همجنسگرایی یا همجنسخواهی (LFGBTQ+)شکلی از تمایل روحی و میل جنسی افراد به جنس موافق خود است. با وجود آن که در دهههای اخیر تلاشهای فراوانی در راستای به رسمیت شناختن این گرایش جنسی و طبیعی دانستن شیوه زندگی مطابق با آن انجام شده، اما به علل مختلف از جمله باورهای اجتماعیِ ریشهدارِ نشأت گرفته از سنت، مذهب و عرف، فقدان رسانههای اثرگذار و کمبود منابع فارسیزبان، کماکان بخش قابل توجهی از مخاطبان جامعه ایرانی به این پدیده به چشم شکلی از بیماری، انحراف و یا اختلال روانی-ژنتیکی می نگرند. گرایش جنسی[1]اصطلاحی است که برای توصیف رفتار جنسی و احساسی افراد مورد استفاده قرار میگیرد. امروزه بخش عمدهای از نهادهای علمی و آموزشی، نظامهای حقوقی و اجتماعی، همجنسگرایی را به عنوان یکی از سه گرایش عمده جنسی به رسمیت میشناسند. این سه دسته عبارتند از: دگرجنسگرا[2]، همجنسگرا[3] و دوجنس گرا[4]. در کنار این سه گروه عمده؛ دسته چهارم و درصد کمی از افرادِ سردسرشت[5] یا فاقد گرایش جنسی هم هستند؛ در حالی که دگرجنسگرایان به جنس مخالف خود گرایش دارند، همجنسگرایان به جنس موافق و دوجنسگرایان به هر دو تمایل نشان میدهند. گرایش جنسی خود بخشی از هویت جنسی[6] افراد است که تحت تاثیر عوامل مختلف محیطی و ارثی شکل میگیرد .[7]
دلایل همجنس گرایی ( طبیعت انسان یا اختلال جنسی)
تا قبل از قرن 19 بیشتر نظریات علمی، همجنسگرایی را به عنوان یک بیماری تعریف میکردند و دیدگاه فرهنگی مردم نیز متاثر از این نگاه بود. با توسعه تحقیقات علمی درباره همجنسگرایی؛ روانشناسی از اولین رشتههایی بود که رویکرد آسیبشناسانه و برچسب بیماری روانی را از چهره همجنسگرایی زدود و در سال 1970 با همراهی علوم اجتماعی و رفتاری، آنرا یکی از طیف های گرایش جنسی در انسان طبقه بندی کرد و بدنبال آن، انجمن روانپزشکی آمریکا سال ۱۹۷۴، انجمن روانشناسی آمریکا سال ۱۹۷۵و سازمان بهداشت جهانی سال ۱۹۹۲، آنرا از لیست بیماری های روانی خارج کردند.
زیگموند فروید معتقد بود که دوجنسگراییِ ذاتی در انسانها علتی زیستی دارد که باعث میشود تمام انسانها بتوانند با هر کدام از جنسیتها امکان تحریک جنسی داشته باشند ولی به دلیل نهی فرهنگی، همجنسگرایی در خیلی از افراد سرکوب میشود که اگر این ممنوعیتهای فرهنگی نباشد، انسانها رفتار جنسیای را انتخاب میکنند که برایشان ارضاکنندهتر باشد و در طول زندگی فرد، سیالیت خود را حفظ کند. با وجود تحقیقات متعدد و نظریات مختلف تاکنون هیچ اجماع کاملی بر سر علل ایجاد همجنسگرایی حاصل نشده است. تحقیقات نشان میدهند عواملی مانند ژنتیک، نوع هورمونهای دوران جنینی و اثرات زیستی و محیطی بر شکلگیری گرایش جنسی افراد تأثیر دارند.