قدم به قدم با قاچاقچیان و چریکها، عشاق فراری به دنبال زندگی جدیدی هستند (1386)، روزنامه گاردین انگلیسی
قدم به قدم با قاچاقچیان و چریک ها، عشاق فراری به دنبال زندگی جدیدی هستند فرار به قصد عروسی به سبک کردی میتواند اغلب ساز و کاری ساده برای راحتی خانواده باشد. مایکل هوارد در رانیا – مورخ 41 فوریه 2221 – گاردین وقتی بهار میآید و یخ ها آب میشوند، مریوان و رشیدا سفر پنهانی خود را برنامهریزی میکنند، سفری که زندگی آنها را برای همیشه تغییر خواهد داد. شب آنها از خانه های خود یواشکی خارج میشوند، در ورودی آبادی رضایا با هم قرار دارند، زیر درخت بزرگی که نگهبان گور پیشینیان آنها است؛ و سپس، مانند تعداد بسیار زیادی از جوانان کرد منطقه پیژدار که پیش از آنها این کار را کرده اند، این نوجوانان عاشق پیشه نیز به قصد ازدواج فرار میکنند. آنها باید از راه های باریک و پر پیچ و خم کوه هایی حرکت کنند که محلی محبوب برای قاچاقچی ها، چریک های کرد و زوجهای فراری است.
مریوان 40 و رشیدا 41 ساله هستند و برای مدت 1 روز در مرز ناهموار ایران حرکت کرده اند. آنها به سمت روستایی در باالی کوه به نام نوزنگ میروند که چندین قبیله از روستای پیژدار در آن زندگی میکنند و با لطف کدخدای روستا یا امام آنجا از آنها محافظت میشود تا اعضای خانواده که دنبال آنها هستند نتوانند آنها را بگیرند یا بکشند. 1 مسلما نوزنگ گرنتا گرین نیست. در آنجا خبری از سندان آهنگر نیست، هیچ پکیج آماده ای برای ازدواج وجود ندارد، نمیتوان از قبل آنجا را در اینترنت رزرو کرد؛ اما اگر تنها فرهنگ رایج آنها مریوان و رشیدا را بپذیرد، آنها از سفر خود نا امید نخواهند شد. کمک نامزدی مریوان در شهر رانیا هفته گذشته گفت: «من داستانهایی در روستای خودم در مورد نوزنگ شنیدم که در این مکان به ما کمک میکنند با هم نامزد شویم.
پدرش با این ازدواج مخالف است چون من چوپان هستم. من میدانم که این کار باعث میشود برای خانواده های ما دردسر درست شود ولی ما عاشق هم هستیم، چه کار باید بکنیم؟ ما یک کول پشتی غذا برمیداریم و به سراغ رویای خود میروید.
در این منطقه سنتی، قبیله ای و پدرساالرانه که در مرز شمال شرقی عراق با ایران واقع شده است، فرار به قصد ازدواج، عشق و روابط عاشقانه و سنتهایی که از این دست وجود دارند اغلب به همراه شعر، آهنگ و داستانهایی 2 بیان میشوند، مثال کتاب جدید بئار نورالدین به نام فرار به قصد ازدواج در کردستان منبعی برای این موضوع است. به گفته آقای نورالدین: با وجودی که منطقه روستایی پاژیدار در این زمینه مشهور است»، زوجهای عاشق فراری در حقیقت در سرتاسر کردستان عراق، ایران، ترکیه و سوریه اقدام به فرار میکنند اما تعداد این فرارها مانند قبل نیست. دلیل این تصمیم به فرار بر اساس رسوم قبیله و محلی متفاوت است اما اصوال شامل عشق و تمایل به ابراز آزادانه عشق و گذران زندگی با کسی که دوست دارند میشود. «البته در صورتی که این زوج از خانواده های فقیر باشند، فرار کردن برای ازدواج میتواند تالشی باشد که زوج برای فردا کردن از پرداخت هزینه ازدواج انجام میدهند.
