جنسیت یکی از مهمترین ابعاد زندگی انسان است که شامل هویتها و نقشها و گرایشهای جنسی میشود. واژه همجنسگرایی واژه ای نو و متعلق به چند دهه اخیر است. اما همجنسگرایی یک گرایش جنسی کهن است که از زمان های خیلی دور وجود داشته است. دگرباش (LGBTQ+) واژهای است که برای اشاره به همجنسگرایان زن، همجنسگرایان مرد، دوجنسگراها، تراجنسیتیها و غیره استفاده میشود. همجنسگرایی یکی از انواع ارتباطات جنسی است که در آن افراد از نظر عاطفی و جنسی به همجنس خود گرایش دارند. کهنترین مستندات همجنسگرایی به دوران یونان باستان بازمیگردد.
پیروان بسیاری از ادیان، همجنسخواهی را غیرطبیعی و گناه میدانند. این پدیده در گذشته جزو انحرافات جنسی محسوب میشد، اما اکنون از سوی کشورهای بسیاری بهصورت قانونی و رسمی پذیرفته شده است. در ایرانِ سده های گذشته نیز، گاها با رفتارهای همجنسگرایانه مدارا می شده است؛ حتی در اوایل دوره صفویه مکان هایی برای ملاقات همجنسگرایان ساخته شده بوده که به آن ها “امردخانه” می گفتند. این مکان ها توسط حکومت وقت به رسمت شناخته شده بودند و مالیات می پرداختند.
آغاز روابط همجنسگرایانه
روابط همجنس گرایانه عموما هم زمان با شروع دوران بلوغ و تغییرات هورمونی در بدن فرد آغاز می شود. از آن جایی که طبق اعتقادات جامعه ایرانی، وارد شدن به چنین روابطی جرم محسوب می شود اغلب همجنسگرایان این روابط را از چشم اطرافیان خود پنهان می کنند. تحقیقات نشان می دهد افرادی که تمایلات همجنس خواهانه دارند به محض این که مستقل می شوند شیوه همزیستی را انتخاب می کنند و داشتن رابطه جنسی با یک همجنس را تابو و گناه نمی دانند.
فرهنگ، دین و باور های اجتماعی محل زندگی همجنسگرایان به طور مستقیم بر وضعیت و نحوه زندگی آنها تأثیر میگذارد. به عنوان مثال همجنسگرایانی که در تهران و دیگر کلانشهر ها زندگی می کنند در قیاس با همجنسگرایانی که ساکن شهرستان ها هستند، آزادی های بیش تری دارند و می توانند در برخی پاتوق ها و مهمانی ها با یک دیگر ملاقات داشته باشند.
موقعیت همجنسگرایان(LGBTs) در ایران
گرایش جنسی سوم و خارج از دوگانۀ مردانه/ زنانه استمرار یک رابطۀ سنتی و محدود را مختل میکند. ایران جامعهای سنتی و درحال گذار است که ایدئولوژی حاکم بر آن دگرباشی را جرم دانسته و آن را نوعی «ناهنجاری» تعریف میکند و کلیه برنامه ریزی ها و قانونگذاری های خود را بر پایۀ نظام جنسی و جنسیتی دوگانۀ «زن و مرد» طرح میکند و هرگونه فاصلهگیری از این نظام جنسی دوگانه را در زمرۀ اختلالات رفتاری و روانی قرار میدهد.
بر همین اساس، قانون جزای موجود در ایران با افراد دگرباش مدارا نمیکند و روابط آشکار همجنسگرایانه پیامدهایی همچون تعقیب قضایی، آزار، مجازات شلاق، و حتی اعدام را در پی داشته است باوجود اینکه ایران معاهدات گوناگون حقوق بشری را امضا کرده است، اما نبود همگرایی بین استانداردهای بینالمللی و اسلامی مسائل عدیدهای را موجب شده است، ازجمله قانون جزای ایران که سنگسار، قطع عضو و شلاق را برای گروهی از همجنسگرایان وضع کرده است هر چند اینطور به نظر می آید که سیستم به نوعی نیز و بلاجبار حضور همجنسگرایان را تحمل و اشد این مجازات را ممکن است به اجرا در نیاورد ولی همگی این مجازاتها در قانون بینالملل مصداق شکنجه و جنایت علیه بشریت محسوب می شود.
موقعیت همجنسگرایان (LGBTs) در خانواده
بسیاری از همجنسگرایان جدای از جامعه در خانواده نیز به شدت تحت فشار قرار دارند و مجبورند زندگی پنهانی داشته باشند. در اجتماعات و گروههای خانوادگی، همجنسگرایی پدیدهای دانسته میشود که سبب شرمساری فرد و خانواده میشود و عواقب وخیمی برای همۀ اعضای خانواده و دوستان بههمراه دارد. یکی از رایجترین عواقب اجتماعی و اقتصادی این است که اعضای مؤنث بهدلیل نبود خواستگاران مشتاق نمیتوانند ازدواج کنند و اعضای مذکر ممکن است از کار اخراج شوند و کلّ جایگاه اجتماعی خانواده زیر سؤال برود.
در موارد بسیاری هم ، فرد برخلاف کشش آشکار به فرد همجنس خود ، تسلیم رابطهای پیچیده با فردی غیرهمجنس میشود تا فقط خانواده و دوستان را راضی کند. رنج و نارضایتی حاصل از ازدواج اجباری ضربۀ دیگری است که بر هویت شکنندۀ فرد وارد میشود و لایۀ دیگری از آسیب روانی را به زخم عمیق این افراد اضافه میکند. اغلب خانواده های ایرانی همجنسگرایی را یک معضل می دانند و از زمانی که متوجه می شوند یکی از اعضای خانواده دارای چنین گرایش جنسی است، به تاکتیک های مختلفی متوسل می شوند تا بتوانند گرایش و رفتار فرد را تغییر بدهند. شواهد و اظهارات افراد نشان از دردی دارد که آنها در زمان پی بردن به تمایلات متفاوت خود و تصمیم برای پنهان کردن این تمایلات تجربه می کنند.
در راستای حل برخی مشکلات همجنسگرایان، اقداماتی توسط حکومت انجام شده است، به عنوان مثال بنیانگذار جمهوری اسلامی روح الله خمینی در سال 1367 فتوای عمل جراحی برای تغییر جنسیت و مداوای اختلال هویت جنسیتی همجنسگرایان را داد. اساس چنین رویکردهایی این باور است که فرد، تراجنسیتی بهدنیا میآید، اما همجنسگرایی یک انتخاب است؛ بنابراین همجنسگرایی گناه دانسته میشود. از آن زمان تا کنون افراد زیادی برای حل دوگانگی جنسی خود به ناگیز و گاه به اجبار زیر تیغ این عمل رفته اند اما اغلب به عوارض شدید جسمی، روحی و روانی گرفتار شده اند و عموما نتیجه مطلوبی به دست نیاورده اند.