ختنه زنان آئینی با قدمت بسیار است که علیرغم نقض وجوه مختلف حقوق جنسی زنان، امروزه همچنان رواج دارد. پدیدهای که برخی برای آن اصطلاح «ناقصسازی اندام جنسی زنان» را به کار میبرند و آن را اطلاق واقعیتری نسبت به «ختنه زنان» میدانند که مشروعیت سنتی یافته است. برخی باورها، هنجارها، نگرشها و نظامهای سیاسی و اقتصادی در تداوم این سنت نقش دارند. پیش از این، در مورد رواج ختنه در ایران مطالعاتی انجام شده بود اما گستره ای محدود داشت. این تحقیق به بررسی، تحلیل و موشکافی عمل ختنه زنان و دختران در ایران پرداخته و نشان می دهد ختنه زنان همچنان در چهار استان آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و هرمزگان رواج دارد. یکی از مهمترین اهداف پژوهش حاضر، فراهم کردن دادههای پژوهشی دقیق در مورد ختنه زنان و دختران ، بود تا زیربنای برنامهای جامع برای مبارزه با این سنت خشن را در ایران پایهریزی کند و این موضوع را در دستور کاری جهانی نیز بگنجاند.
یافتههای این تحقیق از دو منظر حائز اهمیت است: نخست آنکه برای مطالعات و تحقیقات آتی در ایران که بسیار هم ضروری است، زیربنای محتوایی و کمّی فراهم میکند و دیگر آنکه در ارتقای آگاهی نسبت به تداوم عمل ختنه زنان در ایران موثر است. همچنین در مقیاسی وسیعتر، نتایج تحقیق فوق، بطلان باور دیرینی که رواج ختنه دختران/زنان را محدود به افریقا میداند؛ اثبات می کند و شواهد کافی برای انکار آن را نیز پیش چشم می گذارد که ختنه زنان علاوه بر آفریقا در خاورمیانه، مناطقی از آسیا و برخی استانهای ایران نیز شیوع دارد. آشکار کردن این حقیقت، به جامعه ایران، کمیتههای مدافع حقوق کودکان ، نهادهای مدنی و سازمانهای بینالمللی کمک میکند تا با ذینفعان و دستاندرکاران این عمل در ایران وارد گفتوگو شوند و ضمن به رسمیت شناختن انجام این عمل به آنها را به مبارزه علیه عمل ختنه زنان/دختران متقاعد کنند.
توصیههای مطرح شده در این مطالعه که به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر شده است، میتواند برای جوامع محلی ثمربخش باشد و در عین حال برای نخستین بار امکان دسترسی به بسیاری از دادههای موثق و به روز شده در مورد تداوم عمل ختنه زنان در ایران را برای دولت، سازمانهای غیردولتی و افراد مختلف فراهم میآورد. کما اینکه نتایج یافتههای حاصل از این پژوهش، مساله ختنه زنان در ایران را به عنوان یک موضوع با اهمیت در مجامع جهانی مانند سازمان ملل متحد و یونیسف مطرح کرد، حتی منجر به توصیههایی از سوی سازمانهای بینالمللی به ایران شد که این موضوع را مورد بررسی بیشتر قرار دهند.
محقق که خود نیز متعلق به قوم و منطقهای است که ختنه زنان در آنجا رواج داشته در دوران تحصیلاتش و در جریان برخی کارهای خیریه در آفریقا با مساله ختنه زنان مواجه شده و همین موضوع انگیزه ای می شود برای اینکه پس از اتمام تحصیلات و بازگشت به ایران مطالعه روی ختنه زنان را آغاز کند. پژوهشی که به سرانجام رسیدن آن تا سالها به طول انجامید.
محقق دو سال پس از انتشار اولین پژوهش خود درباره ختنه زنان مجددا به مناطقی بازمی گردد که با تیم پژوهشیاش در آن تحقیق کرده بود و این بار در کنار تحقیق، به روشنگری و آموزش چهره به چهره درباره ختنه زنان نیز می پردازد با این هدف که تاثیر آموزش را در کاهش آمار ختنه زنان در مناطق مورد مطالعه، بسنجد؛ گزارش جدیدی که او در سال ۱۳۹۵ منتشر کرد، حاکی از کاهش چشمگیر آمار ختنه زنان در مناطقی بود که به شیوه پایلوت مورد آموزش قرار گرفته بودند.
تغییر نگرش جامعه، بالا رفتن سطح آگاهی در مورد مضرات جسمی، جنسی و روانی ختنه زنان، مهاجرت روستاییان به شهرها، فوت ختانها (دایهها) و عدم تمایل نسل جوان به ادامه این کار و نیز تاثیر شبکههای اجتماعی و رسانه ها از جمله دلایل کاهش نرخ ختنه زنان در سالهای اخیر بوده است.
نکته مهم دیگر در این پژوهش که میتواند مورد توجه و اهتمام ویژه قرار بگیرد مساله ختنه پسران /ختنه مردان (ناقص سازی آلت جنسی مردان/پسران) است که آن نیز با موازین حقوقی حق بر بدن و حق بر سلامتی مغایرت دارد و برخی شواهد موجود نشان می دهد که این عمل می تواند آسیبهای جدی بر روان و جسم کودکان وارد کند.
در کشورهایی مثل ایران که 99 درصد مردان، ختنه میشوند ضروری است به این موضوع، با در نظر گرفتن حقوق کودکان توجه کرده و برای آموزش و فرهنگسازی عمومی بیشتر تلاش شود.