 بهمن 1397، از https://www.ilo.org/global/lang–en/index.htm.
سازمان بین المللی کار. بازبینی 3 اردیبهشت 1398، از https://www.ilo.org/dyn/normlex/en/f?p=NORMLEXPUB:12100:0::NO::P12100_ILO_CODE:R204
سازمان بینالمللی کار. بازبینی 16 بهمن 1397، از https://www.ilo.org/ipec/facts/lang–en/index.htm
سایت آمار. نرخ باروری در افغانستان.بازبینی 1 فروردین 1398، از https://www.statista.com/statistics/262034/fertility-rate-in-afghanista.
فیلسوفی، کامیار. میزان تولید زباله در ایران، بازبینی 15 بهمن 1397، از (http://www.fardanews.com/fa/news/145118)
قانون مدیریت پسماند. 15 بهمن 1397، از http://rc.majlis.ir/fa.
لیست مشاغل چهارگانه مجاز اشتغال اتباع خارجی در استان تهران. بازبینی در 8 اردیبهشت 1398، از https://www.mcls.gov.ir/icm_content/media/…/129303_orig.pdf.
- . محقق و مردمشناس: [email protected] ↑
- احمدی، کامیل و همکاران. (1400). ردپای استثمار در جهان کودکی. پژوهشی جامع در خصوص اشکال، علل و پیامدهای کار کودکان. دانمارک: آوای بوف. ↑
- . Jha ↑
- . Scott ↑
- . Wilson and et al ↑
- . Medina ↑
- . Dias ↑
- . The worst form of child labor ↑
- 2. Diallo et al ↑
- . Aljaradin ↑
- . Hunt ↑
- . Emerson ↑
- . Thieme ↑
- . Patwary et al ↑
- . Rogerson ↑
- . Cuadra ↑
- . Batool ↑
- . Malik et al ↑
- . ازآنجاکه تعداد زبالهگردهای افغانستانی از سایر زبالهگردها بیشتر است و الگوی زبالهگردی آنها نیز متفاوت است، از این به بعد، تحلیلهای مربوط به جامعۀ هدف این پژوهشْ مختص این گروه، یعنی زبالهگردانی با ملیت افغانستانی، است. ↑
- . در میان خانوارهای پاکستانی مشاهده شد که دختران به همراه بردارشان در اطراف منزلشان زبالهگردی میکردند، اما آنان بهصورت حرفهای همانند سایر کودکان به زبالهگردی نمیپرداختند. لازم به ذکر است در صورت تداوم وضعیت اقتصادی فعلی و تشدید فقر، در آینده نزدیک شاهد ورود دختران و زنان نیز به این عرصه خواهیم بود، همانگونه که در حال حاضر تعدادی از زنان را مشاهده میکنیم که مشغول زبالهگردیاند. ↑
- . با استفاده از روشی دیگر تعداد زبالهگردها 13968 نفر و تعداد کودکان زبالهگرد 4656 نفر برآورد شد (رجوع شود به انجمن حمایت از حقوق کودکان، 1398: 33-231). ↑
- . این آییننامه در سایت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به آدرس زیر قابلدسترس است:https://www.mcls.gov.ir/icm_content/media/image/2019/01/246612_orig.pdf ↑
- . پولی که درازای اجازۀ کار در منطقه زبالهگرد و یا صاحبکار (ارباب) به پیمانکار پرداخت میکند. ↑
- . همه این دادهها برای سال 1398 است. ↑
- . تکه پارچه ↑
- 1. Welfare-based approach ↑
- 2. Development-oriented approach ↑
- 3. Rights-based approach ↑
- Researcher and anthropologist: [email protected] ↑