[8] نظریاتی که همجنسگرایی را غیرطبیعی و شکلی از یک بیماری میدانند به دو دسته عمده تقسیم میشوند: دسته اول آنهایی که معتقدند همجنسگرایی به دلیل نوعی اختلال ژنتیکی و هورمونی ایجاد میشود و دسته دیگر که آن را ناشی از عوامل محیطی همچون روابط خانوادگی، تبلیغات رسانهای، مشکلات دوره بلوغ و محدودیتهای اجتماعی میدانند. همچنین بخش عمدهای از مخالفانِ طبیعی دانستنِ همجنسگرایی، آن را نوعی اختلال روانی میدانند که در سالهای اولیه زندگی فرد حادث میشود.[9]امروزه بیشتر محققان بر این باورند که بخشی از افراد جامعه، رفتارهای دوجنسگرایانه دارند. همین طور اکثریت روانشناسان بر این باورند که گرایش جنسی در سالهای اولیه زندگی فرد شکل میگیرد؛ یعنی یک فرد نمیتواند تصمیم بگیرد که همجنسگرا (همین طور دگرجنسگرا) باشد یا نباشد. مطالعات جدید نشان دادند که فضای خانواده، ضربههای روحی، و هویت جنسیتی تأثیری بر همجنسگرایی یا شکلگیری گرایش جنسی افراد ندارد و همچنین همجنسگرایی بهخودیخود نمی تواند مشکلی در قدرت تعقل، ثبات روانی، قابلیت اطمینان یا تواناییهای اجتماعی و شغلی فرد ایجاد کند. آکادمی پزشکی اطفال آمریکا به اشخاصی که با گرایش جنسی خود درگیرند توصیه میکند:
«شما طبیعی هستید. همجنسگرایی یک بیماری روانی نیست. تمام سازمانهای بزرگ پزشکی قبول دارند که همجنسگرایی یک بیماری یا اختلال نیست و نوعی از بیان جنسی است. هیچکس نمیداند چه چیزی باعث میشود یک فرد همجنسگرا، دوجنسگرا، یا دگرجنسگرا شود. احتمالاً چندین عامل در آن نقش دارند. بعضی دلایل ممکن است زیستی باشند. بعضی دلایل ممکن است روانی باشند. علتها ممکن است در اشخاص مختلف متفاوت باشد. واقعیت این است که شما انتخاب نکردهاید که همجنسگرا، دوجنسگرا، یا دگرجنسگرا باشید.»[10]
جولیا مونک، زیستشناس تکاملی در دانشگاه ییل آمریکا، هرچند یافتههای جدید را مهم میداند با این حال میگوید به دلیل رفتار و تولید مثل جنسیِ متفاوتِ بشر در جوامع امروزی، در مقایسه با اجداد قدیمش، دستیابی به نتایج حقیقی و واقعی در مورد ژنتیک و گرایش جنسی بسیار دشوار و بلکه حتی ناممکن است. وجود روشهای جلوگیری از بارداری، بسیاری از مزایایی را که به طور طبیعی میتوانسته توسط ژنها منتقل شود از بین برده است و رفتارهای انسانی نسبت به رابطه جنسی بسیار آگاهانه شده است.[11]بخش عمده باورهای رایج در مورد غیرطبیعی بودن همجنس گرایی با نتایج پژوهشهای علمی تناقض دارد. امروزه هیچ نهاد و سازمان معتبر در زمینه روانپزشکی نیست که همجنسگرایی را در فهرست بیماریها قرار دهد. در سال ۲۰۰۹ در یک نظرسنجی از میان ۱۳۰۰ روانکاو، روانپزشک و روانشناس بریتانیایی تنها ۵۵ نفر (نزدیک به ۴ درصد) اعلام کردند که به درمان همجنسگرایی عقیده دارند. علاوه بر آن که هنوز هیچ نمونهی موفقی از درمان و تغییر گرایش جنسی افراد گزارش نشده است. تاکید و تحت فشار گذاشتن افراد به این منظور میتواند تبعات جدی و آسیبهای غیرقابل بازگشت به همراه داشته باشد.