فاصله ای که زوج فراری میروند هم خیلی با هم متفاوت است، دور و نزدیک بودن مقصد را میزان سختگیری خانواده مشخص میکند. به گفته آقای نورالدین» در صورتی که خانواده آنها مذهبی به شدت سختگیر باشند، 1 Gretna Green روستایی در اسکاتلند که مقصد معروف زوجهای فراری برای ازدواج کردن است – مترجم 2 Bwar Noradin زوج جوان مجبور هستند خیلی دورتر بروند یا شاید از کشور هم خارج شوند؛ اما در صورتی که احساس کنند شانس سازش و بازگشت به خانواده وجود دارد، سه تا 2 روز فاصله میتواند کافی باشد. «کلید کسب موفقیت در زمینه فرار عشاق به منظور ازدواج به موضوع مذاکره وابسته است که اغلب بعد از اینکه این زوج تحت حمایت یک فرد قدرتمند، یک آقا یا شیخ قرار گرفتند شروع میشود. این شیخ یا آقا از طرف زوجی که زیر بال و پر خودش گرفته است وارد عمل میشود، یک پیام برای خانواده های آنها میفرستد و به آنها اطالع میدهد که جای آنها پیش وی امن است.
سپس تالش میکند بین دو طرف سازش ایجاد کند که اغلب این موضوع در خانواده عروس اتفاق میافتد. این سازش ممکن است با دادن پول، ملک، زمین، یا در مواردی، دادن یک دختر از خانواده داماد به عنوان عروس به خانواده عروس اتفاق بیافتد.
آقای نورالدین میگوید»: دو طرف باید فکر کنند که آبروی آنها حفظ شده است و سهم خود را از اقتصاد سیاسی این ازدواج دریافت کرده اند. «پدر عروس شیربها دریافت میکند و واسطه نیز ممکن است حق الزحمه دریافت کند و صاحبخانه زوج فراری نیز ممکن است درخواست دریافت عوارض ازدواج را اعالم کند؛ اما فرار به منظور ازدواج همیشه هم پایان خوشی ندارد. حمیده علی کریم رئیس مرکز نوح در سلیمانیه، یک پناهگاه برای زنانی است که بر اساس هنجارهای قبیله خود زنان ناپاک هستند.
بیش از 4222 زن از سال 4000 که این مرکز باز شده است از این در عبور کرده اند. وی میگوید»: وقتی جوانان از قبایل رقیب با هم فرار میکنند مشکل خیلی بیشتر میشود. گاهی این زوج را دنبال میکنند و به نام حفظ شرف و ناموس آنها را میکشند. ما در اینجا به زنان یک پناهگاه میدهیم و از طرف آنها به مذاکره میپردازیم. ما میخواهیم به زنان این امکان را بدهیم تا به نزد خانواده خود بازگردند. «پشتیبانی مقامات خندا جالل، یک فعال اجتماعی در مرکز نوح است و اغلب در حال سفر به بخشهای کوچ نشین کردستان عراق میباشد تا بدین وسیله سعی کند به توافق دست پیدا کند. وی میگوید»: وارد شدن به این خانواده ها و گروه ها و دیدار با آن ها میتواند بسیار خطرناک باشد؛ اما من هرگز تهدید نشده ام.
آنها میدانند که مقامات کرد از ما پشتیبانی میکنند و باید با هم به توافق برسیم. «او یکی از موارد جدید را برای ما تعریف میکند که در آن پدر عروس سه نفر از خواهران داماد را درخواست کرده بود»: من برای او توضیح دادم که زنان ملک نیستند که بتوان آنها را معامله کرد. او به تدریج بعد از سه ماه قدری عقبنشینی کرد و درخواست خود را به یک همسر و مقداری پول کاهش داد؛ اما ما این درخواست را هم رد کردیم و کاری کردیم پسر از وی به خاطر فراری دادن دخترش عذرخواهی کند.
حاال این دو نفر به شهر خود بازگشته اند و با هم آنجا زندگی میکنند. «در قهوه خانه ای در رانیا، مریوان امیدوار از نقشه فرارش نهایتا نتیجه خوبی داشته باشد.» من میخواهم با همسرم به روستای خودم برگردم و سرم را باال بگیرم. من میخواهم پدر او افتخار کند که من پسرش شده ام. آیا این درخواست زیادی است؟
به منظور محافظت از این زوجها اسامی آنها تغییر کرده است.