دانلود فایل PDF خبر
آفتاب یزد _ گروه اجتماعی: جامعه ایرانی جامعه عجیبی است امروزه ما شاهد علاقه شدید مردم ایران به انواع و اقسام حواشی هستیم و ظهور و بروز این نوع علاقه را به وفور میتوانیم در فضاهای مجازی مشاهده کنیم. به تازگی یکی از خوانندگان موسیقی پاپ در ترکیه به یکی از شاخهای مجازی پیوسته است و طی مدت زمان اندکی تعداد دنبالکنندگان آنها افزایش میلیونی داشته است. به طوریکه میتوان گفت طی چند روز گذشته فضای اینستاگرام دربست در اختیار این دو نفر بوده و با تولید محتوای مبتذل خود بسیاری را همراه خود کرده اند. نکته حائز اهمیت این است که این افراد فاقد هنر و مهارت خاصی هستند و با حاشیه پردازی هر روز دنبالکنندگان جدیدی به آنها اضافه میشود. ارزش جایگاه آنها به عنوان شاخ مجازی چه اعتبار مادی و معنویای به آنها میدهد که حاضرند برای حفظ جایگاهشان دست به تخریب یکدیگر بزنند؟ از ابعاد مختلفی به این موضوع میتوان پرداخت. این افراد معمولای دارای ویژگیهایی از این دست هستند: به صورت محو به تبلیغ میپردازند و گاها خود دارای سایتهای شرطبندی هستند، در سخن خود به وفور از الفاظ رکیک استفاده میکنند و کارهای خیر نمایشی انجام میدهند.
ابتذال فرهنگی
در ابتدا به تعریف مختصری از مفهوم ابتذال فرهنگی میپردازیم. کدام جامعه اسیر ابتذال فرهنگی است؟ ابتذال از ریشه بذل است و به معنای به کاربردن چیزی تا اندازهای که از ارزش آن بکاهد و عموما به بیارزشی و پستی اشاره دارد درواقع این کلمه یعنی بذل توجه بر چیزی که در ذات خود ارزش آن را ندارد.میلان کوندرا یک نویسنده فرانسوی در یکی از کتابهایش به پدیدهای اشاره میکند به عنوان جذابیت انکار ناپذیر ابتذال و معتقد است که همه ی ما کمابیش تمایل عجیبی به چیزهای سطحی داریم. چیزهایی که هدفشان بازی با احساسات مخاطب است و مخاطب برای درک آنها نیازی به استفاده از عقل خود ندارد. ابتذال طرفداران فراوانی دارد. موسیقیهای پرفروش، فیلمهای پرفروش و محصولات پرفروش همه اغلب از یک الگوی ثابت پیروی میکنند و معمولاً از ارزش هنری برخوردار نیستند. هدف از این دست محصولات در مرحله اول اقتصاد و تجارت است و این چیزی است که با تبلیغات رسانهای میتوانند به آن دست پیدا کنند. ابتذال همواره دو سر دارد. آنها که آن را تولید میکنند و آنها که آنرا مصرف میکنند. تا زمانی که تقاضا برای ابتذال وجود دارد عرضهی آن هم ادامه خواهد داشت.
سبک زندگی فانتزی
در همین خصوص کامیل احمدی مردم شناس به آفتاب یزد گفت:
« این تصور وجود دارد که شبکههای مجازی از محبوبترین منابع اخبار روزانه برای قشر جوان به حساب میآیند و تاثیر این فضاها در زندگی اجتماعی و سبک زندگی ما غیر قابل انکار است. این فضاها روی دیدگاههای اجتماعی و انتخاب الگوهای زندگی جوانان هم تاثیر زیادی گذاشتهاند و جوانان به دنبال کردن این افراد دست میرنند. نسل جوان ما از دیرباز به دنبال اسطوره و قهرمان برای الگوی زندگی خود میگردد و متاسفانه در چند دهه اخیر در جامعه ایران اسطوره و قهرمانی ساخته نشده است. از سوی دیگر جامعه روشنفکری به خاطر محدودیتهای موجود از ایران خارج شده اند. طبع جوان یک تبع نوگرا است و طبیعتا بسیاری از این اینفلوئنسرها در نورمهای طبیعی زندگی نمیگنجند و به نوعی سبک زندگیهای فانتزی خود را دارند و باعث جلب توجه قشر جوان میشوند.» ما در سطح جهان هم زیاد از این نوع سلبریتیها داریم اما این حد از عطش برای دنبال کردن این افراد در این حد وجود ندارد.
عدم اقناع در درون
همچنین امان الله قرائی مقدم جامعه شناس در مورد آسیبهای این معضل به ما گفت: « اصولا زمانی مردم به حاشیه گرایش پیدا میکنند که نتوانند در درون اقناع شوند. به طور کلی جامعه اعتماد به رسانه و اخبار و روایات آن ندارد به همین دلیل گرایش پیدا میکند به بیرون. درواقع زمانی که اعتماد عمودی در جامعه کاهش مییابد جامعه به بیرون گرایش پیدا میکند.در جوامع جهان سومی به وفور این رفتار دیده میشود چون افراد به بیرون گرایش دارند. زمانی که اوضاع و احوال درون مساعد نباشد فرد به دنبال واقعیتها در بیرون میرود.رسانههای بیگانه یک عملیات روانی برای ایجاد بیاعتمادی بر کارآمدی درون ایجاد کرده اند. در کشورهای توسعه یافته که فضا باز است این نوع از رفتارهای افراطی دیده نمیشود. این نوع رفتارها بیشتر در جهان سومی دیده میشود که فضای اجتماعی بستهای دارد.»
ابعاد مختلف آسیب
وی ادامه داد:«آسیبهای این نوع رفتارها را میتوان در ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و روانی دید. مثلا زمانی که افراد اخبار خارجی در زمینه دلار را انتخاب میکنند مدام شرایط زندگی خود را با شرایط اقتصادی کشورهای دیگر مقایسه میکنند که موجب استرس برای طبقات پایین جامعه میشود و چون افراد خودشان را مقایسه میکنند باعث آسیبهای روانی زیادی در آنها میشود. از لحاظ فرهنگی ارزشهای اصیل فرهنگی هم مورد تهاجم قرار میگیرند و فرد نسبت به جامعه بدبین میشود و پدیده فرار مغزها اتفاق میافتد. »
جنگ رسانه
این جامعه شناس در پایان افزود: «جنگ امروز جنگ رسانهای است و امروز رسانهها ارتشهای بدون اسلحه هستند بنابراین بعد از جنگ جهانی دوم در جوامع توسعه یافته همه تلاشها بر این شد که اعتماد مردم را بالا ببرند زیرا نبود اعتماد باعث فروپاشی جامعه میشود و متخصصین زیادی مانند مریم میرزاخانی از کشور خارج میشوند زیرا کشورهای توسعه یافته به دنبال جذب نخبههای جهان سوم هستند. ارزش یک نابغه به تنهایی هزینه صدساله آموزش و پرورش یک شهر را جبران میکند. این جریانات به دنبال تغییر اذهان مردم هستند و مردم در پی این تغییرات به دنبال این نوع از حواشی گرایش دارند. کار فضای مجازی تغییر ذهنیت است. »
امروزه این نوع حواشی بحث داغ بسیاری از محافل جوانان است. جوانانی که باید به دنبال کسب مهارت و افزایش آگاهی باشند با دنبال کردن این چنین حواشی به تخریب ذهن خود دست میزنند که پیامد این نوع معضلات را در آینده خواهیم دید.
منبع : آفتاب یزد