حقوق اجتماعی همجنس گرایان در ایران
در قوانین ایران داشتن رابطه رضامندانه جنسی بین دو همجنس جرمانگاری شده و در زیرمجموعه جرایم حدی طبقهبندی میشود. براساس قانون مجازات اسلامی فقط برخی رفتارهای جنسی بین دو همجنس از دایره جرایم حدی خارج میشود و دو فرد همجنس گرا با رفتار جنسی طبیعی خود در معرض مجازاتهای شدید قرار میگیرند. در این میان شرایط حقوقی افراد غیرهمجنس گرا که خود را با هویتهای جنسیتیِ دیگر تعریف میکنند همانند ترنسجندرها یا ترنسسکشوالها نیز تفاوت چندانی ندارد. این اقلیتها نهتنها در برابر نفرت و برخوردهای غیرانسانی اکثریت، ابزار دفاعی حقوقی لازم را ندارند، بلکه در شرایط دشوار حقوقی در معرض برخوردهای قانونی و کیفری قرار میگیرند. این دسته از اقلیتهای جنسیتی یا باید به پروسه جراحی تن بدهند یا در شرایط نامشخص حقوقی نسبت به جنسیت خود با برخوردهای کیفری مواجه شوند. این اقلیتها بهدلیل تناقضهای قانونی ناشی از عدم شناخت علمی از هویت انسانی/جنسی آنها در طیفهای مختلف جنسیتی، متحمل آسیبهای مختلف روحی و شغلی و اجتماعی و مورد تهدید و در معرض مجازات و انواع رفتارهای غیرانسانی هستند.[12]
آیا در چهارچوب رژیم حقوقی-کیفریِ حاکم، امکانی برای تحقق حقوق طبیعی و آزادیهای اساسی دگرباشان جنسی ایران وجود دارد؟ از دو رویکرد متفاوت میتوان به این پرسش پاسخ داد: خوانش درون دینی و برون دینی. مشکل خوانشهای درون دینی این است که اولا بسیار حاشیه ای و کم توان هستند ثانیا به واسطه ملاحظات سیاسیِ حاکم، از ارائه راهکارهای مشخص عینی ناتوان بوده و ابزاری برای تغییرِ سیاستهای حقوقی نظام جمهوری اسلامی در اختیار ندارند. اما در چهارچوب خوانش برون دینی و عینی، تامین حقوق و آزادیهای بنیادین، نظیر حق حیات یا انتخاب زندگی جنسی، بسته به اراده عموم نیست. در واقع هیچ دلیل اخلاقی یا اصولی در دست نیست که تامین حقوق طبیعی و انسانی جامعه دگرباشان جنسی، منوط به تایید یا نظر مساعد عموم جامعه باشد. آن چه نیاز است تغییرات سیاسی رادیکال و قدرتگیری یک گروه سیاسی پیشرو است تا این اصلاحات معنادار را، قطع نظر از همراهی یا عدم همراهی جامعه دینی، پیش ببرد[13]. انجمن روانشناسی آمریکا در قطعنامه ای تاکید کرده:
« به جای دنبال کردن روشهای درمانی که همجنسگرایی را به عنوان یک بیماری فرض میکنند و نیز طرد اقلیتهای جنسی جوان، والدین، سرپرستان و اعضای جامعه بایستی حمایت اجتماعی و پشتیبانی روحی را تقویت کرده و خدمات آموزشی شامل اطلاعات درست و شایسته در مورد جنسیت و گرایشهای جنسی در اختیار آنها قرار دهند.»[14]
رویکرد خانواده ایرانی به همجنس گرایی
طبق برخی برآوردها در ایران ۴ تا ۷ درصد جمعیت را همجنس گراها تشکیل میدهند؛ حدودا این ۴ تا ۷ درصد به ۴ میلیون نفر جمعیت میرسند. به دلیل اینکه همجنس گرایی در ایران مطرود است، پنهان کردن آن غیر طبیعی نیست. در ایران همجنس گرایان دچار تضاد های مختلفی هستند و به افسردگیهای شدیدی مبتلا میگردند. به این خاطر که هنوز نمیدانند وضعیتی که در آن قرار گرفتهاند یک بیماری است یا خیر؟ و مدام در خود احساس گناه دارند. متاسفانه در ایران هیچ نوع بسترسازی فرهنگی در رابطه با این مسئله نشده است. اغلب همجنس گرایان در ایران از سوی خانوادههای خود طرد میشوند و خانوادهها نمیتوانند آنها را بپذیرند.[15]بیشتر همجنس گرایان ایرانی از افشای هویت جنسی خود در خانواده ها می ترسند و این ترس بخاطر خطر طرد شدن از طرف خانواده می باشد. این عوامل موجب سلب اعتماد فرد همجنس گرا از خود شده و در جامعه سنتی ایران دچار سردرگمی میشود.
رویکرد جامعه ایران به همجنس گرایی
نوع نگرش جامعه ای ایران به همجنس گرایان نگاهی تبعیض آمیز و پیشداورانه هست و بسیاری از افراد، همجنس گرایی را نه به عنوان هویت متفاوت جنسی بلکه به عنوان مَفسده نگاه می کنند و همجنس گرایان علاوه بر خانواده در محیط بزرگتری چون جامعه نیز بر اثر تبعیض های موجود سَرخورده می شوند؛ تا جایی که اگر در جامعه ایران فردی خود را به عنوان یک همجنس گرا معرفی کند مورد تمسخر افراد قرار می گیرد. برخی از خانواده ها و افراد با این موضوع کنار آمده اند اما به صورت عمومی هنوز جامعه ایران پذیرای این موضوع نیست. اگر شخص همجنس گرا در محیط کاری، هویت جنسی خود را افشا سازد علاوه بر آزار روانی در محل کار، به احتمال زیاد شغل خود را به خاطر عدم پذیرش کارفرمایان و عدم حمایت دولت از دست خواهد داد.
بسیاری از افراد در ایران همجنس گرایی را نه یک هویت جنسی مشخص بلکه به عنوان یک بیمار و یا یک شخص منحرف می دانند. در صورتی که هیچ خطر و پیامدی از سوی همجنس گرایان و سبک زندگی آنها، سایرین را تهدید نمی کند. همجنس گرایان می توانند مانند سایر انسان ها نیازهای زیستی و عاطفی خود را در روابطشان برطرف کنند و عملکرد مناسبی در سطح فردی و اجتماعی داشته باشند. بیش از چهل سال از زمانی که همجنس گرایی از فهرست بیماری های روانی حذف شد، گذشته است؛ با این حال به دلایل زیادی ازجمله ناآگاهی، تعصبات مذهبی، پیشداوری ها و تبلیغات دروغین در ایران؛ در این زمینه به مردم آگاهی داده نشده است .عدم شناخت صحیح و در پی آن رفتارهای ناشایست با همجنس گرایان، حاصلی جز هدر رفتن نیروهای فردی و اجتماعی نخواهد داشت. در انزوا قرار دادن و سلب حقوق اجتماعی و قانونی همجنس گرایان، تنها سبب از دست دادن بخش مهمی از نیروی انسانی جامعه میگردد. درحالی که شناخت و پذیرش همجنس گرایی سبب شود اقلیت توانمندی که هم اکنون منزوی و سرکوب شده هستند، بتوانند نقشی مثبتی در پیشرفت جامعه ایفا کنند.[16]
رویکرد حکومت ایران به همجنس گرایی
در مورد مسئله همجنس گرایان و تبعیض علیه آنها، نه تنها اجازه طرح این مسئله و رفع مشکلات این اشخاص داده نمی شود بلکه ارگانهای دولتی در ایران همجنس گرایی را به عنوان یک اختلال اجتماعی که در هویت جنسی پدیدار می شود؛ می شناسند و آن را مخصوص کشورهای غربی و نتیجه بی بند و باری اجتماعی می دانند. به نظر این ها چون در ایران نهاد خانواده با اجتماع و نهاد دین به کمک دولت رابطه مستحکمی ساخته اند؛ وجود و شیوع آن در ایران امکان پذیر نمی باشد. هرچند دولت جمهوری اسلامی مجوزهای قانونی برای عمل جراحی و تغییر جنسیت را صادر می کند ولی به گفته فعالان حقوق همجنس گرایان این عملِ جمهوری اسلامی به خاطر عدم پذیرش هم جنس گرایان می باشد. در کل دیدگاه جمهوری اسلامی به همجنس گرایان دیدگاهی است که به یک مجرم و یا متجاوز دارد و در مقابلِ رفتار جامعه و تحقیر و تبعیض ها، دولت نه تنها هیچ قدمی بر نمی دارد بلکه با توجه به قوانین شرع و قانون مجازات اسلامی علنا قوانین موجود بر علیه همجنس گرایان می باشد.[17]
- Sexual Orientation ↑
- Heterosexual ↑
- Homosexual ↑
- Bisexual ↑
- Asexual ↑
- Sexual Identity ↑
- گودرزی، کوهیار،1392 ↑
- American Psychiatric Association (۲۰۱۱). ↑
- برخی از نظریهپردازان حکومتی در ایران اظهار میدارند که: “همجنس گرایی و ترویج آن طرحی است که از سوی مافیای تهاجم فرهنگی غرب تدوین شده و مورد حمایت آمریکا، اسرائیل و سایر کشورهای استکباری است”. ↑
- American Academy of Pediatrics (2008). ↑
- https://parsi.euronews.com/2021/08/24/researchers-say-genetic-patterns-offer-clues-to-evolution-of-homosexuality. ↑
- National Health and Social Life Survey (NHSLS) (1992)↑
- همتی، عسل، مجله حقوق ما، شماره ۸۹ا. ↑
- https://www.bbc.com/persian/blogs/2014/02/140226_l44_nazeran_gay_gender ↑
- https://vakilvand.com/article/1400علی اکبر جمشیدوند ↑
- National Health and Social Life Survey (NHSLS) (1992) ↑
- ↑